من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن
غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی
_سعدی
هدایت شده از -مَجهول؛
بعضیوقتها
انسانهافقطخستهاند.
نهقهرن،نهتنهان،نهعاشق.
هدایت شده از -مَجهول؛
تو بارون باهات قدم میزنم ولی . .
تو سرما؟ نه عزیز، بخاری خیلی قشنگتره .
هدایت شده از -مَجهول؛
ماهشبوقشنگمیکنه،چشمایتوزندگیمنو .️
گفت چند دقیقه این جا بنشین و به من تکیه بده
گفتم کارم از تکیه گذشته ، دلم میخواهد توی بغلت بمیرم : )
بعضی وقتا آدما کارایی میکنند
که نه ازشون ناراحت میشی نه ازشون متنفر میشی
فقط میخندی و با خودت میگی ، چطور ممکنه ؟
هدایت شده از -مَجهول؛
پشت ما قصه زیاد است؟ فدایِ سرِمان!
حرف بی ربط نباید که ببند پَرِمان.
معلومه که نمیتونی منو فراموش کنی
از همه جای آسمون ماه پیداس جیگر.
ناامیدشدن از کسی که میدانی احتمالا آخرین امیدت بوده، غم سرد و خوشایندی را مهمانت میکند. دلتنگ و آزرده به او، به یادها و به رنجها فکر میکنی. مأیوس و غمگین از اینکه او هم مثل بقیه بود، و راضی و آرام از این که او هم فقط یکی مثل بقیه بود.