کوهها برای حفظ خاک ما
سخت و با اراده ایستادهاند
رودها سمت وسعت خلیج
صبح تا غروب
شام تا سحر
عابران پیچهای سخت و درههای تنگ
یا مسافران قرنهای جادهاند
مثل آن کبوتران ممتد سپید
مثل لالههای سرخ
مثل سروهای سبز
که صبور و ناگزیر
طعم زندگی، رنگ ایستادگی به خاک دادهاند.
راستی رفیق...
تو بگو
ما برای آب و خاک
ما برای سرزمینمان چه کردهایم؟
اشکها
پاسخی برای این سؤال سادهاند...
معصومه مرادی
آشنایی با نوجوانان و خلق اثر ادبی. معصومه مرادی.mp3
15.78M
آشنایی با نوجوان برای تولید آثار ادبی مناسب با آنها
https://eitaa.com/moradimasoome
https://eitaa.com/sibenaranji
حتما همه شما تجربه سوار شدن به اتوبوس رو دارید.
توی اتوبوس شخصیتهای مختلف با داستانهای متفاوت حضور دارند که هر کدام با ادبیاتی خاص خودشون و دنیای خودشون مکالمه میکنند. شنیدن گفتگوی افراد و ثبت اونها در یک دفترچه یادداشت میتونه ما رو به عمق داستانهایی ببره که هیچ وقت شاید بهش فکر نکرده باشیم.
این دیالوگها چون از دل مردم بلند شده و از بطن جامعه میتونه دیالوگهای واقعی شخصیتهای داستانهای ما باشه.
یکی از راههای نوشتن خلاق گوش دادن به همین دیالوگهاست.
حتما امتحانش کنید.
#هنر_نوشتن_خلاق
#معصومه_مرادی
راه میروم
گاه
روی خط عابر پیاده
گاه
روی آسفالتهای پیر جاده
راه میروم
توی ذهن من پر از خطوط عابر پیاده است
توی ذهن من
بوقهای ممتد نایست
بوقهای زودتر برو
جیغ میکشد
من مرددّم
در میان این همه مسیر
در میان چارراههای ناگزیر
از کدام راه میشود شروع کرد
از کدام راه میتوان به تو رسید
زودتر بگو
وقت ایست
نیست
معصومه مرادی