eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت 7 -محبت و عشقی که تو ،تو قلبم کاشتی همون چیزی هست که هر مردی برای ادامه نیاز داره.من عذاب وجدان دارم فقط....شاید اینجوری اینبار با اخم به طرف علی برگشت -برای کم شدن عذاب وجدانت پسرت رو قربونی می کنی... این رسمش نیست علی؟؟؟دل نیما رو میشکونی فقط بخاطر دل.. بغض جا مانده در گلویش نگذاشت ادامه بدهد اما حاج آقا ادامه داد -نیما پسر منم هست. ...حاضر نیستم آخ بگه چه برسه قربونی کنم....نه من ابراهیمم نه نیما اسماعیل...اگر بدونی پسرت چه غلطی کرده اونوقت چوب پسر تو سر من نمی زنی.آره زورش کردم به ازدواج ولی به والله قبلش کلی فکر کردم استخاره کردم زهرا.تو تن هام نزار زن....دلیلش رو بهت حتما می گم اما بعد از بله پسرت. .. اینم بگم فریده رو خیلی اتفاقی دیدم تو جریان دعوای حاج یونس و غمه کش شدن پسرش.....باقیش باشه برای بعد عقد زهرا فقط آه کشید -خدا به خیر کنه اما اگه ذره ای نیما رو بشناسم مطمئنم دل به دل این دختر نمیده از صبح که بلند شده بود جای هر چیز بغض فرو داده بود.پدرش انگار عجله داشت برای راندن فاخته و دائم غر می زد که دیر دنبال فاخته آمده اند.اما جوابش فقط سکوت بود.در اتاقش که باز شد و مادرش را دید دیگر نتوانست مقاومت کند و بارا ن بهاری را آغاز کرد.هوا هم که در پاییز برگریزان زود تاریک و دلگیر میشد. مادر بدون توجه به گریه فاخته شانه ای آورد و آرام گفت -پشت تو کن به من و بشین فاخته فقط با سیلاب اشک گوش کرد.شانه آرام روی موهایش نوازشگونه پایین آمد.هیچ حرفی نمی زدند اما احساس دلتنگی بینشان زبانه می کشید. مادر شانه می زد و آه می کشید ،فاخته اشک میریخت و حسرت می خورد.موهای فوق العاده بلندش را گیس کرد و بعد پیچاند و جمع کرد.آرام دستانش را روی شانه فاخته گذاشت.تشکر آرامش را شنید.فریده بلند شد و از کمد زوار دررفته و داغان روبرویشان پلاستیکی در آورد و جلوی فاخته نشست. بدون نگاه کردن به فاخته مشغول در آوردن محتویات پلاستیک شد -می گن باید لباس سفید بپوشی تا سفید بخت بشی....اینا همش حرفه.آدم باید پیشونی نوشتش سفید باشه.امروز از این در که بیرون رفتی دیگه پشت سر تم نگاه نمی کنی فاخته با بهت به مادرش چشم دوخت.مادرش هم سرش را بالا آورد و به چشمان گریان دخترش نگاه کرد -تو این خونه یا جای تو یا مسعود.درسته از پدر یکی هستین اما از دری که اعتیاد بیاد تو غیرت و مردونگی فرار می کنه. شاید زور من تو این اجبار دلت رو شکست اما این بهترین فرصت برای رفتن از اینجاست.من قول کتبی از حاج پور داوودی گرفتم تا تامین باشی و درست رو بخونی.سراغ از من نگیر که همین که تو بری منم گورم رو گم می کنم با پشت دستش محکم اشکهایش را پاک کرد -کجا می خوای بری مامان....هر جا میری منم با خودت ببر دستش را نرم روی گونه فاخته کشید اما زبری دستهایش باز هم پیدا بود -جاییکه من میرم تو نمی تونی بیای...من حق ندارم حق زندگی رو از تو بگیرم. از من نشونی نخواهی داشت فریده خواست دستش را بر دارد اما فاخته محکمتر آنرا به گونه اش چسباند -چرا مرموز حرف می زنی مامان...مگه کجا می خوای بری فریده پاسخ نداد لبهایش ار بغض لرزید اما مانع ریختنش شد.با دستانی که سعی داشت از لرزشش جلوگیری کند شال سفید رنگی را روی سر فاخته انداخت و به صورت مهتابی دخترش نگریست -خوشبختی تو تنها آرزوی منه.فقط من برای راضی کردن پدرت بهش پول دادم.نمی بینی جقدر خوشحاله .بزار دود کنه هوا.....عمر من که دود شد اما نمی زارم تو هم مثل من بشی....تو این خونه حروم میشی...امیدوارم منو ببخشی صورت فاخته را در قاب دستانش گرفت و بر پیشانی او بوسه زد.صدای زنگ در بلند شد .قلب فاخته فرو ریخت.این آخرین دیدارشان بود فریده هم در مبارزه با اشکهایش شکست خورد و گریان فاخته را در آغوش کشید -دیگه وقت رفتنه.....اومدن دنبالت گریه فاخته شدت گرفت.فریده دوباره دستهایش را دو طرف صورت فاخته گرفت -شاید اولش برات خیلی سخت باشه ولی صبور باش باشه.هر موقع هم دلتنگ و خسته شدی با همون دفترت درد دل کن در میان آنهمه گریه از اینکه مادر راز دفترش را می دانست و کلمه ای بر زبان نیاورده بود تعجب کرد و محکمتر مادر را در آغوش گرفت -خیلی دوست دارم مامان...دلم برات تنگ میشه در آغوش هم گریه می کردند که با صدای گوشخراش پدرش هر دو به هم نگاه کردند.زمان به پایان رسیده بود -پاشو دیگه....وقتشه ادامه دارد... @ moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#حدیث_تربیتی امام كاظم عليه السلام: خوب است بچّه در كودكى بازیگوش باشد تا در بزرگسالى بردبار گردد و شايسته نيست كه جز اين باشد . #کانال_مشاوره_آنلاین @moshaveronlain
محبت مادرانه و شور و حال را می‌کشد🔪 سریع‌ترین راه ممكن برای كشتن عشق، شور و حال و حرارت یك رابطه، مادری كردن در حق نامزد یا همسرتان است. هرچه با یك مرد بیشتر مانند مادرش رفتار كنید، او نیز به شما بیشتر فرزندگونه پاسخ خواهد داد اما موضوع این‌است كه هیچ مردی مایل نیست همسرش تبدیل به مادر دومش شود. ❤️💙💛💚💜 @moshaveronlain
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند یکی زندگی می کند یکی تحمّل! انسان ها شبیه هم تحمّل نمی کنند یکی تاب می آورد یکی می شکند! انسان ها شبیه هم نمی شکنند یکی از وسط دو نیم می شود دیگری تکه تکه! تکه ها شبیه هم نیستند تکه ای یک قرن عمر میکند تکه ای یک روز...!! #قدر همدیگه رو بیشتر بدونین #کانال_مشاوره_آنلاین Join🔜 @moshaveronlain 🍃🌹🍃❤️🍃🌹🍃
سوال۱۷۹ باسلام من ۱۹ساله ام مجردم و در یک خانواده ۴نفره هستم و برادر بزرگترم ۲۴ سالشونه من الان ی مدته دچار این احساس شدم.کسلی و بی حالی کــــــل زندگیمو در بر گرفته یعنی به هیچیییییی هیچ حسی ندارم مثلا قبلا که نماز میخوندم خیلی حس و حال خوبی داشتم ولی الان اصلااااا انگار نخوندم، تو کل ماه رمضون همش شک می کردم به خودم که من واقعا روزه ام؛خدا روزه منو قبول میکنه.ببینید من به این باور رسیدم که من هیـــــــــچ استعداد و هیــــــــــچ توانایی ندارم از همون بچگی با هزار مشکل و تک شدن نمره پایین قبول میشدم تو درس .خب این از درس بزرگ که شدم با هزاررررررر شوق و ذوق ب رانندگی که از بچگی دوسش داشتم رفتم گواهی رانندگی بگیرم از ۹۶با دوستم و زن عموم .تست اول هیچ کدوممون قبول نشدیم ولی به خانواده هامون گفتیم قبول شدیم ،زن عموم و دوستم سری دوم قبول شدن وتا قبل از عید کارتشونن گرفتن ولی منه دستو پا چلفتی تا الان ۶بار رفتم تست بدم ولی هنوز قبول نشدم انقدر دوستم و زن عموم ازم پرسیدن ک خجالت میشدم ولی دیگه نمیپرسن .ماجرای بی حسیم از همین قبول نشدن تو تست ائین نامه شروع شد شاید برای خیلی ها خنده دار باشه ولی برای من خیلی مهمه.از اون روز ب بعد دنیا اوار شد تو سرم مث ی مرده متحرک شدم .از همون بچگی اعتماد به نفسم کف کف زمین بود الان بدترم شده.میخوام دانشگاه نرم خانوادم اجازه نمیدن ،بحث کنکور که دیگع هیچی کلی هزینه ولی هیچ .از این که دانشگاه برم وهزینع زیاد بکنم و هی بیفتم ابروم بره نرن بهتره. دوست دارم شادی کنم از جوانیم لت ببرم ولی با کسلیم و بد اخلاقی و دم دمی مزاج بودنم خانوادمو عذاب میدم خسته شدم بخدا.بقیه با جنس مخالف درگیرن من با خودم .از پارسال یکسره تو خونه ام ارزوم شده تو اجتماع بودن دوست دارم برم جایی ولی انقدر دستو پا چلفتیم و هر کاری رو تا الان نصفه تموم کردم که از شروع چیز تازه ای میترسم .از همه چی میترسم از همه متنفرم.هیچ وقت نتونستم ب کسی ب پدرو مادم ی عزیزم خشک و خالی بگم میترسم حسرت بمونه تو دلم .از ادما از اخلاقاشون از اینکه سرم داد بزنن میترسم .شدم مثل یه بچه که پشت در اتاقش قایم شده .فکنم هیچ ادمی مثل من وجود نداره . از خودم ،رفتارم ،اخلاقم ،استایلم،قیافم از اینکه نمیتونم حتی خوب صحبت کنم و از هیچی اطلاعاتی ندارم بیــــــــــزارم ببخشید که خیییییلی حرف زدم با پدرم که اصلا حس پدرو دختری نداریم ازشششش خیییییلی مترسم یعنی اصلا وقتی باهم تنهامیشیم حوصلمو میبره .شخصیتش اینجوریه:ادم خیلی کم حرفیه ب من خیلی ابراز اخساسات میکنه باهم خیلی کم دعوا کرده ولی چون همیشه با مامانم سرش داد میزنه ازش میترسم .حسرت ابراز احساس کردن و بوسیدنش از اجانب من ب دلش مونده بابام هیچ وقت کاری نداشته هیچ وقت .مامانم اولش قهر میکنه بعد به بقیه دروغ میگه همیشه همه چیو ب خالم میگه و از من پنهان میکنه که این خیلی منو ازار میده و بعدم دلداری میده.داداشمم همیشه به خنده درمیاره رابطه م با مامانم افتضاحه همیشه باهم دعوا میکنیم من از مامانم با شرمنده گی بگم متنفرم دست خودم نیس .اخه ما اصلا باهم تفاهم نداریم مامانم بیرون گراس من درون گرا همه چیو فقط تو کار میبینه .دائم خدا شاهده دائما بچه ی این و اون و حتی کوچیکتر از خودمو تو سرم میکوبه.هیچ وقت بهم عزیزمی چیزی نگفته واقعا نمیدونم چرا .همیشه میگه اینطوری نیس ولی من خودم میبینم که ، داداشمو بیشتر دوس داره و بیشتر حمایت میکنه .همیشع دوست داشتم مامانم با من مهربان باشه و بابام با داداشم لطفا بهم راهکار بدین و راهنماییم کنید ممنون پاسخ ما👇 سرکارخانم# شمس مشاورخانواده با سلام ازیه دختر خانم ۱۹ ساله که تو اوج جوونی هستش سرشاراز انرژی بعیده اینجور حرف زدن واینجوررفتار کردن !!!هربار که ازخواب بلند میشی انگار اول دنیاست وتازه متولدشدی فرصتی دوباره که خدا دراختیارت قرارداده تا بندگی کنی تابه کمال برسی ادم وقتی خدارو داره یعنی همه چیز داره اونم برا دختر گلی مثل تو که خدا توفیق بندگی رو بهت داده واهل تقوایی خدارو شکر واین بزرگترین نقطه قوت توهستش بزرگترین گناه یاس وناامیدی از درگاه خداوند هستش مطمئن باش که عبادات شما قبول هستش که خدا بهت توفیق داده اهل نماز وروزه باشی میدونی خیلی ها لیاقت ندارن که طرف خدابرن واهل تقوانیستند متاسفانه)لطفا در وحله اول خودت رو دوست داشته باشه وبه خودت احترام بزار وتوهین نکن ونسبت به خودت گمان بد نداشته باش برو جلو اینه وباخودت حرف بزن وبه خودت اعتماد به نفس بده وبگو من میتوانم من دختر توانمندی هستم هیچ گاه ناامید ازرحمت الهی نباش اینها همه اش وسواس خناس وشیاطین هستش وباید به خدا پناه ببری واز خودش مدد بگیری ،برای خودت برنامه ریزی کن وهدف داشته باش تااحساس پوچی نکنی توخونه بیکار نشین که دچار رخوت وسستی بشی این همه کلاسهای فنی وحرفه ای وانواع کلاسهای دیگه برای امثال تو تشکیل
شده که استفاده کنیدو سرگرم شید وهم حرفه ای رو یاد بگیری توصیه میکنم حتما دانشگاه برو وعلم افزایی کن تو توانمندی ومیتونی مهم اینه که خودت رو قبول داشته باشی همیشه شکست پلی است برا پیروزی چون تجربه بیشتری کسب کردی تا اگاهانه تر ومصمم تر تومسیر قدم بزاری خانمی رو دیدم که ۱۳ بار تو شهری رو رد شده بود اما باز هم با اعتماد به نفس بالاتر برای ازمون شرکت کرده بود ،قبل آزمون یک ساعت برو تمرین رانندگی تا با آمادگی بیشتری بتونی ازمون بدی دیگه اینکه مصرف سردی جات رو کلا حذف کن غذاهای باطبع گرم مصرف کن تا سردی تنت از بین بره و این و وسواس فکری برطرف بشه واما بعد هیچ پدر مادری دشمن اولاد نیست وهمه بچه هارو دوست دارند پسرو دخترم نداره بسته به محبتی که خود فرزند نسبت به اونا داره شاید کمی شدت وضعف وجو د داشته باشه متاسفانه بعضی از والدین به واسطه نااگاهی رفتارهای اشتباهی دارن اما نه از سر دشمنی فقط به خاطر بلد نبودن در ارتباط گیری هستش شما میتونید شروع کننده باشید واین را بطه رو گرم کنید واز الفاظ با محبت استفاده کنید وشما عزیزم جونم بگیدتا بقیه ام یاد بگیرند اولش شاید سخت باشه ولی بعد عادی میشه، اول احترام به خود وعزت نفس وبعد احترام به دیگران ومحبت در هر حال رابطه قشنگت رو با خدا حفظ کن واز خودش مدد بگیر وبه خودت امید بده تو هنوز اول راه هستی و کلی مسیر زیبا در پیش رو که با امید وتوکل بر خدا وخوشبینی باید طی کنی انشاالله پس یک یاعلی بگو وبلند شو ..... باارزوی توفیق @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💯 افسردگی در اثر توجه زیاد به یکسری افکار منفی بوجود می آید... برای درمان آن به یکسری اتفاقات مثبت زندگیتان زیاد توجه کنید.. 🔻🔻🔻 @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی زندگی زناشویی حال و هوای سرد پیدا می‌کند چه کنیم؟ ♨️دکتر حبشی 🍃❤️ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
حال دلتون قشنگ🌸🍃 عصر تابستانی تون ☀️ گرم محبت💞 زندگیتون 🌸🍃 پر از عطر و مهربانی خداوند🌸 عصر دوشنبه تابستانی شما بخیر ☕🍰 😊 🌸 🍃 @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✨ به همسرتان سفارش کنید هوای مادرش را داشته باشد و بیش از قبل جویای حالش باشد! این کار هم همسرتان را به شما دلگرم میکند و هم محبت مادرش را ب شما بیشتر! دلخوشی مادر بچه شه ❤️ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
هدایت شده از نازنین
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ خدایا 🙏 تو میدانی انچه را که من نمیدانم 😔 در دانستن تو ارامشیست😇 و در ندانستن من تلاطمهاست 😔 تو خود با ارامشت تلاطمم را آرام ساز😔🙏 آمیـــــــــــن یا رَبَّ 🙏 شب ها آرامشی دارند✨ ازجنس خدا...💕 پروردگارت همواره💕 با تو همراه است...🌹 امشب از همان شب هایی ست ✨ که برایت یک💫 شب بخیر خدایی آرزو کردم🙏 خواب و خيالتون آسوده 🙏 ✨🌙✨ ♡ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺