eitaa logo
مسافرانِ عشق
4.3هزار دنبال‌کننده
174 عکس
2.1هزار ویدیو
1 فایل
آغاز ، عاشقی.... پایان ، خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دم جدا نبوده خیالم ز فکر تو... این دل تمام زیر و بَمَش شد برای تو... *________ @mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دیدن موجودات وحشتناکی که فهمیدم برای گرفتن جانم آمدند 💠 *________ @mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . احمد نیم خیز شد تو جاش .. _:نه ...سوتفاهمه ...؟!! پوزخندی زدم _:من نمیتونم مثل مادر مواظب تو با
. . با تندی گفت. . _:چرا داری پیام های گوشیمو میبینی ؟ نفس عمیقی کشیدم ..گوشیشو از دستش گرفتم و پیام اخرو نشونش دادم گفتم .. _:به این دلیل ! میخواستم بزنم روی پیام که نذاشت بازش کنم .. دیگه نمیتونستم اروم باشم ..روی مبل خودمو رها کردم دستهامو روی گوشام گرفتم و داد کشیدم ..با دادو جیغ گفتم. _:نامردی حق من نبود...بی معرفتی حق من نبود....دیگه خستم از این زندگی که تو برام ساختی ... هلن نگران دوید از اتاقش بیرون ..داد زدم. . _:برو تو اتاقت مواظب داداشتم باش . طفلی هاج و واج و ترسیده بی هیچ حرفی برگشت تو اتاق .. چشمهای احمد از دیدن حال من و شنیدن جیغ های من دودو میزد..مثل پسر بچه ها ترسیده بود ..انتظار این عکس العمل رو انگار نداشت .. داد زدم. _:این پیام همون دخترس آره ؟؟ با ترس و لرز گفت .. _:نه مشتریه .. طوری جیغ زدم که فهمیدم گلوم ملتهب شد .. _:مشتریته ؟همه مثل تو مشتری هاشون با احساسه ؟! یعنی اینقدر هرزه شدی ؟؟اینم یکی دیگس ؟!!! جوری ترسیده بود که با لرز اومد سمتم ..میخواستم بهم دست بزنه که جیغ کشیدم . _:بهم دس نزن ...بهم دس نززززن ... روی مبل زانو هامو تو شکمم جمع کرده بودم و فقط گریه میکردم و جیغ میکشیدم. .. باصورت گل انداخته از ترس گفت _:ببخشید الهه ..نه یکی دیگه نیس !همونه ! از روی مبل بلند شدم. . روبه روی احمد وایسادم ..با پشت دستم اشکهامو با عصبانیت کنار زدم ... زل زدم تو چشمهایی که پر ترس بود و تشویش ...زدم روی سرشونش .. _:احمد اون روی منو ندیدی ...من آدمی نیستم قهرکنم برم ..نمیرم جامو خالی کنم براش ..من میمونم میجنگم ...من فردا دفتر اون وکیل رو روی سر خودش و تو و اون دختره خراب میکنم ...فردا میبینی که من به غیر بخشیدن کاررهای دیگه هم بلدم .. حالا نگرانتر شد. چشمهاش از ترس گرد شد ... با صدای گرفته ای بریده بریده گفت ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای مولا «الهی عظم البلاء» با صدای بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃 قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱ التماس دعا🌹 *________ @mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر و سامان بدهے یا... سر و سامان ببرے قلب ❤️ من سوے شما... میل تپیـــدن دارد 🍃🌺 *________ @mosaferneEshgh
🇮🇷 🔻داعشی ها محاصره اش کردن، تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید، تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش 🔸همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود، خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد. 🔹ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین 🔸فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس... برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش 🔹کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم 🔸اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی... 🔹اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم...یا علی یا زهرا... 🔺میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد. بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم ... ✅ امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم... 🌷شهیدرضا اسماعیلی شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون 👌خواهرم حجاب فاطمی،برادرم غیرت علوی ┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄ *________ @mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ذهن دیگران رو می خوندم و قبل از حرف زدن می فهمیدم💠 *________ @mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . با تندی گفت. . _:چرا داری پیام های گوشیمو میبینی ؟ نفس عمیقی کشیدم ..گوشیشو از دستش گرفتم و پی
. . بریده بریده گفت ..اخراجش کرده !دیگه اونجا کار نمیکنه ... دستمو زدم به کمرم .. _:خب ..دیگه چیا ازش میدونی ؟؟ دوباره اومد سمتم و دوباره داد زدم .. اون شب شاید بزرگترین دعوای زندگیم بود تا دوساعت فقط دادو بیداد .احمد هی قسم میخورد ..هی ابراز پیشمانی میکرد ولی من بیشتر برای نبخشیدنش مصمم میشدم .. _:الهه ...باور کن دیگه تکرار نمیشه. . _:حنات پیش من دیگه رنگی نداره ..باشه دختره از،اونجا رفته که رفته. .یه کار دیگه میکنیم ..میریم برای طلاق توافقی ... _:نه ..الهه ..حرف طلاق رو نزن .. _:من حرفشو نمیزنم ...عملیش میکنم ! یادته بهت گفتم یه دل نمیتونه عاشق دونفر باشه ؟؟ اگه یکیش عشق باشه اون یکی هوسه ...من از دلم گذشتم ..باکی نیست از زندگیمم میگذرم...همین فردا میرم کارهای طلاق رو انجام بدم .. یهو سرشو از شونم برداشت و با دستش جلوی دهنمو گرفت .. _:گفتم دیگه اسمشو نیار ...خواهش میکنم الهه؟! چشمهاش پر هاله اشک بود ولی گریه نمیکرد ... دستشو با خشم از جلوی دهنم کنار زدم _:من دیگه دلم صد تیکه شده ..یه دل ناامید و شکسته نمیتونه زندگی کنه _:درستش میکنم ..بهم فرصت بده پوز خندی زدم. . _:فرصت ؟!!مگه کم بهت فرصت دادم ؟ شرمنده سرشو پایین انداخت .. _:تعهد. تضمین هرچی که میخوای میدم؟! متاسف سرمو تکون دادم ..همونطور که به سمت اتاق بچه ها میرفتم گفتم .. _:هیچی جز جدایی ازت نمیخوام..... اینو گفتم و پا تند کردم سمت اتاق ... بچه ها هرکدوم یه گوشه خوابیده بودن. .طفلی هلن دستش روی گوشش خوابش برده بود دلم برای بچه هام ..برای اون لحظه هام سوخت ... دو روز از سردرد نتونستم برم بیرون ..روز سوم بود که از پلیس +۱۰ باهام تماس گرفتن ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای مولا «الهی عظم البلاء» با صدای بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃 قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱ التماس دعا🌹 *________ @mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ابآئِک َ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ 🔹️سلام برتو (اى حسین بن على) و بر پدرانِ پاک و طاهِـرَت، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت 📓فرازی از زیارت ناحیه مقدسه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*________ @mosaferneEshgh
خاطــره بابڪ اگر میدید ڪسی توان مالے رفتن بہ ڪلاس زبان نداره براشون ڪلاس انگلیسی و عربی میگذاشت.🦋 بیشتر سعے میڪرد بہ بچہ ها کمک کنہ، تحقیق میڪرد افراد نیازمند روپیدا ڪنه وازنظر درسی وآموزشی بہ اون هاکمک کنہ معلم خیلی خوبی برای بچہ های محل و کسانی کہ دوستانش معرفی می کردن بود ،وقتی به ڪسی قول میداد کہ تایم برای آموزش داشتہ باشہ، تمام سعی اش رو میڪرد ڪہ بد قول نشہ اگر فڪر میڪرد نمیتونہ تایم داشتہ باشہ اصلا قول نمیداد چون دوست نداشت بد قول بشہ. براش مهم نبود ڪہ چقدر زمان میگذره. میزان یاد دهی براش اهمیت داشت🥰👌. شهید بابک نوری *________ @mosaferneEshgh