eitaa logo
" قمَرُالأحیآء "
73 دنبال‌کننده
9 عکس
3 ویدیو
0 فایل
نه حال جنگ با زمانه مرا مانده نه صلحی ؛ سپردم به نجف تا علی چه حکم نماید ! ‌🦋 تراوشات یک ذهنِ مشوشِ با قلم آشنا؛ کپی؟مشکلی نداره‌. جهت ارتباط : @Admiin_moon
مشاهده در ایتا
دانلود
در آغوشش دنبال ذره ای گرما بود اما گرمای او صرف شخص دیگری میشد، میدانی چه میخواهم بگویم؟ میدید که در آغوشش از سرمایِ بی رحم درحال جان دادن است اما هرگز نتوانست او را دوست داشته باشد. شکست ها را هرچند تلخ باید پذیرفت، بالاخره دفن کردنِ فردی که میدانستی با تمام وجودش تو را می‌پرستد کار آسانی نیست.
لمسِ تو حرام است در آیین من اما می بوسمت این بار ؛ توکلتُ علیٰ اللّٰه..
نمیدونم چطوری بیانش کنم ولی یسری حقایق تلخ هستن که با وجود اینکه میدونمشون ؛ ولی کافیه یکی اون ها رو به روم بیاره تا پاهام بلغزه و از بالای برجِ بلندِ امید پرت شم وسط میدون حسرت !
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت..!
بهم گفت: تو هر شب با خدا صحبت میکنی؛چی بهش میگی که انقدر حالت خوب میشه؟ گفتم:
" قمَرُالأحیآء "
بهم گفت: تو هر شب با خدا صحبت میکنی؛چی بهش میگی که انقدر حالت خوب میشه؟ گفتم:
شکر گویم که مرا خوار ساخت به تمنّای تو گرفتار ساخت کودکی بودم و اندر پیِ آزادی ام شکر گویم که ز من عاشقِ لیلا ساخت ! :)
هرکس که مردم را آزمود،گوشه گیری اختیار کرد.
" قمَرُالأحیآء "
هرکس که مردم را آزمود،گوشه گیری اختیار کرد.
امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام - [غرر الحكم : 7647.]
گرچه می‌دانم نمی‌آیی ولی هر دم ز شوق سوی در می آیم و هر دم نگاهی می‌کنم . .
" قمَرُالأحیآء "
به زیرِ قطره هایِ اشکِ ابر ها ؛ عشق است که جوانه می‌زند . .
آدمیزاد است و عشق و دل به هر کاری زدن آدم است و سیب خوردن ، آدم است و اشتباه . .
من با تو به چشم آمدم و هیچ نبودم چون سایه عدم بود سراپای وجودم
" قمَرُالأحیآء "
من با تو به چشم آمدم و هیچ نبودم چون سایه عدم بود سراپای وجودم
بر غیرت من عیب مگیر ای همه خوبی وقتی که به اندازه‌ی حُسن تو حسودم
" قمَرُالأحیآء "
بر غیرت من عیب مگیر ای همه خوبی وقتی که به اندازه‌ی حُسن تو حسودم
تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست دیدی که گشودی در و من پر نگشودم
" قمَرُالأحیآء "
تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست دیدی که گشودی در و من پر نگشودم
من "نغمه‌ی نی" بودم و چون "مویه‌ی عشاق" با آه درآمیخته شد، بود و نبودم
" قمَرُالأحیآء "
من "نغمه‌ی نی" بودم و چون "مویه‌ی عشاق" با آه درآمیخته شد، بود و نبودم
یک عمر برای تو غزل گفتم و افسوس شعری که سزاوار تو باشد نسرودم
سر به هم آورده دیم برگ های غنچه را ؛ اجتماعِ دوستانِ یکدلم آمد به یاد ..