نگارینا! زمانه بیتو جز طرحی مشوّش نیست
که آب و رنگ اگر میگیرد ایّام، از تو میگیرد
#حسین_منزوی
#روز_مادر
#ن
ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم
تو با اغیار خوش بنشین که من بار سفر بستم
#صائب_تبریزی
#اغیار
#ز
چیزی از مَن کم نشُد امّا خودَم دیدم که او
باخت آن کَس راکه جانَش رابرایَش میگُذاشت
#علیرضا_فراهانی
#باخت
#چ
من و تو آن دو خطیم، آری مُوازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز، به یکدگر نرسیدن بود
#حسین_منزوی
#خط
#م
اگر بودی اگر می شد کنارم لحظه ای باشی
نمی شد ذکر هر روزم ولی ، اما، اگر ، شاید
#ساسان_مظهری
#کنارم
#ا