eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تير ماه بود و هوا حسابي گرم شده بود. محمدرضا هر روز را روزه مي گرفت. بعدازظهر كه مي شـد فـرش را در حياط پهن مي كرد و نماز قضا مي خواند. آن روز گفتم: «آخـر در ايـن گرمـاي تابـستان چـرا هـر روز را روزه مي گيري!؟ لااقل زمستان كـه روزهـا كوتـاه اسـت روزه بگيـر تـا اذيـت نشوي.» با تعجب نگاهم كرد و گفت: «تو تضمين مي كنـي تـا زمـستان زنـده باشم!؟» •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✅ ایتا JOin↶ http://eitaa.com/joinchat/2642477059C7af752f8f9