فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه گفت:
مشق رودخانه را
روی دفتر زمین
هیچ وقت خواندهای؟
خاک گفت:
مشق رودخانهها رفتن است
آب دادن است
همچنان که مشق کوه
واژه واژه بین دشت ایستادن است
ماه گفت:
مثل من بیا
مشق رودخانه را
از هوا ببین
حرف حرف مشق سر
لفظ لفظ مشق دست را جدا ببین
خاک گفت:
مشق آب روشنایی است
ماه شعر کرد بغض خاک را و گفت:
رودخانه مشق کودکان کربلایی است.
#معصومه_مرادی
#شعر_آیینی
#شعر_نوجوان
#عاشورا
#از_کتاب_روی_دوش_ابر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤵
خورشید میگوید:
رود زلالی در میان دشت
میدید گلهای پریشان را
میدید خاک تشنه را
چندین نهال ترد و بیجان را
میدید و در ذهنش
فکر نجات غنچهها جا داشت
غران و جوشان
سمت گلها گام برداشت
اما ...
کابوس داغی مثل آه اژدها برخاست
آتش به جان بیکران رود افتاد
آتش به جان هرچه بود افتاد
رود...
اف
تاد
خورشید میگوید:
ماه بنی هاشم
جاریترین آغاز دنیا بود
این رود پهناور
تنهاترین سرباز آقا بود
#معصومه_مرادی
#شعر_آیینی
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#شعر_نوجوان
هدایت شده از پرویزن
مدايح_و_مراثي_حضرت_ابوالفضل.pdf
1.37M
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸السلام علیک یا اباالفضل العباس علیه السلام 🔸
#محرم
#تاسوعا
#امام_حسین
@haerishirazi
"قسمت"
جانم یقینی بیکران دارد، ذهن من از وسواسها لبریز
دینم پر از نجوای "یا قدوس"، دنیایم از خناسها لبریز
در جمعِ انبوهِ جگرخواران، وا کردهام این سفرهی خون را
زخم و نمک آماده و این بزم، از آن نمکنشناسها لبریز
این دشنهی تشنه که از پهلو، خون میمکد داغ درونم را_
میراث دیروز برادرهاست، از سودهی الماسها لبریز
*
میرویم از گل ناشکیباتر، گل میدهم از باغ زیباتر
اما لبم چون بغض، خشکیده است، رویای من از داسها لبریز
پژمرده و رنجور و غمگینم، افسرده از صد داغِ دیرینم
قلب مرا با خویش خوشبوکن، ای عشق! ای از یاسها لبریز!
تیغی بکش ای معنیِ جانم! نشتر بزن بر روحِ ایمانم
بگذار تا جاری شود تا تو، این خونِ "از احساسها لبریز"
*
در روزگار درد و بیدردی، در لحظههای مرد و نامردی
ما را سری پر شور "قسمت" کن، از غیرت عباسها: لبریز
#محمد_مرادی
"از حَسن تا محتشم/ بخش اول"
شاعران بزرگ فارسی همواره بر دوش سخنورانِ پیش از خود ایستادهاند و اشعار درخشان، بخشی از نور خود را از کهکشان سرودههای پیشین اقتباس کردهاند.
در تاریخ شعر عاشورایی، هیچ شعری شهرت و فراگیری ترکیببند محتشم کاشانی را نیافته، رواجی گسترده در تکیهها و کتیبهها و عزاداریها، که از این منظر کمتر شعری را میتوان با آن مقایسه کرد.
تخیلِ رها، سوزمندی و احساس پر شور، ساختار و آهنگ مناسب، استفاده از ارکان روایت چون: گفتگو و سوال و قابلیت همذات پنداری و تنوع ساحتها و در کنار آن زبان و بیان مناسب، همه به فراگیری این شعر در زبان فارسی کمک کرده است. اما آنچه باید در نظر گرفت، سیر تطور شعر عاشورایی فارسی و جایگاه آن در فراهم کردن امکان ظهور این شعر درخشان است.
بیهیچ تردیدی، محتشم قبل از خلق این مرثیه، خواسته و ناخواسته به برخی آثار پیشین یا همزمان خود نظر داشته و از آن سرودهها و تجربهها بهره برده است. به همین دلیل در زیر به چند شاعر تاثیرگذار بر او در مسیر آفرینش مرثیهی مشهورش اشاره خواهد شد.
۱_ حسن کاشی (زنده تا ۷۳۸) از شاخصترین شاعران شیعی است که بر تحولات شعر شیعی ایران اثر گذاشته است. او حدود ۲۵۰ سال پیش از محتشم زیسته و اغلب شاعران شیعی سدههای هشتم تا دهم از سبک و سخن او بهره بردهاند.
انتساب او به کاشان (چون محتشم) سبب شده که مرثیهسرای کاشانی بارها به دیوان او نظر افکنده باشد؛ چنانکه خود سروده است:
فصیحبلبل خوشلهجه کاشیِ مداح
که بود روضهی آمل ازو ریاض ارم
محتشم، ترکیببند هفتبخشی حسن کاشی را در ستایش امیرمومنان با رعایت وزن و ردیف و قافیه در تمام بخشها و حتی شباهت بیت ترجیع، پاسخ گفته است.(بنگرید به مقدمهی دیوان حسن کاشی ص ۳۸ به تصحیح عباس رستاخیر)
مصرع اول شعر حسن:
السلام ای سایهات خورشید ربالعالمین
مصرع اول شعر محتشم:
السلام ای عالم اسرار رب العالمین
اما آنچه در این مقال باید به آن اشاره کرد، تاثیر احتمالی تنها قصیدهی عاشورایی موجود در دیوان حسن بر بند اول ترکیببند محتشم است؛ چنانکه هر دو در یک وزن و یک ردیف و قافیه سروده شده است.
حسن:
ای دل کنون که عاشر ماه محرم است
شادی مکن که نوبت شادیت در غم است (دیوان ۷۴)
محتشم:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ (دیوان ۲۸۰)
شباهت تصویری شعر محتشم با مرثیهی حسن زیاد نیست؛ اما بعید نیست در مرثیهی خود به برخی ابیات شعر شاعر همشهریاش نظر افکنده باشد؛ مثلا در بیتهای:
گردون کبودجامه شد و مه سیاهپوش
یعنی که روز مقتل خورشید اعظم است
...ای روح قدس! بر سر خاک رسول شو
آن کز شرف خلاصهی اولاد آدم است
که یادآور ابیات دوم و هفتم بند نخست شعر محتسم است.
ادامه دارد...
#شعر_عاشورایی
#حسن_کاشی
#محتشم
@mmparvizan
"از حسن تا محتشم/ بخش دوم"
۲_ بابا فغانی شیرازی (ف۹۲۵) از دیگر شاعران پیش از محتشم است که شاعر کاشان احتمالا در مرثیه و حتی در غزلهایش از او تاثیر پذیرفته است.
نخستین شباهتهای شعر محتشم به اثر عاشورایی بابا، یکی انتخاب قالب ترکیببند و دیگر گزینش وزن مشهور "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" برای مرثیهی عاشورایی است.
بند اول ترکیببند شاعر شیرازی به مطلع زیر است:
روز قیامت است صباح عشور تو
ای تا صباح روز قیامت ظهور تو
دیوان
چنانکه در شعر حسن کاشی و بابا و پس از آن دو در سرودهی دیگر شاعران نیز دیده میشود؛ تکیهی این شاعران در مرثیههاشان بر روز عاشوراست؛ حال آنکه با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایرانِ قرن ده و رواج مراسم و آیینهای دههی اول محرم، زمینهی توجه به مجموع ماه محرم در مرثیههای اواخر و پس از این قرن فراهم شده است.
از دیگر شباهتهای شعر محتشم و بابا، لحن روایی مشابه و توجه به برخی شباهتهای لفظی است؛ برای مثال بابافغانی در بند دوم مرثیهاش کربلا را در جایگاه ردیف انتخاب کرده است:
هر گل که بر دمید ز هامون کربلا
دارد نشان تازهی مدفون کربلا
که قاعدتا الگوی بند دوم شعر محتشم بوده است:
کشتی شکست خوردهی طوفام کربلا
در خاک و خون تپیدهی میدان کربلا
۳_ اهلی شیرازی (۸۵۸_ ۴۴۰) دیگر شاعر شاخص شیعی در اوایل قرن دهم است که اشعارش بر محتشم تاثیر گذاشته است. جدا از ترکیببند ۱۲ امام او در بحر رمل، بیشتر قصاید عاشورایی او در وزن مرثیهی محتشم است که پیشِ چشم شاعر کاشان بوده است.
شوری که او در مرثیهی حسینیاش بیان میکند، بیشباهت به شورش شعر محتشم نیست؛ او همچنین از سوال در آغاز مرثیهاش استفاده کرده همان شگردی که به شعر محتشم نیز راه یافته است:
آمد عشور و در همه ماتم گرفته است
آه این چه ماتم است که عالم گرفته است؟
...
تنها نه در میانهی ما شور این عزاست
کاین شور در زمین و زمان هم گرفته است
دیوان
بند دوم مرثیهی محتشم نیز بیشباهت به این قصیدهی عاشورایی اهلی نیست:
این نقد دل نثار شهیدان کربلا
چون خاک رهگذار شهیدان کربلا
اهلی در قصیدهای دیگر هم این گونه مرثیهسرای امام حسین(ع) شده است:
واحسرتا که دیده ز حیرت پر آب شد
در ماتم حسین علی دل کباب شد
که این مرثیه در وزن و ردیف و قافیه، احتمالا الگوی بند ۱۱ شعر محتشم بوده است:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهی طاقت خراب شد
نکتهی مهم اینکه اهلی در اغلب مراثیاش از وزن "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" استفاده کرده؛ ویژگیای که موید تثبیت این وزن پیش از محتشم برای مرثیههای عاشورایی است. چون قصایدی دیگر با مطلعهای زیر:
آمد عشور و خاطرم افکار کرده است
درد حسین در دل ما کار کرده است
و
چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت
خون حسین تازه شد و دامنش گرفت
نکتهی مهم در بیت اخیر، اشاره به نقش چرخ و حادثهی عاشورا در ادبیات شیعی است؛ مضمونی که در شعر محتشم پررنگی ویژهای یافته است.
۴_ وحشی بافقی: آخرین شاعر مورد بحث، وحشی بافقی(ف۹۹۱) است. او شاعر همعصر محتشم است و به صورت دقیق نمیتوان گفت که ترکیببند او مقدم بر محتشم است یا شعر محتشم؟ اما آنچه از بررسی ششبند او بر میآید شباهتهایی است که موید رواجیافتن الگویی برای سرودن مرثیههای عاشورایی در نیمهی دوم سدهی دهم است. این اشتراکات را از همان بند نخست شعر وحشی میتوان دید:
روزی است اینکه حادثه کوس بلا زده است
کوس بلا به معرکهی کربلا زده است
روزی است اینکه دست ستم، تیشهی جفا
بر پای گلبن چمن مصطفا زده است
(دیوان ص ۲۱۸)
که نشاندهندهی ورود عنصر واژههای تکراری آغازین به مرثیههای عاشورایی است.
استفاده از روایت و بهرهگیری از سیر داستانی برای بندها، خطاب، ورود روحالقدس و حضرت رسول و دیگر پنجتن به گفتگوها، تعداد ابیات یکسان برای هربند، از دیگر ویژگیهای مشترک این مرثیه با سرودهی محتشم است.
#شعر_عاشورایی
#شعر_شیعی
#بابا_فغانی
#وحشی_بافقی
#اهلی_شیرازی
#محتشم
@mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۵"
در میان شاعران قرن پنجم، شعر ناصر خسرو(۳۹۴_۴۸۱)قلمروی مجزا و متمایز با دیگر شاعران دارد. در اشعار این شاعر اسماعیلی، بسیاری از شخصیتهای شیعی حضور پررنگ دارند و حکیم در دفاع از باورهای خود به آنان توسل جسته است.
در اشعار ناصرخسرو، ستایش امام علی(ع) و فضایل ایشان، بیش از دیگر بزرگان(حتی حضرت رسول ص) نمود دارد؛ با این حال ابیاتی در ستایش دیگر امامان نخستین شیعه هم، در اشعار او دیده می شود.
ناصرخسرو در دیوانش، به سبک شاعران سامانی از القاب شبر و شبیر برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) استفاده کرده است(صفحههای 94، 200، 133و 308 دیوان)؛ چنانکه در جدال با ناصبیان و در دفاع از حقانیت امام علی(ع) و فرزندانش میسراید:
ای ناصبی اگر تو مقری بدین سخن
حیدر امام توست و شبر وآن گهی شبیر
او امام حسین(ع) را از بازخواستکنندگان روز قیامت دربارهی عهد روز غدیر میداند(ص 402) و ایشان را یادگار رسول(ص) میخواند:
حسین و حسن یادگار رسول
نبودند جز یادگار علی
در اشارات موجود در دیوان ناصرخسرو به شهادت امام حسین(ع) و ریشههای قتل آن حضرت اشاره شده است:
ور یار رسول است کشندهی پسر او
پس هیچ مرو را نه عدو بود و نه کافر
همچنین در شکایت از روزگار، به ماجرای شهادت آن حضرت اشاره میکند:
هیچ شنیدی که به آل رسول
رنج و بلا چند رسید از دهاش؟
دفتر پیش آر و بخوان حال آنک
شهره از او شد به جهان کربلاش
حکیم همچنین به شیوهی زیارت عاشورا، بر قاتلان سیدالشهدا لعنت می فرستد:
لعنت کنم بر آن بت، کاو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین
اما بیشک از زیباترین ابیات عاشورایی ناصرخسرو، بیت زیر است که در قصیدهی ۹۷ دیوان و در خلال شکایت او از ستم روزگار درج شده است و نشاندهندهی اندوه همیشگیاش از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) است. اندوهی که با هیچ معجون و دارویی بر طرف نمیشود:
من که ز خون حسین پر غم و دردم
شاد چگونه کنند خون رزانم؟
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#ناصر_خسرو
@mmparvizan
"شعر عاشورایی/۵"
از ویژگیهای اشعار مدحی و وصفی سدهی پنجم، وجود اشارات پراکنده به واقعهی عاشورا در خلال قصاید است. در مجموع اشعار نیمهی دوم سدهی پنجم، چند شاعر از جمله قطران تبریزی، ازرقی هروی، لامعی و ابوالفرج رونی، به این شیوه از واقعهی عاشورا در دیوان خود یاد کرده.اند.
قطران تبریزی که تا پس از ۴۶۵ زنده بوده و نشانههای شیعهگری در اشعارش دیده میشود، در سوگ یکی از ممدوحانش میسراید:
رفتی ز جهان به تشنگی بیرون
مانند شهید کربلا بودی
نکتهای که شهرت داستان عطش شهیدان کربلا را در این دوره، در محدودهی آذربایجان، تایید میکند.
قطران، از قاتلان کربلا به لفظ "کفار" یاد کرده و در بیتی دیگر از شهرت حدیث کربلا در جهان نام برده است. (ر.ک. دیوان قطران، ص ۸ و ۴۵۵)
ازرقی هروی، شاعر متصل به دربار غزنویان دوم هم، به شیوهی منوچهری، در توصیف طبیعت از داستان عاشورا بهره برده است:
تا لاله چون حسین علی غرقه شد به خون
گل همچو شهربانو، بدریده پیرهن
لامعی گرگانی هم به شیوهی دقیقی، در تغزل از مضمونی مربوط به ادب عاشورایی استفاده کرده است:
به خون من شده مژگان او چنان تشنه
که شیعیان حسین علی به خون یزید
ابوالفرج رونی(ص۵۰) هم در شعری مدحی، به حادثهی کربلا تلمیحی کوتاه دارد.
این ابیات و اشارات باقی مانده، نشان میدهد، هرچند در ادبیات این سده، سرودن اشعار مستقل عاشورایی هنوز فراوانی نیافته، ماجرای شهادت امام حسین(ع) و چگونگی عزاداری بر ایشان، آنقدر در گوشه و کنار قلمرو ادب فارسی (از آذربایجان مرکز ایران تا افغانستان و آسیای مرکزی) مشهور بوده که حتی شاعران اهل سنت و ناظمان درباری هم در دیوانهای خود به آن تلمیح کردهاند.
#شعر_عاشورایی
#شعر_شیعی
#تلمیح
@mmparvizan
یا هو
تو شعر جاری تاریخی، زبان ملول و قلم: خاموش
تو راز زندهی ایجادی، وجود: هیچ و عدم: خاموش
دو دست را به کرم وا کن، "نمی" ببخش و تماشا کن
که بر نمِ تو سخا عطشان که با کم تو کرم: خاموش
به یاد حنجر معصومت، اصول: سست و جدل: ویران
به سوگ سینهی مظلومت، "حدوث" مات و "قدم" خاموش
تو آن تلاطم آرامی که رو به ساحل توصیفت
سوار موج بلا باید، فقط قدم بزنم: خاموش
تو اوج قلهی ادراکی که پیش دامنهی مدحت
نفس به سکسکه میافتد: زبان گرفته و دم خاموش
به لحن وحی لبی تر کن، به روی منبر نی تا باز
گزند لب به سکوت اعراب، شوند خیل عجم خاموش
*
دوباره گوش به تاریخم، میان همهمهی میدان
دلم به سوی تو میآید: قدم قدم به قدم: خاموش
زهیر آمده از سویی، حبیب پر زده از کویی
یکی به دیدن تو خندان، یکی به هیبت غم: خاموش
یکی شتافته شبهنگام، به سمت خیمهی تو آرام
یکی به جذبهی آغوشت، سپرده دل به علم: خاموش
*
درست آن طرف میدان، از آن همه لب قرآنخوان
یکی به دشنهی زر بسته است، یکی به مهر درم: خاموش
یکی به ذکر و سماع نی، سپرده دل به خراج ری
یکی به فکر زن و فرزند، کشیده چهره به هم: خاموش
*
غم تو میکشدم اینسو، خیال میبردم آنسو
به شوق بال دلم عطشان، به ذوق مال لبم خاموش
*
جهان سکوتِ سراسر شد، غروب شد... شب آخر شد
من از سپاه تو خواهم رفت؟ [چراغهای حرم خاموش...]
#محمد_مرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"تقدیم به شهیدان نماز ظهر عاشورا"
وقت نماز بود که یاران سپر شدند
توفان وزید و حادثهها بارور شدند
وقت نماز بود که خیل فرشتگان
سجادههای ممتدی از بال و پر شدند
وقت نماز بود و زمین مست اقتدا
تا آنکه رودهای جهان باخبر شدند
آنگاه نخلهای کنار فرات هم
در حسرت اقامهی او خون جگر شدند
عطر اذان ازآن لب خاکی بلند شد
یاران طلایهدار نماز سفر شدند
قد قامت الصلات... که مولا قیام کرد
سرنیزهها مقابل او جانبهسر شدند
قد قامت الصلات...و در آن سوی قتلگاه
شمشیرهای تشنهبهخون، بیشتر شدند
خورشید داغ بود نه آنسان که رودها
از داغ تشنهکامی او شعلهور شدند
الله اکبر... آنطرف خیمه کودکان
در دل اقامهگوی نماز پدر شدند
الله اکبر... آنسوی میدان یزیدیان
انگشت بر دهانِ چرا و اگر شدند
مولا رکوع کرد و به اذن رکوع او
آنسو به احترام کمانها کمر شدند
باران تیر بود و بدن های چاکچاک
آنقدر چاکچاک که شقالقمر شدند
باران تیر بود و سپرهای میخمیخ
یادآور حکایتی از میخ و در شدند
یک دسته در امامت مولا، سپاه خیر
یک عده در مقابل، پاسوز شر شدند
آن روز عاشقان حقیقی شبیه حر
"اکسیر عشق در مسشان بود و زر"* شدند
*سعدی:
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد
اکسیر عشق در مسم آمیخت زر شدم
محمد مرادی
هدایت شده از مهاد؛ مرکز نوآوری خانواده و کودک🇱🇧🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 عاشورای حسینی«ع» تسلیت باد!
🔹 سفر خوشبختی
به اطرافم که نگاه میکنم پدرم، عمویم، عمهام، خانواده و دوستانم را میبینم. دشت بزرگی که هوای گرم و سوزانی دارد و به آن #کربلا میگویند. یک رودخانه هم اینجاست به اسم #فرات.
اسم من فاطمه است، ولی بیشتر "رقیه" صدایم میزنند. وقتی با پدرم...
📲برای دریافت #رایگان ادامه داستان مصور #از_زبان_رقیه به نشانی زیر سر بزن:
🔗 go2l.ir/AikaN
💬 این اپلیکیشن به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی در مرکز نوآوری مهاد برای کودکان تولید شده، که شامل روایتهای:
▫️سفر خوشبختی (سفر به سرزمین کربلا)
▫️خواهر جدید ( دختر مسلم)
▫️کوچکترین سرباز (حضرت علی اصغر ع)
▫️شبیه پیامبر (حضرت علی اکبر ع)
▫️سفید خوش بو (داستان جون)
و...
میباشد.
➖➖➖
#داستان_تعاملی_کودکانه #ساخت_مهاد #محرم #عاشورا
📌راههای ارتباطی با مهاد:
🌐 MehadRasaneh.ir
https://eitaa.com/joinchat/3226534077C421f8d1b18
هدایت شده از پرویزن
2_5246768878138165354.pdf
20.83M
"به بهانهی درگذشت شاپور جورکش"
شاپور جورکش (۱۳۲۹فسا_ ۱۴۰۲ شیراز)، منتقد، مترجم و شاعر پیشرو فارس امروز درگذشت. خدایش بیامرزاد.
فارغ از اشعار او که سبکی متمایز با بسیاری از شاعران و جریانها دارد و کمتر مقبولیت عام و حتی خاص یافته، او را باید بیشتر منتقدی شعرآشنا دانست؛ هرچند تعریف او از شعر با غالب منتقدان روزگار ما متفاوت بوده است.
کتاب "بوطیقای شعر نو" از او، از بهترین آثاری است که در معرفی شعر نیما و ویژگیهای آن منتشر شده و توانسته مخاطب را بهسوی فهمی درست از شعر نیما، هدایت کند.
#شاپور_جورکش
#نشر_مرکز
#شعر
#نقد_ادبی
#نیما_پژوهی
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"نخستین اشعار در ستایش امام سجاد علیهالسلام"
در تاریخ ادب عربی بر اساس برخی اسناد موجود، نخستین شعر را در ستایش امام چهارم، ابوالاسود دوئلی بهمناسبت میلاد آنحضرت سروده؛ هرچند دربارهی استناد و انتساب شعر او بهمطلع "و انّ غلاماً بین کسری و هاشم" در این مجال نمیتوان اظهار نظر کرد.
در شعر فارسی هم، اقدم اشارات به علیبنالحسین، مربوط به قصیدهی مشهور کسایی است با مطلع"فهم کن گر مومنی فضل امیرالمومنین".
در ابیات پایانی این شعر که "۳۷۰ سال پس از زمان پیمبر " سروده شده، کسایی صرفا به نام امام چهارم اشاره کرده است:
منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید
حقّ صادق کی شناسد وآن زینالعابدین؟
(دیوان کسایی، ص ۹۶)
در کنار این دو شعر ِنخستین و در طول بیش از هزار سال اخیر، صدها شعر و شاید هزاران تلمیح دربارهی امام چهارم در شعر فارسی و عربی ثبت شده؛ بااینحال هیچ شعری، مقبولیت میمیهی فرزدق را نیافته است:
هذا الذی تعرف البطحاء وطاته
والبیت یعرفه والحلّ والحرم
دیوان فرزدق
این شعر از آثار مشهوری است که "شان و جایگاه سرودنش" در ادبیات عرب ثبت شده؛ هرچند در تعداد ابیات آن میان پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد.
#امام_سجاد
#فرزدق
#کسایی
@mmparvizan