سلام ✋
برای رسیدن
نیاز به حرکت هست🍃
و برای حرکت
داشتن هدف
و برای داشتن هدف
امیدی که بتونه
جریان واقعی زندگی رو شکل بده.❤️
برای داشتن بهترینها
جوانهی امید را در وجودت
زنده و پابرجا بدار.🌱
حــــسِ خــوبــــــ👇ـــزندگی
🆔@moshavere_jz ♥️
❣✨از خانوم خود تعریف کنید!
✍🏻 هیچ چیز قلب زن را سرشار از محبت و مهر شما و روح او را سرشار از رضایت نسبت به شما نمی سازد مگر اینکه از او پیش دیگران تعریف کنید...
•● خانم شما میل دارد همه بدانند که شما از داشتن چنین زنی خوشبخت هستید و دلش می خواهد که شما همواره این خوشبختی را نزد پدر و مادر و اقوام و.....ابراز کنید.
https://eitaa.com/moshavere_jz
☘قَالَ رسول الله ( صل الله علیه و سلم ):
أَفضَلُ الجِهادِ مَن أَصبَحَ لا يَهُمُّ بِظُلمِ أَحَدٍ؛
برترين جهاد آن است كه انسان روز خود را آغاز كند در حالى كه در انديشه ستم كردن به احدى نباشد.
محاسن ص 292 ، ح 449
اندکی نیز
هوای «آنسو» را داشته باش!
آنسوی این عمر کوتاه و زودگذر،
«ابدیت» است که همیشه هست و تمام نمیشود!
هر چقدر که اینجا
با خون دل بسازیم و جمع کنیم
در برابر «تندباد مرگ»،بالاخره
«خانه کاغذی» است که همه را باید
روزی بگذاریم و برویم!
به جای این همه اصرار و حرص
برای ساختن صدها و هزاران خانه کاغذی،
در اینجا، به حداقلها بسنده کنیم و در عوض
خانهای «آباد» و «روشن» و «مستحکم» برای خود
در «ابدیت» بسازیم تا در روز «مبادا»
بیخانمان و تاریک و سرگردان نباشیم!
از امام حسن «ع» پرسیدند
چرا از مرگ میترسیم!؟ فرمود:
چون همه عمر و توان خود را هزينه کردهاید تا
خانه این دنیای گذرا را آباد کنید اما
برای خود، خانه آبادی در «ابدیت» نساختهاید!!
روشن است در چنین شرایطی
دل کندن از این خانه آباد و اثات کشی
به دنیایی دیگر با آیندهای نامعلوم و بیخانمان
هر آدمی را به وحشت میاندازد!
و الّا
آنها که عمری
در حال ساختن خانهای برای خود
در آخرت بودهاند،
چرا باید از مرگ بترسند!؟
خانهای برای خود
ساختهاند به وسعت همه دنیا
آباد و روشن و زیبا و چشمنواز!
که آجرهای گرانبهاتر از طلا و زمرد آن را
از جنس بندگی و نیکی و خیرخواهی برای مردمان
ساختهاند!!
سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ
وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ!
اینان
«مرگ» را «سعادت» میدانند
و مشتاقانه چشم انتظار سفر به آن خانه نو و نوارند!
مگر ندیده و نشنیدهای
که برای درد «فراق» و شوق «وصال»
چه سخنها، سُفته و چه عاشقانهها، سروده و آفریدهاند!
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
جان برادر!
اگر
مثل من،
از مرگ و سفر آخرت
در هراسی و مو به تنت سیخ میشود
یعنی بیش از اندازه
به «اینجا» رسیده و از «آنجا»
غفلت کردهایم!!!
هر چه تا حالا
در این جا، برای خود
ساختهایم و جمع کردهایم،
دیگر بس است!
کمی هم به فکرِ خانه «ابدی» خود باشیم!
آن ویرانه دهشتناک و تاریک و بیچراغ،
هنوز هم
چشم انتظار نور و روشنی و «خشتهای طلایی» مااست!
«اندک» فرصتهای باقیمانده را
مغتنم شمرده و قدر بشناسیم!
به قول سعدی :
هر دم از عمر می رود نفَسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روز دریابی
خَجِل آن کس که رفت و کار نساخت
کوسِ رحلت زدند و بار نساخت
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت
برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس ز پیش فرست
وفقکم الله تعالی لما یحب و یرضی
آمین،
همین
✋