پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
به یاد مسافران بهشتی
#فاتحه و #صلوات 🙏
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀
🍃🍃🍃🍃🍃💠﷽💠🍃🍃🍃🍃🍃
🔴 رابطه #زناشویی_جنیان در این سه شب
💠 پیامبر صلّیاللهعلیهوآله:
💠 یَا عَلِیُّ لَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنَ الْهِلَالِ وَ لَا فِی لَیْلَةِ النِّصْفِ وَ لَا فِی آخِرِ لَیْلَةٍ فَإِنَّهُ یُتَخَوَّفُ عَلَى وَلَدِ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِكَ الْخَبَلُ فَقَالَ عَلِیٌّ ع وَ لِمَ ذَاكَ یَا رَسُولَ الله فَقَالَ إِنَّ الْجِنَّ یُكْثِرُونَ غِشْیَانَ نِسَائِهِمْ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنَ الْهِلَالِ وَ لَیْلَةِ النِّصْفِ وَ فِی آخِرِ لَیْلَةٍ أَمَا رَأَیْتَ الْمَجْنُونَ یُصْرَعُ فِی أَوَّلِ الشَّهْرِ وَ فِی آخِرِهِ وَ فِی وَسَطِهِ
💠 یا علی در شب #اول ماه، #وسط ماه و #آخر ماه آمیزش مکن! زیرا ترس از آن میرود که با این کار، فرزند دیوانه شود.
علی علیهالسلام پرسید یا رسولالله علت آن چیست؟ حضرت فرمود: همانا #جنیان در این سه شب به نزد زنان خود برای مقاربت میروند، آیا نمیبینی که مبتلایان به مرض #صرع و #جنون در این سه شب به این امراض گرفتار شدهاند؟
📕 کافی، ج۵، ص۴۹۹
@moshaveronlain
1🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#روانشناسی
🔸زنی که به شوهرش مشکوک است در واقع به جذابیت خود شک دارد
🔸به جای شکاکی بر روی خودتان تمرکز کنید بر روی اعتماد به نفس و رشد درونی خود تمرکز کنید
🔸واز این باور که همه مردها مثل هم هستند و جز به رابطه جنسی به چیز دیگری فکر نمی کنند دست بردارید
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال282
سلام خسته نباشید. من خانم ۲۷ ساله هستم که اصلا اعتماد به نفس ندارم و اهل ریسک نیستم. الان دختر ۲۳ماهه دارم که دوست دارم اعتماد ب نفسش بالا باشه ولی نمیدونم چیکار کنم. لطفا اگه میشه راهنماییم کنید. ممنونم.
پاسخ ما👇
سرکارخانم#شمس مشاورخانواده
باسلام
عزیزم اعتماد به نفس برمیگرده به تربیت سال اول ودوره های بعد
البته الان هم میتونی باز سازیش کنی اگه روی خودت کار کنی
واما دختر گلت که الان داری پرورش میدی طی هفت سال اول کودک ازاد هستش وباید سرشار از محبت پدر ومادر بشه تا بدونه خواستنی هستش وهمین عانل اعتماد به نفس هست البته چیزهایی هم که خط قرمز هست در قالب بازی به بچه تفهیم میکنیم دعوا سروصدا کتک کاری ومحرومیت ممنوع همه اش ارامش ومحبت وتوجه اگه قرارخودش غذابخوره مانعش نشو اگه میگه خودم مانعش نشو البته بانظارت اجازه بده کارهای خودش رو بکنه وتقریبا همه چیز به میلش باشه وایجاد محرومیت ویا بی مهری در کار نباشه اگه اینطوری باشه هفت سال دوم کامل خودش رو برای تربیت واموزش پذیری در اختیار میذاره البته روی خودت هم باید کار کنی ودر واقع خودت رو تربیت کتی چون ایشون باحافظه تصویری از شما کپی میگیره وبعد اجرا میکنه .....
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
ازدواج درمانگاه نیست
به قصد اصلاح، درمان و یا هدایت با کسی ازدواج نکنید!
و فراموش نکنید ازدواج درمانگاه نیست.
چشمتان را خوب باز کنید ببینید آیا با همین خواستگارتان بدون هیچ تغییر و اصلاحی در رفتارش، عقایدش، وضع علمی و مالیاش میتوانید زندگی کنید یا نه؟
بر مبنای همین الان، کاملا واقع بینانه، تصمیم بگیرید
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
❣هرگز با حرفهايتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتي اگر واقعا استقلالي در كار نباشد.
💞مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.
💞 از گفتن خاطرات روابط عاشقانه شكست خوردهتان براي شريك زندگيتان خودداري كنيد.
💞 براي قدرت دادن به او كافي است از هيچ مرد ديگري صحبت نكنيد، نه اينكه از مردهای دیگر بد بگویید
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#وقت_دلدادگی
قسمت 56
-حالم اینجوری خیلی خوبه
خندید و اورا فشرد.
-حاضر شیم بریم مهمونی
چشمانش را باز کرد و به سمتش چرخید
-مهمونی؟
اخم ظریفی کرد
-آره دیگه ...خونه خاله ...
آرام در گونه اش زد
-وای من اصلا کلا یادم رفته بود....وای چی بپوشم ...اصلا فکرشو نکردم
با خنده نگاهش کرد.می خندید اما چهره اش خسته بود.احتمالا کارهایش آنروز خیلی هم خوب پیش نرفته بود.جمع کردن سیصد میلیون آن هم در مدت کم سخت بود.. نیمایش را آزار میداد.لعنت به آن زن که نیمای او را اذیت می کرد .چشمش به دستهای نیما افتادکه جعبه کوچکی در دستش بود که داشت درش را باز می کرد.او هم چشمش را به جعبه دوخته بود.با دیدن انگشتر ظریفی که در دستان نیما می درخشید ناله اش بلند شد"آه نیما...سخت ترش نکن"داغی دستانش که انگشتان فاخته را گرفته بود و بالا می آورد پوستش را سوزاند.انگشتر که در انگشت دست چپش نشست دیگر نتوانست جلو فوران احساساتش را بگیرد.دستش را جلوی دهانش گذاشت
-وای نیما....این خیلی قشنگه....ولی ولی، تو این همه مشکل مالی اصلا لزومی نداشت
این نیما هم امشب در تمام جاهای تنش داغ می گذاشت.عشقش را داغ می کرد بر تنش.اینبار پیشانیش سوخت
-تو اصلا حلقه نداری عزیزم....من باید عذر خواهی کنم که این بی توجهی رو به روم نیاوردی. ..حالا اینو داشته باش، حلقه های جفت ،بمونه برای مراسم.... انقدر م گفتم فکر جیب منو نکن
او فقط فکر خودش را می کرد.فکر دل بیچاره بد شانس خودش را....حلقه دستانش دور کمر نیما نشست
-مرسی ممنونم بابت همه چیز....بخاطر این شش ماه ممنون
-برای یه عمرم که شده تو عزیز دل و تاج سر منی.همچین می گه شش ماه انگار قراره از فردا نباشیم با هم.
در گوشش پچ پچ کرد
-تو فقط مال منی... از دست من خلاصی نداری
کاش نمی گفت.اسیرش می کرد. ...اویی را که می خواست پرواز کند را اسیر می کرد.
-برم دست و صورت مو بشورم حاضر بشیم.
حلقه دستانش را باز کرد.نیما از اتاق بیرون رفت و او فقط محو ان انگشترش بود.دوباره در آینه نگاه کرد.شانه ای برداشت.هی شانه زد برموهایش ......نیما برای او هم نباشد اصلا بجهنم. ..اشکش ریخت.. نه برای او باشد..برای او باشد.....اصلا جز فاخته چه کسی به نیما می آمد. ..خودش گفته بود زیباست.....زیبا بود دیگر. ....ففط خودش ...فقط خودش. با خودش زمزمه نی کرد و محکم شانه را بر موهای بلندش نی کشید.دست از شانه کشیدن محکم موهایش کشید.سراغ چشمهایش رفت......خط چشم ...کلی تمرین کرده بود تا بتواند بکشد اما هی دستش لرزید....می لرزید و اشک می ریخت.....با این اشک ،خط چشم را چطور باید می کشید. .....اشکهایش را محکم پاک کرد.انقدر محکم باآستین لباسش روی صورتش کشید که پوستش سوخت...دوباره خط چشم کشید و باز هم خراب شد.....لعنتی .. لعنتی...پس امشب چطور به چشم بیاید....خار بشود در چشمان سارا.....بیخیال خط چشم کشیدن شد....عرضه اش را نداشت، کمی کرم مالید و ریمل زد.همانجور با شدت تند و تند روی مژه هایش می کشید. نیما داخل شد. به سمت کمد رفت تا لباسی بردارد.باز هم زل زده بود به خودش
داشت لباسهایش را وارسی می کرد تا یکی را انتخاب کند.صدایش زد
-خوشگل شدم
-اوهوم
حرصش در آمد
-تو که نگاه نکردی
از پشت کمد صدایش می آمد
-من چشم بسته هم می بینم شما خوشگلی
بی حوصله تر از قبل به سمت آینه برگشت.زل زده بود به خودش که ریمل چشمانش را درشت تر از قبل کرده بود،پس چرا اینقدر زشت به نظر می آمد
-نیما
-جان نیما
باز هم اشکش ریخت.جان او بود.. آه خدایا
-به نظرت سارا زن خوبی میشه
در کمد را بست و با چشمانی باریک شده نگاهش کرد
-منظورت چیه از این حرف
شانه اش را بالا انداخت
ادامه دارد...
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌸✨ مستجاب شدن آرزوها با سوره مبارکه حدید در شب جمعه ✨🌸
📌این ختم به جهت جمیع مطالب مهمه و حاجات مجرب فرموده است و کیفیت آن این است که شب جمعه در مکانی خلوت رو به قبله و با وضو سوره حدید را هفت مرتبه بدون فاصله بخواند سپس این دعا را بخواند:
بسم الله الرحمن الرحیم
💫اللهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ یا عَزیزُ وَ بِقُدْرَتِکَ یا قَدیرُ وَ بِحِکْمَتِکَ
یا حَکیمُ وَ بِرَحْمَتِکَ یا رَحمانُ وَ بِمَنِّکَ یا مَنّانُ وَ اَنْ تَحْفِظَنا بِالْاِیمانِ قائِماً قاعِداً راکِعاً ساجِداً
نائِماً وَ مَیِّتاً وَ عَلی کُلِّ حالٍ اَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شَرِّ نَفْسی وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذی شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ
الشَیاطینَ الْجِنِّ وَ الْاِنسِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ اخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ
وَ صَلّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِهِ اَجْمَعین💫
@moshaveronlain
برای همه بفرسید تا امشب بخوانند🌸
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺