هدایت شده از بی نهایت
🔻خود شکستن
🔸بگذارید برایتان داستانی بگویم که هر وقت به یادم میآید، دلم میلرزد و برای شیخ [محمدتقی] بهلول دعا میکنم که خداوند درجات عالی او را متعالی بگرداند. شئونات را به وقت ضرورت و کشیدن مهار نفس، زیر پا انداخته بود.
🔸معمولأ چنین داستانی را نبایست روایت کرد. اما این داستان برای همیشه به یادتان میماند.
🔸در آستانه صد سالگی بود. در منزل یکی از اعیان متدین شيراز که خانهاش همیشه محفل عالمان و در دوران انقلاب در خدمت انقلاب بود، اهل اصطلاح بود و با اهل علم نشست و برخاست و مؤانست داشت، محفلی به افتخار حضور شیخ بهلول آراسته بودند. شیخ بهلول پوستی و استخوانی بود، مردی که خلاصه خود بود! با چشمانی سرشار از زندگی و شور که بارقه تیزهوشی از آن می تابيد. و طنین صدا و لهجهای که گویی روستایی خراسانی در صحرایی دور دست اما آشنا با شما حرف می زند. وقتی با او دست میدادی، سرپنجه استخوانی اش محکم بود. مثل گیره ای قایم دست را نگاه میداشت. در چشمانت نگاه میکرد و مکث میکرد. مرا معرفی کردند: «ایشان نماینده شیرازند!» گفت: «بِچه جانم! نماینده اخلاص باش، الخلاص فی الاخلاص!» این تعبیر مرا با خودش برده بود.
🔸نشستیم. جمعی حدود پانزده تا بیست نفره، مرحوم آیت الله محیالدین حائری شیرازی امام جمعه شيراز هم بود. گفتگوهایی و از هر دری سخنی. ناگاه صدای ناخوشایندی به گوش رسید! زود چند نفر که نزدیکتر به بهلول بودند، به نوجوان ده دوازده ساله ای که در گوشهای نشسته بود، نگاه تند ملامت آمیزی کردند، که یعنی ماجرا از ایشان است. بهلول برخاست. به طرف نوجوان که چهرهاش قرمز شده بود رفت. دو زانو جلوی نوجوان نشست خم شد صورت و دست نوجوان را بوسید، گفت: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. إنّ النفس لَامّارة بالسوء الا ما رحم ربّی، آقایان عزیز من نزدیک صد سالمه، مریض هم هستم، این صدای ناخوشایند از من بود. از همه شما معذرت میخواهم. از این نوجوان صد بار معذرت میخواهم که نگاه شما او را شرمنده کرد و چهرهاش سرخ شد و سرش را پایین انداخت.» چه مجلسی شد! بغضهایی که ترکید و آيتالله حائری که سر بر زانو نهاده بود و با صدای بلند گریه میکرد.
🔸در راه که برمیگشتیم، اقای حائری سکوت کرده بود. سکوتی سنگین، من هم در بهت و سکوت بودم. ناگاه رو به من کرد و گفت: «شیخ بهلول در خاکسار کردن نَفْسش بی رحم است. برای همین به او عنایت شده است. چیزهایی به او دادهاند که به هر کسی نمی دهند.» زمزمه کرد:
نه در اختر حرکت بود و نه در قطب سکون
گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند
📌برگرفته از: روزنامه اطلاعات، یکشنبه ۲۸ آبان ماه 1402
✍️سیدعطاءالله مهاجرانی
https://eitaa.com/mosaferanekhak
💥سرچشمه سرکشی و ناسپاسی
🍃 خداوند که علیم علیالاطلاق است میداند که انسان گرفتار غرور میشود و سرچشمه سرکشیها و ناسپاسیها در انسان غالباً به صفت منفی خودبینی و خودخواهی او برمیگردد و برای درمان این مرض و شکست غرور وهمی و باطلی که بشر به آن گرفتار است او را به آفرینش خویش از نظر کیفیّت و کمیّت متوجّه میسازد و بعد از آیه ﴿قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ﴾ میفرماید:
✨ ﴿مِنْ أَى شَيءٍ خَلَقَهُ مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ﴾؛ خدا او را از چه چیز آفریده است؟! او را از نطفه ناچیزی آفرید، سپس اندازهگیری کرد و موزون ساخت.
🍃 خداوند متعال در این آیات انسان را به اصل پیدایش وجودش توجّه میدهد تا متذکّر شود دیروز او نطفهی گندیدهی بیارزشی بوده است و خداوند متعال نیلوفر وجود او را در مذبله رویانده است و به این شکل و شمایل جمال و کمال و قامت موزون او را تصویرگری کرده است.
#کتاب_فروغ_مهر
#آیت_اله_فروغی
4.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱دستور العملی زیبا و جذاب برای خواندن قران
#قرآن #الهی_قمشه_ای
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ممد،یعنی می شود یه روز مردم بفهمند ما چکار کردیم؟
🌷
شنیدنی...
🌹
17.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😱ماجرای دیدن شیاطین توسط علامه امینی ره بر پشت بام خانه
#علامه_امینی
17.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ویدئو 127 سال پیش، در فرانسه گرفته شده
در این لحظه هیچ کدام از این افراد زنده نیستند و زمین همچنان به چرخش خودش ادامه می دهد.
بعد از ما هم به چرخش خودش ادامه میده😊
پس سخت نگیریم و از هر ثانیه زندگی لذت ببریم
راستی دوستان
ما چقدر آماده ایم؟
فراموش نکنیم که ما #مسافریم
#مسافر_خاک
#مسافر_سفر_ابدیت
ما #بی_نهایت در پیش داریم...