eitaa logo
مربی یار
5.6هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔴🔴شبهه: : دختران ما در امارات خريد و فروش می‌شوند! فرمود: ملالی نیست شيوخ آنجا برادران مايند و تجارت با آنان حلال! گفتند: سن فحشا به دوازده سال رسيده شیخ فرمود: خیالی نیست سن تكليف نه سال است! گفتند: فقرا كليه هاشان تمام شد، قلب‌ها را می فروشند!! شیخ فرمود: اشکالی نیست فقط ايمانشان را نفروشند!!! مریدان گفتند:جوانان غرق اعتیاد و افیون شده اند! فرمود:مادام که در مجالس مختلط لهو و لعب نکنند ملالی نیست ! گفتند:مردان سه جا کار می کنند و از مردی رفته اند اما همچنان مقروض و بدهکارند! شیخ فرمود:هنوز از دوازده شب تا اذان صبح زمان کافی برای نماز شب دارند پس اشکال وارد نیست! گفتند: مردم از فقر و بدبختی و بی عدالتی افسرده و گریان و نالانند ! شیخ فرمود:مرحبا بسیار گریه کنید تا گناهانتان آمرزیده شود ! ناگاه مریدی عربده زد: وا مصیبتا وا اسلاما در میدان ولیعصر چند تار مو بیرون همی زدندی.! شیخ خشمگين شد و کف بر دهان آورد و ناسزا گفت و هروله کنان براه افتاد و مریدان زنجیرها و قمه ها برداشتند و عربده کشان براى ارشاد براه افتادند. 🔵موضوع: 🔵🔵پاسخ شبهه: ✅ شما اهل کدام فرقه بوده نمیدانم اما شیخ ما خبر نابسمانی ها را که شنید ابرو در هم کشید و ردای عزم بر شانه انداخت و عمامه ی بصیرت به سر گذاشت و قلم به دست گرفت...✍ به خط کرد صاحب منصبان را: 1⃣مهم ترین مساله ی کشور ما تلاش برای برطرف کردن است کارهای دیگر را در اولویتهای بعدی قرار دهید(بیانات رهبر معظم انقلاب_1370/6/3) 2⃣مبارزه با وظیفه ایست که توامان بر دوش مردم و مسئولین است(بیانات رهبر معظم انقلاب_1391/4/27) 3⃣قدرت نظام باید جلوِ سیرِ و فساد را بگیرد. همه مسؤولان بخشهای مختلف کشور در این زمینه مسؤولند(بیانات رهبر معظم انقلاب_1380/5/11) و....... ✅و ما با چنین پیام طعنه آلودی دفاع مقدس را به خاطر آوردیم... 💠نام روحانیان شهیدی چون محلاتی، میثمی، شیرازی، زمانی، رزاقی و... که با دزدان اعتقاد و ناموس جنگیدند! ✅یادمان آمد... طلبه ی جوان شهید علی خلیلی که شاهرگش را برای دفاع از ناموس داد و روحانی دیگری که چشم خود را...و روحانیون شهید مدافع حرم(مالا میری و ناجی و...)که هستی شان را... ✅یادمان آمد... برای مقابله با هر سه روز, دو شهید می دهیم در مرز افغانستانی که پس از اشغال شدن توسط آمریکا مزرعه خشخاش در آن رشد زیادی کرد... ✅یادمان آمد... کمک به کشورهای همسایه در اصل کمک به امنیت داخل کشور هست اگر امروز مقابل داعش در عراق ایستادگی نکنیم, باید چند ساعت دیگر در ایلام و کرمانشاه, جان سربازهایمان را بخط کنیم,آژیر ویرانگی را روشن, و ناموسمان را پنهان...(اگر فرصتی بود) ✅یادمان آمد... اگر و پرداخت می شد, اگر همراه حرف,عمل بود فقیری در جامعه پیدا نمی شد...که اسلام دین دنیا و آخرت است... ✅یادمان آمد... که شیخ ما در سخنانش سالانه کلمات مردم و ملت را (۷۱ بار)، کشور را(۵۰ بار)، کار و تولید را(۴۶بار)، اقتصاد را(۴۱بار)، فرهنگ را (۱۸بار)، ملی را(۱۵بار)، ایران را (۱۲بار) و اسلام را(۱۰بار)به کار برده... پس◀️این چنین نیست که از بین هزاران مساله تنها را مد نظر قرار داده باشد گرچه در موضوع حجاب نیز گوهرواره هایش راهگشای ماست. ✅یادمان آمد..... یادمان نرود! •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
1_95038581.mp3
2.55M
🔸یار امام زمانش بود .... ولی امام رضا علیه السلام به او فرمود تو شبیه الاغی 😳 👈إِنَّمَا أَنْتَ وَ أَصْحَابُكَ يَا عَلِيُّ أَشْبَاهُ اَلْحَمِيرِ (الغيبة (للطوسی) , جلد 1 , صفحه 67) 🔖داستان حب مال دنیا و تکذیب امامت 👈داستان علی بن ابی حمزه بطائنی ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔖نشانه پول خوب گردن کلفتی برای خدا ▪️ مردم! نشانه پول خوب می‌دانید کدام است؟ که هر چه افزایش پیدا می‌کند فقر شما را به خدا بیشتر کند. خدا نکند پول، کسی را گردن‌کلفت کند. 🔷خدا آقای حاج محمدحسن ذکری را رحمت کند. این داستان را خودم از ایشان شنیدم. 🔸 می‌گفت: من در جوانی هجده نوزده سالم بود. اوایل کارم در بازار بود. شاگرد مغازه‌ای در بازار وکیل شیراز بودم. 👈اول صبحی بود. آمده بودم در مغازه را باز کرده بودم و داشتم جلوی آن را آب‌وجارو می‌کردم. کنار مغازه ما مغازه یکی از ثروتمندان آن‌وقت شیراز بود. او هم داشت حساب‌وکتاب مالی را می‌کرد. یک فقیری در راهرو بازار رد می‌شد. 🔗یک‌دفعه دید آقای حاجی فلانی پشت میز در مغازه نشسته از همان وسط راهرو بازار آقای ذکری می‌گفت: من خودم دیدم و شنیدم. رو کرد به آقای حاجی گفت: آقای حاجی یک جیزی در راه خدا به ما بده. گفت: تا گفت که آقای حاجی یک‌چیزی در راه خدا به ما بده. ♦️از پشت میز با تکبر سرش را بلند کرد یک نگاه مغرورانه و متکبرانه به این فقیر بدبخت کرد و گفت: برو خلایق هرچه لایق بود دادند. تو اگر لایق بودی خدا هم به تو می‌داد. 🔺این فقیر، فقیر باکمالی بود. بعضی‌ها پول‌ندارند ولی معرفت دارند. گفت: حاجی حالا که تو لایقی و خدا به خاطر لیاقتت به تو پول داده شکرانه لیاقتت که مثل من نیستی و دستت خالی نیست و خدا تو را مثل ما نکرده یک کمکی به ما بکن. 📕این حرف دوم را که زد دوباره سرش را بلند کرد و گفت: من مثل تو بشوم؟ خدا اگر بخواهد من را مثل تو بکند شش ماه باید بنشیند و حسابش را بکند. 🔷ای گردن‌کلفت! سه درک مغازه تو را مغرور کرده که خدا شش ماه معطل جمع‌کردن تو است؟ این فقیر بدبخت نیز هیچ نگفت و رفت. حاج محمدحسن ذکری گفت: آقای حدائق! نیم ساعت نشد. یک پیکی در بازار آمد. تلگرافی در دستش بود. دقیقاً سر جای همان فقیر ایستاد. همان‌جایی که نیم ساعت قبل دل شکست. دل شکستی، دل خودت را شکستی. ▪️رو کرد به آقای حاجی گفت: شما آقای فلانی هستی؟ گفت: بله گفت: الآن تلگرافی از بندرعباس رسیده که کشتی جنست در دریا غرق شد. خدا شش ماه بنشیند حسابش را بکند؟ در نیم ساعت تو را جمع می‌کند. آقای ذکری گفت: این باعجله در مغازه را بست و رفت که دیگر به بازار وکیل برنگشت. رفت که رفت. 📌سرمایه تو از این جهان یک کفن است آن‌هم به گمانم ببری یا نبری 📚پایگاه استاد حدائق ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━