eitaa logo
•|..مستشهدین..|•
625 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
41 فایل
"بسم‌ربـــ‌الشهداوالصدیقین" زنده‌نگه‌داشتن‌یاد‌وخاطره‌ی‌ شهداکمترازشهادت‌نیست... امام‌خامنه‌ای‌‌عزیز🖐🏻🌿 🔺 ارتباط‌باادمین‌کانال: @Amirhossein_retout 🔻 #کپی‌آزادبه‌شرط‌یک‌صلوات‌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥 روایت پدر شهید مدافع حرم از شرفیابی فرزندش خدمت ارواحنافداه وقتی شهید، دور روز شهادتش را روی تقویم دیواری خط کشیده بود 💓 ______________________ @mos_tashhadin🌷
🍃🌸 رفیق! حواست‌ بہ‌ جوونیت‌ باشه، نکنہ‌ پات‌ بلغزه قرار‌ه‌ با‌‌ این‌‌ پاھا‌‌ تو‌ گردان‌ صاحب‌الزمان‌‌ باشۍ! 🌸 _________________________ @mos_tashhadin🌷
🔰سفر با اتوبوس...🚌 🔶قراربود دریک روز تعطیل به قم بروند تا با مراجع و علمای حوزه ، دیدار داشته باشند. 😊 گفت: با اتوبوس🚎 می‌رویم . و بقیه گفتند: چنین چیزی سابقه ندارد. ❌ روکرد به آنها و گفت: اولاً سفر زیارتی است، این طوری مشکلات سفر زیاد می شود ثواب سفر هم بیشتر میشود. دوماً این که دسته جمعی، خوش می‌گذرد😍. سوماً همه ما داخل اتوبوس وقت داریم تا در مورد مشکلات وزارتخانه‌ها، مسائل جاری با هم صحبت کنیم بالاتر از همه، وزرا باید از مشکلات مردم با وسایل حمل و نقل عمومی و شرایط جاده ها و راهها باخبر شوند.👌 ❤️ ______________________ @mos_tashhadin🌷
عزَّت‌ دست‌ خداست‌👆 و‌ بدانید‌ اگر‌ گمنام‌ترین‌ هم‌ باشید‌ ولۍ‌ نیَّت‌ شما‌👌یاری‌ مردم‌ باشد، میبینید‌ خداوند‌ چقدر‌ با‌ عزَّت‌ و‌ عظمت شما را‌ در‌ آغوش‌ میگیرد..... ❤️ ______________________ @mos_tashhadin🌷
بنویس کلام آخر را برای آنان که می‌ مانند برای آنان که در این راه مانده‌اند برای آنان که در این مسیر خواهند آمد بگو حرف دلت را همان دلی که خدایی شد دلی که دلبسته‌ی صاحبدلان شد __________________________ @mos_tashhadin🌷
👈 در دوران دبیرستان، پنج‌شنبه‌ها زودترتعطیل می‌شد. به‌ خاطر همین اکثر مواقع خود را به نماز ظهر و عصر مسجدالزهرا(سلام الله علیها) که در نزدیکی خانه‌مان بود می‌رساند‌.🌱 یک روز پنج‌شنبه🗓که رفته بودم مسجد، متوجه شدم عباس نیامده.🤔 به خانه آمدم، دیدم عباس هنوز از مدرسه نیامده، دلواپس شدم‌. بعد از نیم ساعتی⏱ به خانه آمد‌.❗️ گفتم: «نگرانت شدم، کجا بودی؟» گفت: «تا رفتم ماشین بگیرم دیر شد. توی مسیر که بودم ماشین از کنار مسجد (ارواحنافداه) رد می‌شد. دیدم صدای از مناره مسجد میاد از راننده خواستم که نگه دارد تا من پیاده شم. به مسجد رفتم و نماز خوندم و از اونجا تا خونه پیاده اومدم‌.»😊 🔖پدر شهید عباس دانشگر __________________________ @mos_tashhadin🌷
|مادر‌شہید| وقتی‌برای‌اولین‌بارازمدافع‌حرم‌ شدنش‌با‌من صحبت‌کرد؛گریه‌کردم. به‌من‌گفت: "مامان‌گریه‌نکن‌!😢 دوست‌دارم‌برم..قوی هستم؛هیچ‌اتفاقی‌برای‌من‌نمی‌افته نگران‌نباش." مادردیگه‌م‌حضرت(سلام‌الله‌علیها)‌توی‌ سوریه‌ست😍 من‌باید‌برم‌وراه‌روبرای‌زیارت‌شما بازکنم." بعدمن‌روبوسیدوبارهادرآغوش‌ گرفت‌وگفت:❤️ "گریه‌نکن‌مامان‌بخند تامن‌راحت‌تربتونم‌برم."😊 دعای‌همیشگیش‌. بابڪم‌ دوم‌آبان‌ماه۹۶برای‌اولین‌وآخرین بارراهی‌دفاع‌ازحرم‌شد __________________________ @mos_tashhadin🌷
🕊 یه موتور گازے داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ...که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد‼️ یه نگاه به دور و برش کرد👀 و موتور رو زد رو جک ورفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر...✌️ نه وقت اذان ظهر بودنه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله...👌 هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد🍃 و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااامجید ؟چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بودکه عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ *جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌*به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ برگےازخاطرات‌شهیدمجیدزین الدین __________________________ @mos_tashhadin🌷
خـــداونـــدا...! نیستم برایت بمانم ! نیستم برایت باشم ! نیستم برایت قلم بزنم ! نیستم که برایت بمیرم ! مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...! با تمام ...! لیاقت ندارم ولی ... دل که دارم ...!!! دلــــم میخواهد ... ‌_________________________ @mos_tashhadin🌷
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷️ لحظات شهادت سردار سلیمانی چگونه گذشت 🔶️استاد میرزا محمدی ❤️ __________________________ @mos_tashhadin🌷
🌟 🔻 شده بود پاسدار محافظ بیت ، شب که امام می‌ایستاد به نماز محمود می‌رفت از آن بالا امام را نگاه می کرد و لذت می برد.🤗 🔰 اولین بار که از بیت امام آمد مرخصی، دیدیم محمود، محمود دیگری شده. نمازهاش هم عوض شده بود. کیف می‌کردی نگاه کنی. 😍 [این تأثیر مشاهده نماز امام❤️خمینی بود] 📚 برگرفته از کتاب یادگاران، ، صفحه ۹ و ۱۰. _________________________ @mos_tashhadin🌷