هدایت شده از « هیئت مجازي » 🏴
عمری زدیم از دل صدا، باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا، باب الحوائج را
روزیِ ما کرده خدا، باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش، یا باب الحوائج را
📲 #عکس_پروفایل
🏴 #شهادت_امام_کاظم
قرار عاشقی در کانال هیئت مجازی
#به_ما_بپیوندید
🏴@Heyat_majaziii
🏴حداقل برای1⃣ نفر ارسال کنید.
هدایت شده از حاج اقاخواجه(مربی دارالقران)
بسم الله الرحمن الرحیم
🌿🌷 داستانی از امام کاظم علیه السلام 🌷🌿
آن روز، روز سختی بود[1]
✔️ برای من، چون یک بند کار می کردم. اربابم بُشر آدم سخت گیری بود. از هر کدام از کنیزهایش به اندازه ده نفر کار می کشید. تازه آن هم در روزهای معمولی. وقتی مهمان داشت آن قدر کار می کردیم که آخر شب مرده مان می افتاد. آن روز هم اربابم جشن گرفته بود و مهمان داشت. عده زیادی از دوستانش را دعوت کرده بود. بساط عیش و نوش فراهم بود. به نوازندگان دستور می دادند که آهنگ را تندتر کنند.
✔️ بعدازظهر آمدم بیرون تا زباله ها را بریزم توی زباله دانی، دیدم مردی از کوچه می گذرد. انگار از صدای رقص و آواز و موسیقی گریزان بود. چهره در هم کشیده بود و به سرعت از کوچه می گذشت. اما مرا که دید لحظه ای درنگ کرد و نگاهی به سوی خانه انداخت. پرسید: «صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟»
گفتم: «خانه به این بزرگی و باشکوهی را نمی بینی؟ آیا بردگان و بندگان می توانند چنین بساطی راه بیندازند؟» مرد، همچنان نگاهم می کرد. به مردمانی نمی ماند که در بیابان زندگی می کنند و شهر و آدم هایش را نمی شناسند. انگار حرف های من هم، چیز تازه ای برای او نداشت. گفتم: «این خانه ارباب من بُشر است. نام او را نشنیده ای؟ او آزاد است نه بنده»
❗️احساس کردم در لحن مرد چیزی بود، چیزی که از آن سر در نیاوردم. برگشتم خانه.
❓بُشر داد زد: «کجا بودی؟».
😌 گفتم: «رفته بودم زباله ها را بریزم بیرون».
😮 داد زد: «زباله ریختن مگر این همه وقت می برد؟»
😌 گفتم: «مردی از کوچه می گذشت چیزهایی از من پرسید، برای همین دیر کردم».
❓«چه پرسید مگر؟»
❓«پرسید صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟»❓
«و تو چه گفتی؟»
«گفتم معلوم است که آزاد است. ارباب من از اعیان و اشراف بغداد است».
«و بعد؟»
«انگار قانع شد، اما حرفش لحن عجیبی داشت.
‼️گفت معلوم است که صاحب این خانه آزاد است، اگر بنده بود که این صداها را از منزلش نمی شنیدیم». ‼️
اربابم بُشر، ناگهان فروریخت، به آوازخوانان و رقصندگان اشاره کرد که ساکت باشند و بعد پرسید: «یک بار دیگر بگو آن مرد چه گفت؟!»
و من همه حرف های غریبه را برای او مو به مو نقل کردم. آن وقت بود که انگار صاعقه او را زد، فریاد کشید: «وای بر من! وای بر من!»
پابرهنه می دوید.
داد زدم: «کفش هایتان. اجازه بدهید کفش هایتان را بیاورم ارباب». اما ارباب انگار نمی شنید. سمتی را که مرد به آن سو رفته بود نشانش دادم. آن گاه پابرهنه دوید و در پیچ کوچه گم شد. ساعتی بعد برگشت. چشم هایش سرخ شده بود. معلوم بود گریسته است. به میهمان هایش گفت: «از این پس در خانه من از این خبرها نخواهد بود. همه چیز را جمع کنید و از اینجا بروید».
یکی پرسید: ❓
«آن غریبه که این همه تو را به هم ریخته که بود؟» ❓
اربابم گفت: ❣ «موسی بن جعفر». ❣
مردها به هم نگاه کردند. بعضی ها زیر لب گفتند: «موسی بن جعفر».
✔️ از آن پس اربابم به کلی عوض شد. اعمال گذشته اش را ترک کرد و کم کم به زهد و عبادت روی آورد. بسیار نماز می خواند و بسیار گریه می کرد و از خدا می خواست او را ببخشد. کم کم آوازه اش در شهر پیچید، با لقبی که مردم به او داده بودند: «بُشر حافی» به او حافی (پابرهنه) می گفتند، زیرا پابرهنه دنبال امام کاظم دویده بود.[2]
[1] . پایگاه حوزه، مجله اشارات شماره 111، شهادت امام موسی کاظم(ع).
[2] . حسین حاجیلو، حکایت هایی از زندگی امام موسی کاظم(ع)، تهران، همشهری، 1386، ص12.
@amin_moballegh1401 👈👈👈
مربی طرح امین 👆👆👆
🤔اهلبیت چگونه علم غیبِ خود را برای یارانشان آشکار میکردند؟!
نمونه ای از کرامَت امام موسی کاظم(ع)
👌[بخونید جالبه]
#شهادت_امام_موسی_کاظم (ع)تسلیت🖤💔
🌹@amin_moballegh1401 🌹
👆👆👆👆👆👆👆
هدایت شده از یازهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من حدیث زیاد دیدم از امام کاظم...امااااااا یه نقلی هست از ایشون که دقیقش فراموشم شده.
هر وقت بهش فکر میکنم، جگررررم میسوزه.
امام کاظم، از ائمه ای بودن که زندانی شون میکردن هر چند وقتی یکبار...
ولی اواخر عمرشون، به مدت ۵تا ۷سال مدااااوما اسیر بودن.
یه باز زندان، یه زندان معمولیه، خب آدم خیلی دلش نمیگیره...
استاد رفیعی تو حرم امام رضا میگفت مدل زندانی که امام داخلش بودن، مطامیر بوده.
مطامیر جائیه که غله نگه میداشتن
ظلمات محض بوده...
خب...حالا هم سطح زمین؟
نه
مثلا ۳۰متر زیر زمین...یه گودال پر از پله بوده که تا ۲۰متریش، پله
بوده...ده متر اخرش پله نبوده
نردبون میذاشتن زندونی رو منتقل
میکردن داخل سیاه چال، بعد نردبون رو بر میداشتن که نتونه بیاد بالا😭
فقط همین؟
نه😢
ته این سیاه چال، اون مطامیر بوده...که مثل یه خمره بوده که تهش فراخ بوده و بالاش تنگ
نه میتونستن بخوابن، نه وایسن😭
۷ساااااال...
همین؟؟؟
نه😭
امام رو، ته اون سیاه چال زندونی کردن در حالیکه غل و زنجیرِ جامعه به دست و پاشون بوده*😭
دستور داده بودن که این غل و زنجیر رو، جوش بدن که باز نشه😭
ای خداااااااااااااااااااااااااا😭
عجب صبری داری که با بهترین و محبوب ترین بندگانت اینجوری رفتار میکردن😭
کاظمین هوا گرمه😭
طی ۷سال، این غل و زنجیر، به بدن امام....😭
السلامُ علی مُعَذّب فی قَعرِ السُّجون...
سلام خدا بر اون کسی که در ته زندااااان ها، عذابش میکردن...
ادامه ی سلام اومده ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود
May 11
۲۷بهمن ماه سالروز شهادت سردار شهید
حسین یوسف الهی
خصوصیات شهید محمد حسین یوسف الهی
همرزمان این شهید بزرگوار میگویند؛ حسین از عرفای جبهه بود و زیباترین نماز شب را میخواند، ولی کسی او را نمیدید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهامهایی که به او میشد، حل میکرد به مرحله یقین رسیده بود و پردههای حجاب را کنار زده بود.
شهید محمد حسین یوسف الهی را عارفی میدانند که مراتب کمال الی الله را طی کرده است و کمتر رزمندهای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطرهای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد.
وی مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده امام خمینی (ره)، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرتزده قطرهای از دریای بیانتهای خود کردند.
یادشان همیشه جاودان 🌷
کانال قرار گاه فرهنگی شهرستان شهرضا
#قرارگاه_فرهنگی
#شهرستان_شهرضا
#بی_بی_سیده_خاتون_شهرضا
#رجب
#شهادت
جهت عضویت از طریق لینک زیر اقدام کنید 👈👈👈👈👈👈👇👇
@amin_moballegh1401
کانالی جذاب ویژه ی علاقه مندان به طراحی و نقاشی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2023817503C675d482306
@gallerynaghashiemami
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
دانش آموزان عزیز و گرامی دبیرستان ابن سینا منظریه لطفا از این پس جهت مشاهده ی فعالیت ها و برنامه ها در کانال دبیرستان از طریق لینک زیر عضو شوید.
https://eitaa.com/joinchat/2180645188C6163157dd2
«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ»
🕋 امروز جمعه بیست و هشتم بهمن ماه ۱۴۰۱ 👈 و روز بیست و ششم ماه رجب ۱۴۴۴
🕋 ذکر مخصوص امروز جمعه 👇👇👇
🕋 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🕋 ذڪر روز جمعه موجب عزیز شدن مے شود؛ روایت شده ڪه در این روز زیارت امام زمان (عج) خوانده شود.
🕋 خواندن دعای عهد و زیارت عاشورا هر روز
🕋 خواندن دعای پرفیض دعای ندبه در صبح جمعه فراموش نشود
🕋 انجام اعمال مخصوص هر روز ماه رجب
🕋🕋🕋🕋🕋🕋
📖هـرروز انس با قرآن مجید
┅ﷻ❀موضوع❀ﷻ┅
✍🏻ﺩﻗّﺖ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺷﻨﺎﺧﺖخداوند متعال📋
اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ
🔹❀ نور/٤۳❀🔹
🔺أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ
🔻ﻣﮕﺮ ﻧﺪﻳﺪی ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺑﺮﻫﺎی ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺁﺭﺍم ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺩﺭﻣﻲﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪﻫﻢ ﻭﺻﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ، ﻣﺘﺮﺍﻛﻤﺸﺎﻥ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ؟! ﺩﺳﺖﺁﺧﺮ، ﺩﺍﻧﻪﻫﺎی ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻲﺑﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻟﺎﺑﻪﻟﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣﻲﺑﺎﺭﺩ. ﮔﺎﻫﻲ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺗﮕﺮﮒ ﻣﻲﺑﺎﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﺮﻛﻪ ﺻﻠﺎﺡ ﺑﺪﺍﻧﺪ، ﺻﺪﻣﻪ ﻣﻲﺯﻧﺪ ﻭ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮﻛﻪ ﺻﻠﺎﺡ ﺑﺪﺍﻧﺪ، ﺩﻭﺭ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻛﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻛﻪ ﺻﺎﻋﻘﮥ ﺧﻴﺮﻩﻛﻨﻨﺪﮤ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻢﻫﺎ ﺁﺳﻴﺐ ﺑﺰﻧﺪ. (٤٣)
•❀📚تفسیرنور📚❀•
✍🏻ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ☟
«ﻳُﺰﺟﻲ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺣﺮﻛﺖ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺩﻓﻊ ﺍﺳﺖ.
ﻛﻠﻤﻪ «ﺭُﻛﺎم» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺗﺮﺍﻛﻢ ﻭ «ﻭَﺩﻕ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ. ﻛﻠﻤﻪ ﻱ «ﺳَﻨﺎ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ «ﺳَﻨﺎ ﺑﺮﻕ» ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺑﺮﻕ.
ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻛﻨﺪ، ﻣﻲ ﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﺍﺑﺮ ﻣﺜﻞ ﻛﻮﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ١٤ ﻗﺮﻥ ﻗﺒﻞ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻳُﻨﺰّﻝ ﻣﻦ ﺍﻟﺴﻤﺎء ﻣﻦ ﺟﺒﺎﻝ ﻓﻴﻬﺎ ﻣﻦ ﺑَﺮَﺩ» ﺍﺯ ﻛﻮﻩِ ﺍﺑﺮ، ﺗﮕﺮﮒ ﻣﻲ ﻓﺮﺳﺘﻴﻢ.
📌ﭘﻴﺎم ﻫﺎ:
١- ﺩﻗّﺖ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﺪﺍ ﻭﻣﺎﻳﻪ ﻱ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﻭﺳﺖ. «ﺃﻟﻢ ﺗَﺮَ...»
٢- ﺗﻤﺎم ﺣﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻃﺒﻴﻌﺖ، ﺑﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺪﻓﻲ ﺣﻜﻴﻤﺎﻧﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ. «ﻳُﺰﺟﻲ، ﻳﺆﻟّﻒ، ﻳَﺠﻌﻠﻪ»
٣- ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻃﺒﻴﻌﻲ، ﻣﺴﻴﺮ ﺗﺤﻘّﻖ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻱ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺧﺪﺍ. «ﻳُﺰﺟﻲ، ﻳﺆﻟّﻒ، ﻳَﺠﻌﻠﻪ، ﻳﻨﺰّﻝ»
٤- ﺑﺎﺭﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﮕﺮﮒ ﻭ ﻣﻔﻴﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﻳﺎ ﻣﻀﺮّ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ. «ﻓﻴُﺼﻴﺐ ﺑﻪ ﻣَﻦ ﻳﺸﺎء ﻭ ﻳَﺼﺮﻓﻪ ﻋﻦ ﻣَﻦ ﻳﺸﺎء»
❍❍❍❍❍
❀🔹 حدیث روز 🔹❀
🕋پيامبر خدا صلي الله عليه و آله :
🔺مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وحُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ، والوَلايَةُ لاِلِ مُحَمَّدٍ أمانٌ مِنَ العَذابِ
🔻شناخت آل محمّد، برات رهايى از آتش است و دوست داشتن خاندان محمّد، پروانه عبور از صراط است و ولايت آل محمّد (موجب) امان از عذاب است.
📚✍ينابيع المودّة : 1 / 78 / 16 ، فرائد السمطين : 2 / 257 كلاهما عن المقداد بن الأسود ، وراجع إحقاق الحقّ : 18 / 496 ، 9 / 494 .
🌸🌸🌸🌸🌸
💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ
صَـلِّ عَـلـیٰ فـٰاطِـمَـةَ
وَ اَبـیٖـهـٰا وَ بَـعْـلِـهـٰا وَبَـنـیٖـهـٰا
↼[ وَٱݪـسّـِرِّ الْـمُـسْـتَـوْدَعِ فـیٖـهـٰا ]
بِـعَـدَدِ مـٰا اَحـٰاطَ بِـٖهـٖ عِـلْـمُـکَ.
__________________________🕋🕋🕋 التماس دعا 🕋🕋 ۱۴۰۱/۱۱/۲۸
کانال رسمی تولید محتوای فرهنگی
قرار گاه فرهنگی موعود👆👆👇👇
@amin_moballegh1401
💠 اعمال #عبادی روز #بیست_و_هفتم #ماه_رجب
🔸 #مبعث حضرت #رسول_اکرم
صلی الله علیه و آله و سلم
#طرح_امین
#شهرضا
#جشن
#قرارگاه_فرهنگی_شهرضا
@amin_moballegh1401