eitaa logo
نوبرانه... معصومه مرادی
81 دنبال‌کننده
767 عکس
67 ویدیو
23 فایل
مکانی برای مطالعه شعرها، نوشته‌ها و نقدهای معصومه مرادی. شاعر و نویسنده کودک و نوجوان #معصومه_مرادی ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یارستان کودکستان
🎖 درستکاری؛ استراتژی مربی 🎯 مربی باید بداند درستکار بودن، استراتژیِ اوست و آگاهی و سخن‌دانی، تاکتیک کارش به حساب می‌آید. نکته‌ای که مربی باید برای آن بیشتر کار کند و آن را ستون فقرات رشد اعتقادی فرزند یا دانش‌آموز قرار دهد، این است که خالصانه و صادقانه و از سر وظیفه‌شناسی رفتار کند. ⚖ در تربیت طبیعی، قول و عمل مربی یکی است است. نتیجهٔ ایمان این است که قول و عمل با هم موازی می‌شود. ایمان به تمام افعال و رفتار انسان، حاکمیت جامعه می‌دهد. 🪜 وقتی پدر یا مربی، داخل محیط تربیت و خارج از آن، افعال هماهنگی داشته باشد، فرزند را به ایمان و باور نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند. بنابراین، شرط تربیت طبیعی این است که ابتدا مربی، نفس خودش را مؤدب کند تا در میان حرفِ قلب، نفسش حرف نزند؛ به‌نحوی که وقتی با صمیمیت تذکر می‌دهد و نصیحت می‌کند، نفس به آن حاشیه نزند و خطورات آن، آثار نصیحت را از بین نبرد. 📚 تربیت‌ دینی کودک 👤 آیة‌الله محی‌الدین حائری‌شیرازی @yarestankoodakestan yarestankoodakestan.ir
ای فصلِ غیرِ منتظرِ داستانِ من! معشوقِ ناگهانیِ دور از گمانِ من! ای مطلعِ امیدِ من! ای چشمِ روشنت زیبا ترین ستاره‌ی هفت آسمانِ من! آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان گل کرده‌ای به باغچه‌ی بازوانِ من! در فترتِ ملال و سکوتی که داشتم عشقِ تو طرفه حادثه‌ی ناگهانِ من! ای در فصولِ مرثیه و سوگ باز هم شوقت نهاده قول و غزل بر زبانِ من حس کردنی‌ست قصّه‌ی عشقم نه گفتنی ای قاصر از حکایتِ حُسنت بیانِ من! با من بمان و سایه‌ی مِهر از سرم مگیر! من زنده‌ام به مهرِ تو ای مهربانِ من! کِی می‌رسد زمانِ عزیزِ یگانگی؟! تا من از آن تو شَوَم و تو از آنِ من. ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ شعرناب ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این حجم ظرافت و زیبایی غیرقابل توصیفه... سبحان‌الله
هدایت شده از M Mah
28.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفته آید در حدیث دیگران😊 رمان مسافران جاده‌های سرد نوشته: مجید محبوبی از دیدگاه خانم دکتر معصومه مرادی، نویسنده و شاعر و استاد دانشگاه
رمان روایت جدیدی از قیام امام حسین(ع) و واقعه‌ی عاشورا ارائه می‌دهد. این روایت مبتنی بر زندگی معروف به حسن مثنی پسر ارشد امام (ع) است که قبل از واقعه عاشورا به خواستگاری دختر می‌رود. این خواستگاری و بعدها ازدواج، محور اصلی رمان المثنی می‌شود و حوادث بعدی حول این محور می‌چرخد.
ایام محرم و صفر فرصتی مناسب برای مطالعه در حوزه‌ی عاشورا و شخصیت‌های اثرگذار این رویداد فرهنگ‌ساز است. چه خوب است در کنار شرکت در مراسم مذهبی بخوانیم و بیشتر بدانیم تا در مواقع ضروری الگوهای رفتاری مناسبی برای تصمیم‌گیری و عمل داشته باشیم. کتاب ماه به روایت آه، داستانی خواندی درباره حضرت عباس علیه‌السلام است که مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد آن را استادانه نوشته است. جمله‌ی تقدیمی آغاز این کتاب خود حدیث مفصلی است که آن را برای متبرک کردن این يادداشت کوتاه می‌نویسم: اول شهید کربلا، ام‌البنین بود... تقدیم به خاک پای شما بانو از طرف مادرم
📜 بودن با حسین، هزینه می‌خواهد! ▪️معیّت با حسین و در جوار معصوم و ولی بودن، غرامت‌‌هایی دارد که باید آماده‌ پرداختنش باشیم. ▪️یا نخواهیم و شروع نکنیم و نیاییم زیر این چتر، یا اگر آمدیم، بایستیم؛ حتی اگر گوشت و پوست‌ از تنمان ریخت، آبروها رفت، قدرت‌‌ها رفت، ذلت‌‌ها آمد؛ حتی اگر پیراهن پاره‌‌ای را بر تنمان نخواستند! ▪️چرا چنین نکنیم؟ مگر آنها که از حسین بریدند و عاشورا را از آن طرف به سیاحت نشستند، چه بردند؟ به چه نتیجه‌‌ای رسیدند؟ ▪️تصمیم‌‌های ما محکوم و محبوس لحظه‌‌هایی بسیار محدود است؛ لحظاتی که گرفتار بودیم، بچّه مریض بوده، پول نداشتیم یا دربه‌‌دری کشیدیم. ▪️در این لحظات، چنان از مسیرمان بُریدیم و نامرد شدیم که هیچ کجای تاریخ موجود نبوده و حتی‌ نمی‌توانیم اسمش را بیاوریم!‌‌‌ ▪️در سختی‌‌ها دو روز هم نتوانستیم صبر کنیم! تصمیم‌‌هایی گرفتیم و انحراف‌‌هایی را پسندیدیم که اگر زمانی از مقطعی دیگر در زندگی به آنها نگاه کنیم، برایمان خیلی مسخره است. ▪️من برای دو ساعت تحمل نکرده‌‌ام و بریده‌ام! اگر ابن‌سعد یک روز، ده روز، یا یک ماه دیگر را دیده بود، دستش را به خون حسین آغشته می‌‌کرد؟! آن کسی که با آن شتاب می‌خواست به ری برسد، آن موقع شروع می‌‌کرد؟! ▪️کوری ما خیلی چیزها را برایمان تجویز کرده و پشتوانه خیلی از بیچارگی‌‌هایمان شده است. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۵۸ #️⃣ 🛒 برای سفارش لینک‌ زیر را کلیک نمایید 📖 نسخهٔ چاپـــی کتاب خون خدا 👉🏻 یا به ادمین فروشگاه اینترنتی لیلة القدر پیام بدهید 👇🏻👇🏻👇🏻 🤳🏻 : @einsadshop_ad
وقتی این متن را درباره‌ی حضرت عباس می‌خواندم، ناخوداگاه احساس غرور می‌کردم که برای کودکان کار می‌کنم و در خدمتشان هستم و شرمنده شدم که چرا ابوالفضل را آن‌گونه که باید نمی‌شناسم. عباس این‌گونه بود... در کنار تمام مردانگی‌ها و خوبی‌هایش. ما چگونه‌ایم؟ کتاب ماه به روایت آه جذاب و خواندنی‌ست، آنقدر که موقع خواندنش اشک امانت نمی‌دهد و نمی‌توانی لحظه‌ای کتاب را کنار بگذاری... فاخر است و درباره‌ی بزرگ‌زاده‌ای بشکوه و آزاده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"سفینه‌ی نجات" حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام‌حسینیم ما جرات زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام‌حسینیم در کودکی، حواله‌ی گریه، از روضه‌ی رقیه گرفتیم پیری رسید و سینه‌زنان باز، در هیات امام‌حسینیم چشمِ امید و بیم نداریم، از دولتِ فلانی و بهمان چون قرن‌هاست چشم و دهان: سیر، از دولت امام‌حسینیم قطره‌به‌قطره رود زلالیم، با عشق در مسیر کمالیم حبّ الحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امام حسینیم در سفره‌مان اگر که غذایی جز داغ نیست، در عوضش شکر هم‌سفره‌ی محبّت عباس، هم‌صحبت امام‌حسینیم هیهات از حقارت و ذلت، هیهات از پذیرش منّت للهِ حمد اگر که عزیزیم از عزت امام‌حسینیم ما از تبار یاس سپیدیم، حرّیم و زنده‌زنده شهیدیم از لشکر یزید بریدیم، در بیعت امام‌حسینیم * ای شمرهای عصر تمدن، آل‌زیادهای تفرعُن در شامِ بغض و کینه بمیرید: "ما ملت امام‌حسینیم"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پرویزن
"مسلم‌کشان" "و از کوفه جماعتی نامه‌ها و رسولان پیوسته کردند به خواندن حسین بن علی و بیعت کردند با او، و حسین، مسلم‌بن عقیل را به کوفه فرستاد و او را آنجا بکشتند و هانی را..." مجمل‌التواریخ و القصص، تصحیح اکبر نحوی، ص ۴۵۱ @mmparvizan
‍ ‍ بغض تازه‌ای شکوفه داده درگلوی ابر حرف قرمزی نشسته در مسیر درد می‌چکد قطره قطره اشک آسمان به روی خاک باز هم رسیده ماه جنگ باغ و باد آه باد هرز چیده است دانه های سرخ سیب را پخش کرده در فضا شمیم یک گل غریب را  
اسلام دین عقیده است. چه خوش شعاری از نهضت حسینی به یادگار مانده. قف دون برأیک فی الحیاه مجاهدا ان الحیاه عقیده و جهاد. اگر به راستی زنده‌ای، اگر مرده نیستی، اگر به راستی جانی در کالبد داری، اگر به راستی از صف حیوانات بیرون رفته‌ای و به صف انسان‌ها درآمده‌ای، بیدار باش! عقیده داشته باش! هدفی انسانی و عالی داشته باش و بعد تا پای جان در راه عقیده‌ات بایست، زیرا حیات و زندگی در دو کلمه خلاصه می‌شود: عقیده و جهاد در راه آن. این مبنای اسلام است. مبارزه پیروز، صفحه 45 نویسنده: شهید بهشتی
هدایت شده از پرویزن
"شعر عاشورایی/ ۱" درباره‌ی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهش‌هایی متعدد انجام شده است. طبق روایت‌هایی، ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانه‌های آن را در لالایی‌های منسوب به حضرت فاطمه(س) و همچنین پیش‌بینی‌های مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول(ص) و امام علی(ع) که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، می‌توان دید. نشانه‌های این دست روایات و نقل‌ها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سده‌های سوم به بعد قابل رصد است. ( بنگرید به کامل‌الزیارات ابن‌قولویه قمی؛ المعجم‌الکبیر سلیمان الطبرانی و المستدرک علی‌الصحیحین ابی‌عبدالله حاکم نیسابوری؛ تاریخ دمشق ابن عساکر و ...) اما آنچه در ادبیات عرب به‌عنوان شعر عاشورایی مطرح است، جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون: حضرت اباالفضل(ع)، حرّ بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعه‌ی عاشورا و با موضوع‌هایی نظیر مرثیه‌ی شهدا، دفاع از خاندان رسول(ص) و تلمیح یا روایت این حادثه‌ی بزرگ سروده شده است. بی‌شک  سوگ‌سروده‌های بازماندگان کربلا نقشی تعیین‌کننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا داشته است. پس از آن و در طول تاریخ ادب عربی، بسیاری از شاعرانِ عمدتا شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سروده‌اند که از آن میان می‌توان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد. در ادبیات فارسی، به‌مرور و با رواج شعر فارسی، از سده‌ی چهارم زمینه‌های توجه به عاشورا و ذکر امام حسین(ع) در اشعار فراهم شده؛ به‌طوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیت‌های دینی، پس از امام علی(ع) و حضرت رسول(ص)، بیشترین ابیات را در مرثیه‌ی آن حضرت می‌توان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن می‌پردازیم. بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنان‌که ناصرخسرو در مقام منقبت‌گویی، خود را با رودکی مقایسه کرده؛ حال که چندان نشانه‌ای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست: خود را ز بهر مدحت آل رسول گه رودکی و گاهی حسّان کنم دیوان ناصرخسرو به هر وجه بر اساس ابیات موجود، حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین(ع) اشاره شده، چنان‌که حکیم میسری در مقدمه‌ی دانشنامه که بین سال‌های 367تا370 سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهم‌السلام درود می‌فرستد: پس آن گه بر حسین و بر حسن بر به فرزندان ایشان تن به تن بر دانشنامه‌ی میسری دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیده‌ی 55 بیتی‌اش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر امام حسین(ع) تلمیح کرده است: چنانچون من بر او گریم نگریید   ابر شبیر زهرا روز محشر دیوان دقیقی البته برخی پژوهشگران  این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر می‌دانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخه‌شناسانه، از منظر سبکی می‌توان این شعر را متعلق به سده‌ی چهارم دانست... ادامه دارد. @mmparvizan
🖤 محرم را برای کودکان به‌یادماندنی کنید! 1️⃣ قسمت اول: اهمیت آشنایی کودک با مسائل دینی و الگوبرداری بخش‌های مختلف اولین قسمت را در تصاویر بالا دنبال کنید. #آموزش #تربیت_دینی @yarestankoodakestan yarestankoodakestan.ir
بغضم شکسته است... دلم هم شکسته است.... ماه به روایت آه
نامه عجل للقدوم یابن رسول الله فان لک بالکوفه مئه الف سیف فلا تتاخر (بخشی از یکی از نامه‌ی کوفیان/ کتاب حیات الامام الحسین باقر الشریف القرشی) روز عاشورا امام علیه السلام کسانی چون شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، قیس بن اشعث و دیگران را خطاب قرار داد و گفت: مگر به من نامه ننوشتید که میوه‌ها رسیده و همه جا سرسبز است و آماده. زود بشتاب؟ (الکامل ابن اثیر) چقدر گریه سرودم، چقدر نامه نوشتم به شوق آمدنت روزها چکامه نوشتم : درخت‌ها همه پر بار و میوه ها همه تازه است برای دعوت تو، بیت‌بیت چامه نوشتم در آرزوی تو خواندم شهادتین اذان را به اذن قامت تو، صدغزل اقامه نوشتم از آن عبای پیمبرنشان نشانه گرفتم از آن محاسن مکی، از آن عمامه نوشتم چه شرح‌ها که به لفظ خواص سوی تو راندم چه نامه‌ها که به خواهش به رسم عامه نوشتم از این طرف به تو از درد کوفه گفتم از آن سو به شام، نامه به شوق کنیز و جامه نوشتم به شیوه‌ی مدنی السّلام گفتم و ترحیب سپس به لهجه‌ی کوفی"مع السلامه" نوشتم * شتاب کن پسر مصطفی "فلاتتاخّر" که من همان شبث ربعی‌ام که نامه نوشتم
‍ ‍ در حیاط ما هر شب مجلس عزاداری‌ست عطر تکیه و مسجد زیر آسمان جاری‌ست چای تازه‌دم داریم با کلوچه و خرما ساده است این مجلس مثل خیمه آقا روضه‌خوان منم امشب می‌روم به عاشورا سینه می‌زند مریم گریه می‌کند سارا نشریه ملیکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پرویزن
"شعر_عاشورایی/۲) در تاریخ شعر عاشورایی فارسی، کسایی مروزی را نخستین مرثیه‌سرا به شمار می‌آورند. این لقب بر اساس معدود ابیات باقی‌مانده از سده‌ی چهارم،  به او نسبت داده شده و یادآور قصیده‌ای است که او در پیوند با عاشورا سروده است. کسایی شاعر شاخص ادبیات دینی و همچنین شاعر وصف و طبیعت، بر اساس اسناد موجود در سال ۳۴۱ متولد و پس از ۳۹۱ درگذشته است. از او تنها حدود سیصد بیت شعر بر جای مانده، اما جایگاهش در ادب فارسی به حدی درخشان بوده که تا قرن‌ها، شاعران از او به نیکی یاد می‌کرده‌اند. هرچند نظر صاحب کتاب النقض را که همه‌ی دیوان او را مناقب حضرت رسول(َص) و آل ایشان دانسته، نمی‌توان پذیرفت، این اندازه مشخص است که او شاعری مذهبی بوده، چنانکه عوفی نیز در لباب‌الالباب آشکار به این نکته اشاره کرده است. مرثیه‌ی عاشورایی کسایی، قصیده‌ای پنجاه‌بیتی است که به طور کامل، در جنگ تتمه‌ی خلاصه‌الاشعار تقی کاشانی (نسخه‌ی بانکی پور پتنه) ضبط شده؛ البته ابیات ابتدایی آن در مجمع‌الفصحا و بیت‌هایی از آن نیز در لغت فرس و ترجمان‌البلاغه نقل شده است. در بیست و پنج بیت آغازین این قصیده، کسایی به وصف  زیبایی‌های طبیعت و بهار پرداخته و سپس از بیت بیست و ششم از تغزل و وصف برائت جسته و به مقتل گریز زده است: بیزارم از پیاله، وز ارغوان و لاله ما و خروش و ناله، کنجی گرفته ماوا دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا میراث مصطفی را فرزند مرتضی را مقتول کربلا را تازه کنم تولا دیوان کسایی در ادامه، این شعر کاملا به شیوه‌ی مقاتل  موجود نزدیک می‌شود، به گونه‌ای که تاثیرپذیری کسایی از این دست آثار، به‌وضوح در توصیفات و تعابیر دیده می‌شود: آن میر سر بریده، در خاک خوابنیده از آب ناچشیده، گشته اسیر غوغا تنها و دلشکسته، بر خویشتن گرسته از خان‌و‌مان گسسته، وز اهل بیت آبا دیوان کسایی در این قصیده کسایی بر شمر و سنان لعنت می‌فرستد و یزید را نکوهش می‌کند: بی‌شرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر لشکر زده بر او بر، چون حاجیان بطحا ...صفین و بدر و خندق، حجت گرفته با حق خیل یزید احمق، یک‌یک به خون کوشا همان     در این مقتل منظوم، نخست‌بار در ادب فارسی از علی اصغر، حضرت زینب و شهربانو علیهم‌السلام نیز یاد شده است: آن پنج‌ماهه کودک، باری چه کرد ویحک کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا آن زینب غریوان، اندر میان دیوان آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا...     در مجموع، این شعر در جایگاه نخستین مقتل فارسی که حدود ۱۱۰۰ سال پیش سروده شده، جایگاهی ویژه در تاریخ ادب عاشورایی دارد. @mmparvizan