eitaa logo
ایده های جدید مربیان کودک
77.8هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
1.2هزار فایل
✨ مربیان خلاق، معلمان و مامان های با انگیزه و شاد اینستا: https://instagram.com/morabiyan_kodak?igshid=N 🆔 @Ganjipour کپی مطالب کانال در کانال های خصوصی با ذکر صلوات برای شادی روح پدرم♥️ در کانال های عمومی با آدرس کانال لطفا 🌹 تبلیغات : @tabligsg
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر #ایام_هفته با شعر
#کاردستی_اربعین
مرتبط با واحد کار خانواده یکی از مورد علاقه ترین بازی ها خاله بازی است که با ایجاد محیطی مناسب برای بچه ها در واقع یک تمرین ساده برای زندگی آینده را تجربه میکنند. نمایش های ساده در کلاس اجرا کنندبه طور مثال یک مامان که مهمان دارد و عجله دارد که تمام کارهایش را زود انجام دهد یا یک خردسال مریض شده و پدر خانواده او را به دکتر میبرد واحد کار خانه هدف آشنایی با انواع خانه و قسمت های مختلف خانه ابتدا تصاویری به خردسالان در مورد خانهنشان می دهیم و در مورد آنها با هم بحث میکنیم در مورد بخشهای مهم خانه مثا آشپز خانه و دست شویی و اتاق خواب و….. با هم صحبت کرده و سوالاتی را با هم رد و بدل می کنیم. از بچه ها سوال کنیم که صابون در کدام قسمت خانه قرارمیگیرد یا مسواک و خمیر دندان ……….. یا عکسهایی تهیه کرده بخواهیم که در قسمت مناسب خانه قرار دهند. انواع خانه خانه چوبی – خانه آجری- در مورد مصالح مورد نیاز برای ساخت خانه در کلاس بحث و گفتگو میشود. در مورد خانه های روستایی و شهری آپارتمانی و ویلایی کاردستی هایی در کلاس درست می شود
تزیین #چهار_فصل
👇🏻👇🏻 🌸بازگشت دوباره بچه ها! می خوام براتون یه قصه بگم، خوب گوش کنید. مدت ها از واقعه عاشورا می گذشت و یزید، که دشمن دین خدا بود، دستور داد تا اُسرای کربلا رو به مدینه ببرن. برای همین یکی از سربازانش رو مأمور کرد تا اسرا رو به مدینه برسونه. حضرت زینب علیهاالسلام که در میون اسرا بود، از اون مأمور درخواست کرد تا اون ها رو به کربلا ببره تا حضرت زینب و بقیه اهل بیت، بتونن مرقد پاک امام حسین علیه السلام و یارانش رو زیارت کنن. اون مأمور هم قبول کرد و اون ها روز چهلم، یعنی اربعین به کربلارسیدن. پس بچه ها، اربعین روزیه که حضرت زینب و دیگر اسیران بعد از چهل روز که از عاشورا می گذشت، دوباره به کربلا اومدن و مرقد امام حسین علیه السلام و یارانش رو زیارت کردن. 💠🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠🌹 🌸خواهر داغ دیده خیلی از شما بچه های عزیزم، حتما چیزهای زیادی درباره واقعه عاشورا و شهادت امام حسین شنیدید، ولی ببینم درباره اربعین حسینی هم کسی براتون حرفی زده؟ همون روزی که حضرت زینب و دیگر اسرا به میون کشتگان کربلااومدن. در اون روز، حضرت زینب وقتی به مزار برادرش امام حسین علیه السلام رسید، به یاد روز عاشورا افتاد و اشک از چشمانش جاری شد و با برادرش از رنج هایی که کشیده بود حرف زد و از دست دشمن شکایت کرد. بچه های عزیز! ما هم برای زنده موندنِ نام امام حسین علیه السلام ، هر سال عاشورا و اربعین رو با شکوه بیش تری عزاداری می کنیم.
کاردستی روز جهانی #نابینایان
سلام امروز تون نارنجی پر از قشنگی و شادی 🍂🍂🍂🍂
پاییز بود. برگ های زرد درختان در هوا پرواز می کردند و چرخ زنان به زمین می رسیدند. برگ ها روی هم جمع می شدند و تپه های برگی درست می کردند. خانواده ی خارپشت ها، دنبال یک تپه ی برگی بزرگ می گشتند تا بتوانند همه ی زمستان سرد را در آن چمباتمه بزنند و بخوابند. وقتی به یکی از این تپه های برگی رسیدند، مادر خارپشت گفت: « این جا خیلی خوبه! » هری کوچولو آن روز، خیلی سر حال نبود. او با بی حوصلگی راه می رفت و این طرف و آن طرف را نگاه می کرد. ناگهان بالای درخت، چیزی دید. خوش حال شد. با صدای بلند به پدرش گفت: « پدر، بالای آن درخت را نگاه کن! فکر کنم آن جا بهترین اتاق خواب برای من باشد. » پدر خارپشت لبخندی زد و گفت: « بسیار خوب. اگر دوست داری، برو بالای درخت و یک شب آن جا بخواب! » پدر، یک نردبان بلند برای هری درست کرد تا بتواند از آن، بالا برود. هری با دست ها و پاهای کوچکش نردبان را محکم گرفت و از آن بالا رفت. وارد اتاقک بالای درخت شد. منظره ای که از پنجره ی اتاق دید، بسیار زیبا بود. از آن جا می توانست همه ی ستاره های آسمان را ببیند. کم کم آماده ی خوابیدن می شد که صدای « گرومپ گرومپ » بلندی شنید. سنجاب های طبقه ی بالا « بپر بپر » بازی می کردند. کمی بعد سر و صدای جیغ بلندی از پنجره آمد. بیرون را نگاه کرد. خفاش های بازیگوش در تاریکی شب، قایم موشک بازی می کردند. صدای جیغ و داد خفاش ها که تمام شد، باد سردی آمد و درخت ها را تکان داد. باد، سر و صدای زیادی می کرد. هری نتوانت با آن همه سر و صدا بخوابد. از نردبان پایین آمد. به آرامی به اتاق خواب زیر زمینی خودش رفت. با خودش گفت: « شاید اینجا بتوانم بخوابم! » بعد توی تختخواب گرم و نرمش، چمباتمه زد و آماده ی خوابیدن شد. هری حالا فهمیده بود چرا خارپشت ها روی درخت نمی خوابند. برادرها و خواهرهای هری از برگشتن برادر کوچولویشان خیلی خوشحال شدند. آن ها دوست داستند بدانند، خوابیدن در اتاقک درختی چه طور است! می خوساتند از هری بپرسند. اما هری آن قدر خوابش می آمد که نتوانست هیچ حرفی بزند. برادرها و خواهرهای هری با هم گفتند: « شب به خیر هری کوچولو. فصل بهار دوباره می بینمت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه بازی در ظاهر اسون ولی سخت برای بچه های کلاس اولی, حتی برای خودمم سخت بود😅 ولی دقت و تمرکز زیادی میخواد👌 همچنین برای هماهنگی چشم و دست هم عالیه
کاربرگ روز جهانی #عصای_سفید
کاردستی روز جهانی #نابینایان
فرزندپروری و طرحواره اطاعت ▪️به دنبال فرزند حرف گوش كن نباشيد. 👈 كودكي كه همه حرف های شما را گوش ميكند، فردا در اجتماع به حرف ديگران هم گوش خواهد داد. 👈 كودكي كه نه گفتن را نياموخته چگونه نه گفتن به سيگار و مواد مخدر را بداند؟ 👈 چگونه وقتي عاشق كسي شد در مقابل خواسته هاي نابجايش نه بگويد؟ 👈 چگونه در مقابل تعرضاتی که به جسمش می شود نه بگوید؟ 👈 چگونه باید از خودش محافظت کند، وقتی یاد گرفته فقط و فقط چشم بگوید...
هر کم حواسی یا شیطنت یا کم تمرکزی ، بیش فعالی نیست: گاهی کودک مشکلات جسمانی مانند تیروئید یا کم خونی دارد که باعث می شود تمركز نداشته باشد، گاهی هم محیط زندگی کودک مناسب نیست!! برای مثال خانواده های متشنج و با درگیری زیاد، کودکانی کم حواس پرورش می دهند.
کاردستی #اربعین
#طرح_تشویقی جدید
نمایش به مناسبت روز عصای سفید خانم میرآبادی.استان اصفهان شهر دستگرد برخوار .پیش دبستانی ادهم مفهوم نمایش: کمک به نابینایان واینکه اونها عینک وعصای سفید دارند وما باید مراقبشون باشیم در همه ی مکانها.
کاربرگ #روز_جهانی_غذا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#کاردستی_خوراکیها #کاردستی_خلاق کلاژ خوراکیها مضر در رنگ قرمز سالم رنگ سبز و خوراکیهایی که با احتیاط و کم استفاده کنیم در رنگ زرد چراغ راهنمایی
در مورد اربعین مدت ها از واقعه عاشورا می گذشت و یزید، که دشمن دین خدا بود، دستور داد تا اُسرای کربلا رو به مدینه ببرن. برای همین یکی از سربازانش رو مأمور کرد تا اسرا رو به مدینه برسونه. حضرت زینب علیهاالسلام که در میون اسرا بود، از اون مأمور درخواست کرد تا اون ها رو به کربلا ببره تا حضرت زینب و بقیه اهل بیت، بتونن مرقد پاک امام حسین علیه السلام و یارانش رو زیارت کنن. اون مأمور هم قبول کرد و اون ها روز چهلم، یعنی اربعین به کربلا رسیدن. پس بچه ها، اربعین روزیه که حضرت زینب و دیگر اسیران بعد از چهل روز که از عاشورا می گذشت، دوباره به کربلا اومدن و مرقد امام حسین علیه السلام و یارانش رو زیارت کردن. در اون روز، حضرت زینب وقتی به مزار برادرش امام حسین علیه السلام رسید، به یاد روز عاشورا افتاد و اشک از چشمانش جاری شد و با برادرش از رنج هایی که کشیده بود حرف زد و از دست دشمن شکایت کرد.