eitaa logo
مربی یار
5.6هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔘 که حسین را منتظرانش کشتند! 🚫 این جمله👆👆 ⬅️ از که به دنبال موضوع انتظار بود و متاسفانه برخی از ما هم فریب آن را خوردیم این پیام بود: ✅ : 📝 که کمر همت به مولا بستند، منتظرش نبودند. دشمنان قسم خورده ی امام حسين عليه السلام و پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین علیه السلام بودند. ⬅️ شاهد بر شیعه نبودن آن ها، امام حسين عليه السلام در ظهر عاشورا می باشد؛ وقتی از آن ها می پرسد که: 📝 چه می خواهید من را بکشید؟ آیا من حرام خدا را حلال کرده ام و مرتکب گناهی شده ام؟" 《 ها در پاسخ مولا گفتند: ⬅️"ما از بغض و كينه ای كه با پدرت علی بن ابيطالب داريم با تو به و نبرد برخاسته ايم". 📕 ينابيع المودة، ص 346 📌 می پرسیم که کدام شیعه از امیرالمؤمنین عليه السلام نفرت دارد ⬅️آری، آن ها سیدالشهداء نبودند؛ بلکه مردمانی بودند که امامشان شمر و یزید و معاویه بود. که دانسته و ندانسته بر اين طبل می ‌كوبند و این ادعای را با نیت خیرخواهانه برای دیگران می فرستند، نه را شناخته‌ اند و نه دشمنان امام حسين عليه السلام را. ⬅️این سخن را هم بیشترین که پخش میکنن مریدان کذاب که سران اونا دست پرورده وهابیت است ⬅️افسوس! به اين كه نشسته‌ اند تا يكی حرفی پرطمطراق بگويد؛ سپس بدون توجه به محتوای پیام، آن را برای اين و آن بفرستن 📌امام حسین علیه السلام را منتظرانش نکشتند ⬅️ بر احمد الحسن بصری کذاب و مریدانش که دارن کلام وهابیت را میان مردم پخش میکنن •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
🔖قتل عام خانوادگی بخاطر اعتیاد 🔖عاقبت اعتیاد به مواد مخدر 🔷پسر جوان معتاد پدر و مادرش را در تهران خیابان دماوند با گلوله به قتل رساند و برادرش را زخمی کرد بیان داستان از زبان پسر معتاد : با پدرم درگیر شدم. او مرا خشمگین کرد و من هم دریک لحظه دست به این قتل‌ها زدم. 🔻چرا با پدرت درگیر شدي؟ روز حادثه در پارکینگ مشغول مصرف مواد مخدر بودم که ناگهان پدرم متوجه شد. او با ضربه پا وسایل استعمال مواد مخدر مرا به هم ریخت. سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و پدرم مرا کتک زد. بعد ازآن به سمت طبقه سوم رفت. من پشت سر پدرم وارد خانه شدم و آن‌جا دوباره با هم درگیر شدیم. در همان زمان دست به قتل زدم. فقط بدلیل همین مسأله پدر و مادرت را کشتی؟ من در پارکینگ خانه‌مان یک پاتوق برای خودم درست کرده بودم ودر آن‌جا مواد می‌کشیدم. آن روز هم شیره کشیدم. یکی از دوستانم قرص قرمزرنگی به من داده بود. پیش از کشیدن تریاک آن قرص را خورده بودم. دوستم گفته بود میتوانم با این قرص مصرف شیره را کم کنم، اما بعد از خوردن قرص حالم بد شد که همان زمان پدرم از راه رسید. 🔻چطور آن‌ها رابه قتل رساندی؟ پدرم با دیدن من شروع به سروصدا کرد و وسایلم را بیرون از خانه ریخت. صبح همان روز هم در اینستاگرام به من پیغام داده و گفته بود باید خانه را ترک کنم. همان لحظه هم بعد از درگیری با من، خواست باطری اتومبیل مزدایش را باز کنم و گفت: می خواهد باطری را تعویض کند که من اینکار را انجام دادم، اما بازهم حالم بد شد. برای عوض کردن لباس به خانه رفتم، داخل خانه برای تعویض لباس به اتاق رفتم که پدرم بازهم به من فحاشی و توهین کرد. من هم اسلحه را برداشتم، روی سرم گذاشتم. تهدید کردم خودم را می کشم که پدرم گفت: جرأت نداری. همان زمان پدرم مشتی به صورتم زد و از بینی‌ام خون آمد. من هم با اسلحه به سمتش تیراندازی کردم، البته نمیدانستم داخل اسلحه گلوله قرار دارد. همان زمان مادرم ماجرا را فهمید و داد و بیداد کرد که به سمت او هم تیراندازی کردم. از پله‌ها پایین آمدم تا از خانه خارج شوم که در همان زمان برادرم با ماشین وارد پارکینگ شد. او داشت از پله‌ها بالا می‌آمد که به سمت وی نیز یک تیر هوایی زدم. برادرم داد و بیداد کرد و به داخل خانه رفت ودر را قفل کرد. او با دیدن پيکر پدر و مادرم شوکه شد و فریاد زد که من هم از پنجره بالای در وارد خانه شدم. برادرم آن لحظه چاقو را برداشت و من با وی گلاویز شدم تا اینکه به خودم آمدم. 🔻اسلحه را از کجا آوردی؟ دو ماه قبل از حادثه برای یکی از دوستانم معامله شیره تریاک انجام داده بودم که دوستم به من یک کلت کمری هدیه داد. من هم اسلحه رابه پدرم دادم و گفتم ازآن نگه‌داری کند. تا اینکه در زمان حادثه و درگیری با پدرم اسلحه را از لای پتو خارج کردم. نمی دانستم گلوله دارد، آن لحظه حالم اصلا خوب نبود و متوجه رفتارم نبودم. اگر پدرم آن‌قدر با من درگیر نمی‌شد دست به این جنایت نمی‌زدم. 📚‌منبع: روزنامه شهروند ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━