➕سیاستهای همسرداری
"انتقاد و قضاوت را بَس كنید...!"
➖ بیشتر مردم، از همان اول رابطه كه مرحله عشق ورزیدن است؛ شروع به انتقاد میكنند.
➖ به یاد داشته باشید كه هیچكس نمیتواند ازدواجی را نجات بدهد اگر طرفین بیشتر از تحسینشدن، مورد انتقاد قرار بگیرند.
➖ انتقادهای مدام و پی در پی به همسرتان این حس را میدهد كه او به اندازه كافی برای شما خوب نیست. این حس، به خصوص برای مردها، سردشدن رابطه را به دنبال دارد.
➖ قبل از هر چیز سعی كنید همسرتان را بهتر بشناسید و بعد از آن تفاوتهای قابل قبول همدیگر را بپذیرید.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
➕چنین شوهرانی عشق را در زندگی می کشند ؟ (قسمت سوم)
3️⃣ شوهران بی مسئولیت؟!
این شوهران فراموش کرده اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده اند و ازدواج کرده اند. خانواده تشکیل داده اند و صاحب فرزند شده اند. لذا در تصمیم گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیت های منزل خود را عقب کشیده اند و چون حبابی خود را رها کرده اند. هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه ها و دل مشغولی های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می کنند. بدون توجه به به مسئولیت هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند. آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت کنند حضور می یابند و رنجهایشان را به خانواده می ریزند و لذتهایشان را بیرون از خانواده تقسیم می کنند. این افراد گاهی تصور می کنند با دادن پول زیاد به خانواده می توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی استشن ، با یک رایانه و اینترنت و ...، سعی می کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می کنند.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
.
#رمان_عاشقانه #مذهبی
#پارتبیستوسه
در یکی از اتاقاش با بقیه فرق می کرد. اون اتاقی که من رو بروش نشسته بودم. بیشتر وسیله های خونه قهوه ای بودن. و مبل های سفید یه تضاد قشنگی رو با رنگهای تیره اطراف ایجاد کرده بودن ... داشتم اینور و اونور رو آنالیز می کردم که در رو به روییم باز شد. قلبم داشت می اومد تو دهنم ولی با دیدن چهره اش از این فاصله نزدیک توی یه لحظه همه آرامش دنیا توی قلب و روح و جسمم سرازیر شد. همیشه فکر می کردم تو اون لحظه از دستپاچگی سکته می کنم ولی ... عجیب بود ... اصلا اون ساعتی که تو خونه محمد نصر بودم همه چیز و همه چیز و همه چیز عجیب بود ... قدش بلند تر از اونی بود که تصور می کردم. هیکلش رو فرم بود و پر بود. در عین حال لاغر. ریش هاشم تقریبا بلند شده بودن. سر تا پا مشکی پوشیده بود. اصلا انگار تو خواب بودم. باورم نمی شد. خیلی تو خودش بود. خب دلیلش رو هم فهمیدم. دوباره یاد حرفاش افتادم. بگذریم که وقتی از دوست داشتن ناهیدش گفت آتیش گرفتم و خاکستر شدم. بدجور شکستم ولی بغض و نگاه التماس آمیزش بلایی به سرم آورد که حسودی ناهید پیشش هیچ بود. اشک هام بی صدا روی بالشت توی بغلم می ریختن. داشتم عذاب می کشیدم. اون عشق من بود. نمی تونستم زجر کشیدنش رو ببینم. من عاشق شخصیتش بودم و نمی خواستم به خاطر ناهیدش فرو بریزه. ناهیدش ... ناهیدش ... محکم
به بالشت چنگ زدم. اخه چرا من یهویی باید اینقدر به تو نزدیک بشم و از زندگیت سر در بیارم؟ آخه چرا؟ من تحمل اینهمه نزدیکی بهت رو ندارم ... ولی از یه طرفم میترسم همه اینا خواب باشه ... محکم دهنم رو فشار دادم به بالشت که صدای هق هقم رو کسی نشنوه. حتی خودم. پسره پررو ... ازم خواستگاری کرد ... ولی بدون کوچکترین عشقی. ازم خواست باهاش ازدواج کنم ... ولی چی می شد به خاطر این که دوسم داره ازم خواستگاری کنه؟ یه ثانیه هم نگاه پر از عجز و التماسش از جلوی چشمام دور نمی شد. - خدایا ... نمیدونم کارم اشتباهه یا درست ... ولی وقتی که نگاهم کرد من قبول کردم ... میدونم چه راه سختی پیش رومه ... می دونم باید به خونواده ام دروغ بگم ... نمی دونم باید اینکارو کنم یا نه ... ولی ... ولی من عاشقشم ... میدونم که بدون اجازه تو هیچ برگی از روی درخت به زمین نمی افته ... پس همه این اتفاقا به اراده و اجازه تو بوده و حکمتی توش هست ... حتی اگه تصمیمم اشتباه هم باشه من پیشنهادش رو قبول می کنم ... دوسش دارم ... عاشقشم. نمیتونم زجر کشیدنش رو ببینم ... وگرنه تا آخر عمرم تصویر چشمای پر التماسش تو ذهنم میمونه ... چشمایی که شاید با کمک من بتونه از خوشحالی برق بزنه ... پس کمکش می کنم ... اون رو به عشقش می رسونم ... مهم نیس چه بلایی سر خودم میاد ...
مهم اینه که برای عشقم یه موجود به درد بخور هستم ... مهم اینه که میتونم طعم بودن کنارش رو حس کنم ... آره ... خدایا من با توکل به تو توی این راه پر خطر قدم می ذارم ... خودت کمکم کن ... بقیشو خودت جور کن افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ... فردا صبحش برگشتیم سمت شهرمون و من تصمیم گرفتم که با شیده و شیدا یه مشورتی کنم و خیلی هم سر خود نباشه کارم. به پدر و مادرم که نمیتونستم بگم. هر چند بهترین مشاور پدر و مادره ولی خب من که میدونستم جوابشون چیه. وجهه محمد هم ممکن پیششون خراب بشه. به بهانه گرفتن کتاب از شیده به زور راضیشون کردم و رفتم خونشون. رفتم و همه چیز رو براشون تعریف کردم. شیدا- جدی می گی اینا رو عاطی؟ یا باز ... از اونجایی که حالم خیلی بد بود و اصلا حوصله نداشتم بهم برخورد. حرفشو قطع کردم - اومده بودم ازتون کمک و مشورت بگیرم واسه مهم ترین تصمیم زندگیم ... باید حدس می زدم باور نکنین ... حالا که فکر می کنین دورغ میگم پس دیگه حرفی نمی مونه و منم تصمیمی که خودم گرفتم رو عملی می کنم ... خواستم بلند شم که شیدا نذاشت و دوباره من رو نشوند. شیده- خب چرا ناراحت می شی؟ قبول کن چیز عادی و معمولی نیست و باورش واسه هر کسی سخته ... شیدا- ولی من حرفتو باور می کنم ...
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤
خدایا🙏
به ذکر نام زیبایت💖
و نیایش لحظه هایت
وجود زمیني ام
راملکوتى گردان🙏
تا آنچه تومیخواهي باشم💖
وازآنچه من هستم رها شوم💖
که تو بي نياز و من غرق نیاز🙏
الهی🙏
به غیر از خدا 💖
محتاج
ڪسی نشوید🌸
شبتون زیبا 🌸✨🌸
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 اشتباه_برخی_زنان
💠 برخی زنها گمان میکنند مرد به خاطر آنها نباید به هیچ چیز جز او #توجه کند.
💠 و مرد خود را در معرض آزمایشهای سخت قرار میدهند و میگویند؛ اگر مرا #دوست داری، باید هرچه را که میخواهم، انجام دهی.
💠 چنین مردی، یک مرد عاشق نیست؛ بلکه فردی #ضعیف، بیپناه و #منفعل است.
💠 عاشق واقعی هرگز بخاطر حسش از #منطق نمیگذرد، بلکه حسش را با #عقلانیت همراه میکند.
@onlinmoshavereh
🌺
🔴 #ناراحتی_بجا_و_رفتار_نابجا
💠 ناراحت شدن زن و شوهر از دست یکدیگر میتواند #طبیعی باشد. به هر حال ممکن است همسرمان دچار اشتباهی شود که ما را #ناراحت کند.
💠 اما مهم آن است که در قبال کار اشتباه همسرمان #رفتار_نابجا از ما سر نزند.
💠 اولا عکسالعمل ما باید #متناسب با اشتباه همسرمان باشد.
💠 ثانیا طبق آموزههای دینی، #بدی یا اشتباه همسرمان را با رفتار #خوب از بین ببریم. تا مصداق آیه ۲۲ سوره رعد باشیم: (وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ؛ #خردمندان کسانی هستند که #بدی را با نیکی از بین میبرند.)
💠 #قهر کردن، #ناسزا گفتن، بد دهانی کردن، داد و بیداد کردن، #آبروی همسر را بردن و .... از مصادیق رفتار #نابجا با وجود #ناراحتی بجای ماست که عامل زیاد شدن #بدی و اشتباه همسرمان میگردد.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺