1_31015543.mp3
5.6M
✔ حجت الاسلام #دانشمند
📜 موضوع: #داستان_تکان_دهنده_کار_زشت_پرستار_با_مریض_بیچاره
⏰زمان: 5 دقیقه 30 ثانیه
#متن_روضه_و_سخنرانی
👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2642477059C7af752f8f9
1_31117916.ppt
1.6M
🌟🌟🌟🌟
📜 پاورپوینت : #معرفی_اماکن_کربلا
#متن_روضه_و_سخنرانی
👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2642477059C7af752f8f9
✨﷽✨
⚫️ #امام_حسین_علیه_السلام_و_آرزوی_شهید (بسیار زیبا)
❎ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
🔴توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
🔰اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!
🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
☑️ هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
✳️من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
🔳 اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
🔆 چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد.
🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
✔️... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
❄️پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.
💥 بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
🔵قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
⚫️شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ...
🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم...
📗 منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1 صفحه 54
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#روزگاری_خانه_هامان_سرد_بود
بردن نفت زمستان درد بود😐
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زير کرسی با لحافی دست دوز😊
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود☺️
گر برای مرد زن نامرد بود
صد تفاوت بين زن تا مرد بود
آن قديما عشق داقعی يادش بخير😍
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
تبلت و لپ تاپ و همراهی نبود
عصر دلتنگی و بی تابی نبود😔😔
قلبهامان اندک اندک سرد شد
رنگ و روی زندگيمان زرد شد🙁
بینی خيلی کسا باطل شدند
با پروتز بعضيا خوشگل شدند😏
عصر ساکشن آمد و لاغر شديم
در خيال خود چقد بهتر شديم
ميوه هم گلخانه ای شد عاقبت😔
آب هم پيمانه ای شد عاقبت
عصر نت شد عصر پی ام عصر چت
عصر ايرانسل فراوانی خط 😃
عصر آدم های بد بی مايه شارژ
عصر تلخ خودفروشی با يه شارژ😕
عصر مرفين و ترامادول دوا
با کراک و شيشه رفتن به فضا😱
عصر آقايان آرايش شده
عصر خانومهای پالايش شده
وای بر اين عصر تلخ بی کسی 😔😔
اللهم عجل لولیکالفرج
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🔥 #عذاب_هولناک_قاتلین_سیدالشهدا_از_زبان_خدای_عالم
🕎 شخصى از #بنى_اسرائيل حضرت موسى را در حالى ديد كه عجله داشت، رنگش زرد شده بود، بدنش ضعيف بود، مفصلهايش ميلرزيد، جسم شريفش لرزان بود، چشمان مقدسش فرو رفته و نحيف شده بود.
⛰ اين حالت موقعى از خوف خدا به موسى عليه السلام دست ميداد كه خدا او را براى مناجات دعوت مى كرد.
👳🏻آن شخص بنى اسرائيلى كه به موسى ايمان آورده بود آن حضرت را به اين علائم شناخت و به آن بزرگوار گفت:
✋🏻يا موسى! من يك گناه كرده ام، تو از خدا بخواه كه مرا عفو فرمايد و موسى اين تقاضا را پذيرفت.
👣 موقعى كه حضرت موسى با خدا مشغول مناجات شد گفت:
▪پروردگارا! گرچه قبل از پرسش من از تقاضايم آگاهى ولى آيا اجازه ميدهى كه سؤالى بكنم؟
⚜ خطاب آمد: هر سؤالى بكنى به تو عطا ميكنم، چه حاجتى دارى تا برايت روا كنم.
▪گفت: بار خدايا! فلان بنده اسرائيلى تو گناه كرده و از تو انتظار عفو دارد.
⚜ خطاب رسيد: يا موسى! هر كسى كه از من طلب مغفرت كند او را عفو مينمايم، غير از قاتل حسين(ع)!
⁉️ حضرت موسى گفت: پروردگارا! اين حسين(ع) كيست!؟
⚜ خطاب شد: حسين(ع) همان كسى است كه در كوه طور براى تو شرح دادم.
⁉️ حضرت موسى گفت: پروردگارا! قاتل حسين كيست؟!
⚜ خطاب شد: امت جدش كه ظالم هستند او را در زمين كربلا شهيد مينمايند. اسب حسين رم و همهمه ميكند و فرياد ميزند و ميگويد:
▪ «الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها؛
▪ فرياد از ظلم و ستم امتى كه پسر دختر پيغمبر خود را شهيد نمودند.
🌴 سپس بدن حسين بدون غسل و كفن روى خاكها خواهد ماند، اموال او را به يغما مي برند، زنان وى را در شهرها اسير مينمايند، ياوران او را شهيد مى كنند، سر آنان را با سر حسين(ع) بر فراز نيزه ها بلند خواهند كرد.
▪ «يا موسى! صغيرهم يميته العطش، و كبيرهم جلده منكمش، يستغيثون و لاناصر، و يستجيرون و لا خافر؛
▪اى موسى! تشنگى افراد كوچك ايشان را ميكشد، پوست بدن بزرگان آنان درهم كشيده مى شود، استغاثه ميكنند ولى فريادرسى نخواهد بود، پناهنده ميشوند ولى پناه گاهى نخواهند داشت.
💔 سپس حضرت موسى گريان شد و گفت:
⁉ پروردگارا! عذاب قاتل هاى حسين چگونه خواهد بود؟!
⚜ خطاب آمد:
🔥 اى موسى! عذاب آنان بقدرى شديد است كه اهل جهنم از آن به آتش جهنم پناهنده خواهند شد. رحمت من و شفاعت جد حسين نصيب ايشان نخواهد شد! اگر براى خاطر او نبود زمين قاتل هاى وى را فرو ميبرد.
▪حضرت موسى گفت: بار خدايا! من از ايشان و كسى كه به جنايت ايشان راضى باشد بيزارم.
⚜ خداى سبحان فرمود: يا موسى! من رحمت خود را براى پيروان حسين واجب نموده ام. بدان، كسى كه براى حسين گريان شود، يا ديگران را بگرياند يا خود را شبيه به گريه كنندگان نمايد جسدش را به آتش جهنم حرام مى نمايم.
🖥 منبع: پایگاه عرفان.
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
♠️#عاقبت_مردی_که_به_زیارت_امام_حسین_علیه_السلام_نمی_رفت!(بسیار زیبا)
♻️شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد.
⛔️هیچگاه در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت قصد زیارت داشت، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت مینمود.
💠 تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.
🔰سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهلبیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی.
❎ این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور میباشند و دستشان به حرم مطهر نمیرسد.»
✨آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.
🔵هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت میدانم و نهی از منکر واجب است.»
💥وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید.
🌟سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید...
🌺نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود میلرزید
🍃و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت میکرد تا این که وارد کفش کن شد.
💠دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.
🌷چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید.
🌷سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟
"آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟"
⚫️پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست...»
♦️مَن مات مِن العشق فقد ماتَ شهید...
🌺▪️به ابی انت و امی یا اباعبدالله الحسین...
📘منبع:داستانهای علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
♦️ #رفتند_تا_بمانیم!
اینکه استاد پناهیان گفتند:
شاید بزرگترین اثری که #شهید برای ما
دارد،این است که ما را به #فکر وا می دارند!
فکر...
فکر...
فکر...
فکر اینکه قربانی کردند #خودشان را!
و #خدا قربانی کرد آن ها را...
این که شهیدی آلبوم عکس های خود را از بین میبرد که نکند حالا #بعدشهادت،اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود😔...
و یا شهیدی پلاکش را پرت کند در کانال #پرورش_ماهی!که در فکرش تشییع با شکوهی برای خودش متصور شد!
#شهوت_شهادت_بخشکاند...
و #فرماندهان شهیدی که حاضر شدند!
در جمع سربازان سینه خیز بروند...
در پوتین بسیجی ها آب بخورند...
و ...
درس #قربانی_کردن_خود است!
برای خدا شدن آسان نیست!
چون
نباید #هوای قدرت داشتن، داشت...
نباید #هوای دیده شدن داشت...
و برای ما سخت است قربانی کردن
#هوای_نفس
چون برای ما #لذت تقرب به خداوند
از لذت های کم ارزش دنیــا #کمتر است...
حالا ما چه کار ها که نکردیم
برای #دیده_شدن⁉️
و #شهدا از آن سو به ما بیچارگان میخندند😊!
و شاید اشک 😭میریزند؛که در #خودمان ماندیم!و لباس #هوای_نفس را از تن در
نیاوردیم...
در #خود ماندیم...
به قول #حاج_حسین_یکتا:
و هنوز گیر یه قرون و دو زار #شهوت این دنیاییم که یکی بیاد نگاهمون کنه...
شهدا #شهوت_شهادت میخشکوندند!
که یوسف زهرا نگاشون کرد...
جان به هر حال قرار است
که #قــربان بشود✅...
پس چه خوب است
که قربانـی #جانــان بشود
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍