د برم کاری نداری؟
_نه مواظب باش خداحافظ
قبل از قطع کردن گوشی سریع میگویم: راستی ابوذر...
_جانم؟
_میخواستم بگم... برات متأسفم اونم از صمیم قلب خبر بدی برات دارم و اونم اینه که مامان عمه دیروز یه سریال کره ای جدید گرفته!! پفک با خودت ببر لازمت میشه!
تقریبا فریاد میکشد: آیـــــــــه من زنده ات نمیزارم!
بی توجه به داد و بیدادهایش تند و سریع میگویم: فدات بشم یاعلی خداحافظ.
و گوشی را قطع میکنم... نگاهی به آسمان صاف و نگاهی به لیوان نسکافه سرد شده و غیر قابل شربم می اندازم و لبخندی میزنم و با خودم میشمارم... مبادا هنوز تعداد شکرهایم به هزارمینش در امروز نرسیده باشد بابت تمام این داشته ها ...
می شمارم بابت این پرخوری که خدا نصیبم کرده پرخوری حسرت... می شمارم مبادا کم شود شکرهایم بابت نداشته هایم... لیوان نیمه خورده را به سطل آشغال می اندازم و در حالی که خودم جانم را بابت این اسراف ملامت میکنم به بیمارستان برمیگردم.
ابوذر با لبخند گوشی را قطع میکند. مثل تمام روزهای عمرش اعتراف میکند به خودش برای داشتن اینچنین خواهری تا عمر دارد سپاسگذار خدا باشد کم نیست!
کتابهایش را جمع میکند و این اعتراف را هم بی ربط پیوست میکند به اعتراف قبلی که واقعا نمیتواند با این حال خسته درس بخواند ترجیحا دور نمره بالاتر از 81 را در ذهنش خط میکشد...
از پشت ویترین مغازه بیرون می آید و چراغ ها را یکی یکی خاموش میکند و بعد از قفل در شیشه ای مغازه، کرکره های آن را پایین میدهد!
حتی نای رانندگی کردن هم ندارد به زحمت ماشین را روشن میکند و به سمت خانه عمه عقیله اش حرکت میکند و با همان حال خسته نذر و نیاز میکند که عمه عقیله به عادت همیشگی مجبورش نکند سه قسمت فیلمهای مورد علاقه اش را یکجا با هم ببینند!
نزدیک خانه عمه که رسید تلفن همراهش زنگ خورد. با دیدن نام خانم مبارکی سریع دگمه سبز رنگ را فشرد:
_سلام علیکم بفرمایید خانم مبارکی
صدای نازک دختر پشت خط در گوشش پیچید: سلام آقای سعیدی ببخشید دیر وقت مزاحمتون شدم میخواستم بگم یه مشکل برام پیش اومده و نمیتونم فردا بیام ممنون میشم اگه با مرخصیم موافقت کنید...
ابوذر نگران میپرسد: اتفاقی افتاده خانم مبارکی کمکی از دست من بر میاد؟
لبخندی ناخود آگاه بر روی لب های دخترک مینشیند از این لحن نگران مرد پشت خط هیجانش را کنترل میکند و میگوید: نه راستش مادرم یکم حالش خوب نیست بهتر دیدم که تو خونه بمونم و ازش مراقبت کنم البته با اجازه شما.
ابوذر جدی میگوید: این چه حرفیه خانم مبارکی مادرتون از هر چیزی واجب تره مشکل جدی که نیست؟ کمکی از دست من بر نمیاد؟
دخترک دستش را روی قلبش میگذارد و در حالی که سعی میکند با التماس به آن توده ماهیچه ای حالی کند اینقدر تند نکوبد مبادا مرد پشت خط متوجه این هیجان شود آرام با ترس به اینکه نکند صدایش بلرزد میگوید: نه... نه آقای سعیدی مشکل اونقدرا حاد نیست یه سرما خوردگی ساده است ...
ابوذردر ماشین را میبنند و آن را قفل میکند و در همان حال میگوید: از نظر من مشکلی نیست اگر میخواید میتونید بیشتر هم بمونید من میتونم با آیه صحبت کنم که چند روزی جای شما بایسته.
اگر کمی بیشتر از این مکالمه شان طول بکشد بعید نیست که عنان از کف بدهد... برای همین هول
شده گفت: نه... گفتم که نیازی نیست... ببخشید آقای سعیدی مادرم صدام میکنه کاری با من ندارید؟
_نه بفرمایبد به مادرتون برسید باز هم مشکلی بود خبرم کنید در خدمت هستم
_چشم حتما خداحافظ
_خدا نگهدار خانم...
ابوذر زنگ در را فشرد و در دلش اعتراف کرد هنوز هم برای این دختر نگران است هنوز هم میترسد... از راه کجی که قبلا دیده بود میترسد...
دخترک اما گوشی را که قطع کرد سست و کرخت به گوشه ای دیوار سر خورد. به صفحه موبایلش خیره شد... اشکهایش سرازیر شد! از خودش بدش آمد... از این توقعات بی جایش از اینکه مجسمه قداست زندگی اش را حق خودش میداند! از خیالاتش از نگرانی هایی که رنگ انسان دوستی ... رنگ ناموسِ همه را ناموس خودپنداری اما او مداد رنگی خیالش را برداشته بود و با لجاجتی بچگانه میخواست رنگ عشق رنگ محبت خاص به آنها بزند...
از اینکه اینقدر علاقه به گول زدن خودش داشت از خودش بدش می آمد...
آهی کشید... به سمت دستشویی رفت و در آینه چند دقیقه به خودش خیره شد...
آرام زمزمه کرد: شیوا یه نگاه به خودت بنداز... بس کن ... خودتو ببین! تو تندیس هر چی کثافته تو
عالمی ... که اگه ابوذر نبود معلوم نبود تو کدوم لجن زاری داشتی فرو میرفتی... پس تمومش کن... ازت خواهش میکنم شیوا از فکرش بیا بیرون ...شیوا قسمت میدم...تو ابوذر رو میشناسی ...
اون اگه بفهمه ممکنه... شیوا...
و هق هقش بلند شد دستش را روی دهانش گذاشت مبادا مادرش بیدار شود....
@onlinmoshavereh
🌺☘🌺☘🌺🌺☘🌺
🔮🔮🔮🔮🔮
گابریل_گارسیا_مارکز
باید دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ای, تحویل دهی ...
خواه با فرزندی خوب ...
خواه با باغچه ای سرسبز ...
خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی ...
خواه با حل مشکلی هر چند کوچک از بنده ای ..
و اینکه بدانی ...
حتی فقط یک نفر با بودن تو ساده تر نفس کشیده است.
این یعنی تو موفق شده ای!
@onlinmoshavereh
🌺☘🌺☘🌺☘🌺
🌸یک باغ سلام
یک جهان زیبایی
🌸یک دل آرام
یک تن سالم
🌸یک زندگی زیبا
یک روز دلنشین
🌸آرزوی من برای شما
روزتون زیبا و تعطیلات
🌸آخر هفته تون شاد و پر خاطره
@onlinmoshavereh
🌺☘🌺☘🌺☘🌺
اولین پنجشنبه تیر ماه و ياد درگذشتگان😔
🌹اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌹
🙏التماس دعا 🙏
+مادر؟ -حاضر
+پدر؟ -حاضر
+خواهر؟ -حاضر
+برادر؟ -حاضر
+فلانی؟ -غایب😔
برای حاضرهای زندگیتون عشق❤️
و برای غایب های زندگیتون
فاتحه نثار و بخشش کنید🌸🙏
@onlinmoshavereh
🌺☘🌺☘🌺☘🌺
➕خانمها بدانند
یکی از بدترین رفتارهایی که یک زن نسبت به شوهرش داره اینه که نشون میده، به رابطه جنسی نیازی نداره و عقیده داره که فقط مرد باید پیشقدم بشه...!
➖ اینجا دیگه مرد تامین کننده نیست، بلکه تامین شونده است و دیگه اون رضایت و آرامش و اعتبارش ازش گرفته میشه.
➖ یکی از دلایل عمدهی گرایش آقایون متاهل به سمت زنان دیگه اینه که؛ آقا میخواد خانومشو تامین کنه، خانوم هم پسش میزنه. مثلاً تو رابطهی جنسی، تو مسائل مالی، تو مسائل عاطفی و.... بعد یه خانوم دیگه پیدا میشه و بهش اون حس تامین کنندگی را میده...
➖ پس خانومهای عزیز شما هم گاهی برای رابطه جنسی با همسرتون پیشقدم بشید و رابطه جنسی را کلید بزنید. رابطه جنسی یه رابطه و لذت دو طرفه ست. نشون بدید که شما هم به رابطه جنسی نیاز دارید. اینجوری به همسرتون حس تامین میدید.
@onlinmoshavereh
🌺☘🌺☘🌺☘🌺
➕ برخی دلایلی که مردم نمیخواهند ازدواج کنند:
➖این افراد در خانوادهای بزرگ شدهاند که رابطه میان پدر و مادر یا اعضای خانواده خیلی بد بوده است. یعنی آن چیزی که پدر و مادر برای آنها نمونه بوده و حتی برخی از اوقات قرار بوده که مدل و الگو در زندگی باشند متأسفانه نوعِ بد بوده است.
➖اگر پدر و مادرم اختلاف داشتند دلم میخواسته آنها را جدا جدا داشته باشم یا شب که آنها میآمدند برایم میشُد یک محیط ناسالم که ای بسا برای من جهنم بوده است و به همین علت است که برخی اوقات شب را دوست نداریم، چون اعضای خانواده دور هم جمع میشُدند و آنجا بوده که جنگها و اختلافها شروع میشده .
@onlinmoshavereh
🌺☘🌺☘🌺☘🌺
سوال8⃣6⃣9⃣
#نگرانی از مشاجره والدین
سلام
الان وظیفه ی دینی و شرعی ما چیه؟
مامانم باید صبر کنه بعد از بیست سال با اینکه پدرم به هیچ وجه تغییر نمی کنه؟
یا چی؟
شرایطمون هم به گونه ای نیست که پدرم زن دوم بگیره و دو تا خانواده رو اداره کنه.
پدرم مسافر کشی میکنه.
خیلی وقته که روزه نمیگیره، دیشب هم میگفت که من دیگه خدا رو قبول ندارم.
نمازش هم میخواد دیگه نخونه.
شاهدی هم واسه طلاق نداریم، زندگی که یکی از طرفین داره بد تر میشه و به گناهانش اضافه میشه دیگه چه معنایی داره؟
ما باید چیکار کنیم ؟ به کی بگیم؟
پاسخ ما👇👇👇👇👇👇
سرکارخانم #شمس مشاور خانواده
با سلام
🌼ببین دخترخوب قلب تپنده هر خونه ای زن خونه است اونی که دلها رو به هم نزدیک میکنه وبه رابطه گرم برای اهل خانه درست میکنه زن خونه است و اگه هر جا کم بذاره باعث میشه که اختلال به وجود بیاد
🌼 دختر گلم برای شما پدر ومادر نباید فرقی داشته باشند همانطور که مادر زحمت کشیده تا شمارو بزرگ کند پدر هم زحمت کشیده با هزاران نفر سروکله زده تا بتونه لقمه نانی تهیه کنه وبرای شما بیاره تا کمبودی نداشته باشید ویا بتونه سقفی برای سر شما تهیه کند حالا یا با خرید خونه ویا با اجاره آن شمارو به مدرسه فرستاده و خرج تحصیل شمارو داده پس نمی تونی جانب یکی رو بگیری وبه دیگری پشت کنی
🌼اتفاقا میتونی توی این روزها که مادر نسبت به پدر بی مهری میکنه تا باعث بشه به خاطر کسب این محبت بره دنبال زن دوم نسبت به پدر مهر ورزی بیشتری داشته باشی وآنرا جذب محبت خودت کنی و تا جایی که برات امکان داره بینشون صلح و صفا ایجاد کنی
🌼عزیزم نمیتونم یه سری چیزها رو به تو بگم فقط بهت میگم که اگه مامان وظیفه همسری خودش رو خدا پسندانه وبه جا بدونه منت انجام بده هیچگاه پدر بی مهری نمی کنه بابا احساس قربت و تنهایی میکنه ونیاز داره تا یکی دوستش داشته باشه وبه همین دلیل فکر میکنه با تجدید فراش به این آرامش می رسه
🌼تنها چاره آن تغییر رویه مامان هست و جذب پدر با محبت کردن به آن هیچ مردی غر غر و دعوا رو دوست نداره و دلش میخواد وقتی خسته از بیرون بر میگرده خونه به آرامش برسه که این امکان رو مادر براش فراهم نمی کنه وبه جار و جنجال منجر میشه پس اونی که باید تغییر کنه مادر هست گل من
🌼البته شما وظیفه داری که احترام هردو رو نگهداری و اگه میتونی بینشون صلح ایجاد کنی و اگه نمی تونی نا به جا جانب داری نکنی و اجازه بده خودشون مسائلشون رو حل کنند که لازم دارند که دوتائی به مشاوره حضوری بروند تا مشکل حل بشه
🌼لطفا دخالتی نداشته باش وجانب دیگری را نگیر چون وای به حال فرزندی که عاق والدین باشه و نفرین آنها دنبالش باشه پس هشدار
مراقب خودت وخوبیهات باش
@onlinmoshavereh
🌺☘🌺☘🌺☘🌺