روزدهم‌به‌نیابت‌از #شهیدمهدی‌زین‌الدین🌱 ▪️سی‌ویک‌روزتامحرم

‹بہ‌اذن‌اللّٰھ...♡› #قرار_روزانہ تقدیم‌ِپنج‌صلوات هدیہ‌بہ‌#امام‌جوا‌علیہ‌السلام وروح‌ِمطهرِ#شهید‌عباس‌دانشگر🌹🌱

••• تو از اَزَل جوادی و ما از اَزَل فقیر یا ایهاالجواد تصدق‌ علی‌ الفقیر...🖤🍃؛ #امام_جواد علیه السلام 〖 @Daneshgar_ir 〗

#تلنگرانہ‼️ مشکل‌ازجایی‌شروع‌شد که‌بعضیاریش‌دوست‌داشتن‌ اما‌غیرت‌رو،نه حجاب‌رودوست‌داشتن اماحیارو،نه !🚶🏻‍♂ 〖 @Daneshgar_ir 〗

‹ #عباس‌ازنگاه‌سرداراباذری › عباس در دورانی دین‌داری کرد که زمینه‌ها برای آلوده شدن کاملا فراهم بود. او ایمانش را مثل ذغال گداخته کف دست گرفته بود.💯🌿 〖 @Daneshgar_ir 〗

روزیازدهم‌به‌نیابت‌از #شهیدمهدی‌باکری🌱 ▪️سی‌روزتامحرم

‹بہ‌اذن‌اللّٰھ...♡› #قرار_روزانہ تقدیم‌ِپنج‌صلوات هدیہ‌بہ‌#ڪریم‌اهل‌بیت‌امام‌حسن‌مجتبے‌ وروح‌ِمطهرِ#شهید‌عباس‌دانشگر💚✨

••• لباس یاس بر تن کرد زهرا کنار دست او بنشست مولا محمد خطبھ خواند زهرا بلی گفت غلط گفتم بلی نھ یاعلی گفت ꧇)♥️ #عشق_پاک 〖 @Daneshgar_ir 〗

🇮🇷°•| #خاطرات_الشهدا |•°🇮🇷 دوماهی از شهادت عباس می‌گذشت. یک روز برای زیارت سرمزار برادرم رفتم دیدم جوانی سرمزار نشسته و با عباس صحبت می‌کند. صفحه‌ گوشی خودش را با عکس عباس تزیین کرده بود. قدری کنجکاو شدم.🤔 با خودم گفتم اگر اهل سمنان نباشد او را به‌ خانه‌ی پدرم دعوت کنم. به او گفتم: «شما شهید را می‌شناسید؟» گفت: «من یک طلبه‌ هم استانی شما هستم؛ سه‌ تا حاجت داشتم که هر سه حاجت را سر مزار شهید دانشگر گرفتم» و بعد یکی از آن حاجت‌ها را برایم تعریف کرد. چند سال بود که می‌خواستم ازدواج کنم اما خانواده متدین و انقلابی که مورد نظرم بود، کم بودند و اگر هم بودند وقتی پا جلو می‌گذاشتم جور نمی‌شد.😕 یک روز صبح سرمزار شهید آمدم به شهید گفتم در این امر خیر کمکم کن. همان شب یک نفر از دوستان خانواده‌‌ای را به من معرفی کرد که خوشبختانه بعد از تحقیق متوجه شدم تمام معیارهایی که من برای ازدواج دارم این خانواده برخوردار است. با دختر خانم آن خانواده ازدواج کردم. بعدها متوجه شدم همسرم در روز تدفین و مجالس شهید عباس دانشگر نیز حضور داشته است.☘ 🔖برادر شهید 〖 @Daneshgar_ir 〗

روزدوازدهم‌به‌نیابت‌از #شهیدحمیدباکری🌱 [صلی‌اللّٰه‌علیك‌یااباعبداللّٰه]