eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 اگر به مهمانی رفتید، نگویید وای عجب غذای ، مدتها بود که این قدر خوشمزه و جا افتاده نخورده بودم!!! 💠 و یا چه خونه تمیزی، مثل خونه می‌مونه! 💠 بهتر است بگویید گرچه خوشمزگی این غذا به خوشمزگی غذای نمیرسه ولی خوب بود. 💠 مرد همیشه به احساسات خانمش توجه دارد. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 ؟ 💠 تماشای پشت سرِ هم برنامه‌هایی که در آن ناهنجاری‌های اخلاقی نشان داده می‌شود، آرام آرام، انسان را از قید ، خارج می‌کند. 💠 ، شراب‌خواری، مهمانی‌های مختلط، ، ترویج برهنگی و بسیاری از مسائل دیگری که هیچ سنخیتی با سبک زندگی ما ندارند، از خوراک‌های روزمرّه‌‌ی شبکه‌های ماهواره‌ای، است. 💠 شیوۀ زندگی در این شبکه‌ها، به قدری با شیوۀ زندگی ما متفاوت است که بسیاری از بینندگان، بدون دلیل خاصّی از زندگی خود شده‌اند و آرزوی داشتن یک زندگی مثل زندگی‌های ماهواره‌ای را می‌کنند. 💠 دل‌زدگی از زندگی و افسردگی، کمترین نتیجۀ این نوع است. @onlinmosjavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال586 سلام خودم ۲۰سالمه شوهرم ۲۴ سالشه الان ۲سال که عقدم ازطریق آشنایان باهم اشناشدیم و ازدواج کردیم همسرم هرنوع مسئله ای که هست اصلا درمیان نمیذارن بامن یا اگرهم بپرسم جواب نمیدن هیچ وقت راحت نیست که بامن حرف بزنه یا اگرمشکلی داره بامنم درمیان بذاره درصورتی که توخونه راحت با خانواده ش مطرح میکنه .... ومشکل دیگه اینکه هیچ وقت حرف های عاشقانه و دوست داشتن نمیزنه حتی در حین رابطه جنسی ومن همیشه ازاین موضوع ناراحتم ...... گله که میکنم میگن من ازاین حرفا و لوس بازیا خوشم نمیادو بلدنیسم .. بیشتر در رابطه بامن اینطور هستند ولی محبت کلامی وصمیمیت رو آن چنان باخانواده هم نداره همش صورتش اخم و با اخم میخادجواب بده لطفا بگین چکار کنم ک بیشتر طرف صحبت و اعتماد همسرم برای حرفها و مسایلشون باشم ممنونم پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده باسلام ببین عزیزم معمولا اقایون دوست ندارند بیان مشکل کنند ودر هین زمینه با کسی مشورت کنند وهنگامه مشکل ویا ناراحتی به غار تنهایی خود پناه میبرند ودر حال سکوت درذهن خود مسائل خودشون رو حل جیکنند،واصلا به صلاح نیست که در چنین مواقعی به طرف اقا بری یا خلوتش رو به هم بزنی ویا سین جیم کنی چکن تمرکزش رو به هم میزنی وموجب جروبحث میشه پس هشداراگه بیان مسئله هم نمیکنه به همین دلیل هست واینکه دوست ندار۶ شما رو به رنج واندوه بندازه ومیخواد که شما همه چیز رو خوب ببینی وناراحتی نبینی واین خودش یعنی دوست داشتن اکثر اقایون بلد نیستند اظهار محبت کنند ودر عمل این دوست داشتن رو نشون میدن وقتی میره چیزی رو میخره که تو دوست داری یا کاری رو میکنه که تو دوست داری یا لباسی رو میپوشه که تو دوست داری همه اینها یعنی دوستت دارم پس لطفا برای خودت دغدغه درست نکن ومنفی بافی هم نکن وبا پجروبحث خوشبختی خودت رو نشانه نرو وازوم به زندگیت ادامه بده شما از الفاظ لطیف ومحبت امیز استفاده کن تا اقا هم تحت تاثیر شما یاد بگیره ولطیف بشه احتمالا توی خونه چدرشون هم اینگونه بوده وسعی در حفظ ابهت مردانه دارد وایشون الگو گیری کرده وباید یادش بدی منتهی با محبت ارامش وصبوری مکفق باشی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🍃دو چیز از یاد آدم نمیره 🍂دوست‌های خوب 🍃و روزهای خوب 🍂ولی یک چیز همیشه 🍃تو قلب آدم میمونه 🍂روزهای خوبی که با 🍃دوستای خوب گذشت 🍂عصر بخیر دوستای مهربانم ☕😊 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 💠 برخی کارها و چیزها برای و عواطف زن در خانه بسیار مناسب است. 💠 مثل نگهداری زیبا، سبزی کاری در باغچه، داشتن کوچک ماهی، کارهای در خانه و ... 💠 این امور می‌تواند در نگه داشتن روحیه زن تاثیرگذار باشد. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✨✨ ✨ 📝 ۱ علی رو نشوند روي زانوش و سفارش کرد: "من که نیستم، تو مرد خونه اي. مواظب مامانی باش. بیرون که میرید، دستش رو بگیر گم نشه.." با عل اینطوري حرف میزد. از فرداش که میخواستم برم جایی، علی می گفت: "مامان، کجا میري؟! وایستا من دنبالت بیام." احساس مسئولیت می کرد...! حاج عبادیان، منوچهر و ربانی رو صدا زد و رفتن... اون شب غمی بود بینمون. جیرجیركام انگار با غم میخوندن. ما فقط عاشقی رو یاد گرفته بودیم... هیچ وقت نتونستیم لذتش رو ببریم... همون لحظه هایی که مینشستیم کنار هم، گوشه ي ذهنمون مشغول بود، مردا که به کارشون فکر میکردن و ما هم دلشوره داشتیم نکنه این آخرین بار باشه که میبینیمشون... یه دل سیر با هم نبودیم... تهران اومدنمون مشکلات خودش رو داشت همه ي زندگیمون رو برده بودیم دزفول. خونه که نداشتیم من و علی خونه ي پدرم بودیم. خبرا رو از رادیو میشنیدیم. توی اون عملیات، عباس کریمی و ملکی شهید شدن، ترابیان مجروح شد و نامی دستش قطع شد. خبر ها رو آقاي صالحی بهمون میداد. منوچهر تلفن نمیزد. خبر سلامتیش رو از دیگران می گرفتم، تا دم سال تحویل.. پشت تلفن صدام میلرزید... میگفت: "تو اینجوری میکنی، من سست می شم." دلم گرفته بود. دو تایی از بچه هایی گفتیم که شهید شده بودن و گریه کردیم. قول داد زودتر یه خونه دست و پا کنه و باز ما رو ببره پیش خودش... 《رزمنده کوله اش را انداخته بود روي دوشش و خسته و تنها از کنار پیاده رو می رفت... احساس می کرد منوچهر نزدیک است. شاید آمده باشد. حتی صدایش را شنید... راهش را کج کرد به طرف خانه ي پدر منوچهر. در را باز کرد. پوتین هاي منوچهر که دم در نبود. از پله ها بالا رفت. توي اتاق کسی نبود، اما بوي تنش را خوب می شناخت. حتما می خواست غافلگیرش کند. تا پرده ي پشت در را کنار زد، یک دسته گل آمد بیرون، از همان دسته گل هایی که منوچهر می خرید... از هر گل یک شاخه. خوشحال بود که به دلش اعتماد کرده و آمده آنجا...》 سه ماه نیومدنش رو بخشیدم چون به قولش عمل کرده بود..! 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 ✨ ✨✨
➕شریک_مناسب_زندگي_شما_کیست؟ ➖ اشتباهات گذشته شما را فراموش میکند! یک شریک خوب، گذشته شما را نادیده می گیرد و دائم اشتباهاتی را که یادآوری آنها هیچ نفعی به حال رابطه تان ندارد، بازگو نمی کند. ➖ مقایسه نمیکند! یک شریک زندگی مناسب تفاوت انسان ها را درک می کند و می داند که هر شخص نقاط ضعف و قوت خود را دارد. بنابراین شما را با افراد دیگر مقایسه نمی کند. ➖ به رابطه دوطرفه اعتقاد دارد! او باید بداند که یک رابطه سالم به تلاش هر دو طرف وابسته است و باید بین آنها تعادل برقرار باشد. رابطه های یک طرفه در نهایت به مشکل منجر خواهد شد. ➖به تنهایی شما احترام می گذارد! هر فردی به تنهایی احتیاج دارد. شریک شما باید معنای حریم خصوصی را درک کند. افرادی که این قانون را رعایت نمی کنند، پس از مدتی از هم خسته می شوند و در رابطه احساس خفقان می کنند. باز هم می گوییم، در هر چیزی تعادل لازم است، حتی با هم بودن. ➖گفتگو با شما در اولویت اوست! یک شریک زندگی خوب ارتباط و گفتگو با شما را در اولویت کارهای خود قرار می دهد. بدون گفتگو با یکدیگر، مشکلات کوچک تبدیل به مشکلاتی بزرگ و حل نشدنی تبدیل می شود. شما باید در گفتگو با شریک تان آزاد باشید و مطمئن باشید که حرف هایتان شنیده می شود. گفتگو برای تداوم یک رابطه حیاتی است. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
⬅️ آقای عزیز؛ اگه همسرت گفت: من خواستگاراي زيادي داشتم ؛ با لبخند بگو : پس من خيلي آدم خوش شانسي هستم که تو رو به چنگ آوردم😍😉 @onlinmoshavereh
‌ ➕سوالات متداول ➖فرزند پروری آیا داشتن دوست خیالی برای کودکم طبیعی است یا خیر؟ ➖داشتن دوست خیالی برای کودکان خردسال طبیعی است و گاهی اوقات نشان دهنده ی خلاقیت آنان می باشد. اما نحوه ی برخورد با این مسئله باید به گونه ای باشد که نه تمرکز زیاد صورت گیرد و کودک را به این کار تشویق کرد و نه به صورتی تند و تهدیدآمیز با کودک برخورد کرد. ➖ هرگز نباید کودک را به علت داشتن دوست خیالیش تمسخر کرد و باید اجازه داد کودک آرام آرام از طریق وسعت دادن به فعالیت های اجتماعیش و ایجاد رابطه با دوستان واقعی تجربه های جدید را کسب کند. اکثر کودکان در حدود ۵ سالگی دوست خیالیشان را کنار می گذارند. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
که همیشه همه‌چیز براش فراهم بوده، وقتی میره خونه‌ شوهر، توقع داره هنوز لب تر نکرده، همه‌چی براش بشه، و اگه نشه اعتراض می‌کنه! ✅ باید بذارن فرزندانشون بکشن و بفهمن که تو زندگی گاهی خیلی چیزها براشون فراهم نیست. خوبه که خود دختر ها هم به این نکته مهم توجه داشته باشن. 🌹🍃🌺🍃🌹 @onlinmoshavereh
✨✨ 📝 ۱ با آقاي اسفندیاری شوش خونه گرفته بودن. خونمون توي شوش دو تا اتاق داشت. اتاق جلویی بزرگتر و روشن تر بود. منوچهر وسایلمون رو گذاشته بود توي اتاق کوچک تر... گفت: " اینا تازه ازدواج کردن. تا حالا خانمش نیامده جنوب، گفتم دلش میگیره. حالا تو هر چی بگی، همون کار رو میکنیم ..." من موافق بودم... منوچهر چهارتا جعبه ي مهمات آورده بود که به جاي کمد استفاده کنیم. دو تا براي خودمون، دو تا براي اونا. توي جعبه ها کاغذ آلومینیومی کشیده بود که براده هاي چوب نریزه... روز بعد آقاي اسفندیاری با خانمش اومد و منوچهر رفت... تا خیالش راحت می شد که تنها نیستیم، می رفت. آقاي اسفندیاری دو سه روز بعد رفت و ما سه تا موندیم... سر خودمون رو گرم میکردیم. یا مسجد بودیم یا بسیج یا حرم دانیال نبی. توي خونه هم تلویزیون تماشا میکردیم... تلویزیون اونجا بغداد رو راحت تر از تهران میگرفت. میرفتم بالاي پشت بوم، آنتن رو تنظیم میکردم. به پشت بوم راه نداشتیم. یه نردبون بود که چند پله بیشتر نداشت. از همون میرفتم بالا... یکی از برنامه ها اسرا رو نشون می داد، براي تبلیغات اسم بعضی اسرا و آدرسشون رو میگفتن و شماره تلفن می دادن. اسم و شماره تلفن رو مینوشتیم و زنگ می زدیم به خونواده هاشون. دو تایی ستاد اسرا راه انداخته بودیم... تلفن نداشتیم، می رفتیم مخابرات زنگ میزدیم.. بعضی وقتا به مادرم می گفتم این کار رو بکنه... اسم و شماره ها رو می دادیم و اون خبر می داد به خونواده هاشون. وقتی شوهرامون نبودن این کارا رو می کردیم... وقت میومدن، تا نصفه شب می رفتیم حرم، هرچی بلد بودیم می خوندیم. می دونستیم فردا برن، تا هفته ي بعد نمیبینیمشون... چند روز هم مادرم با خواهرها و برادرها میومدن شوش... خبر اومدنشون رو آقاي اسفندیاری بهم داد... یک آن به دلم افتاد نکنه میخوان بیان منو برگردونن... هول شدم... حالم به هم خورد... آقاي اسفندیاری زود دکتر آورد بالاي سرم... دکتر گفته بود بار دارم... به منوچهر خبر داده بود و منوچهر خودش رو رسوند... سر راهش از دوکوهه یه دسته شقایق وحشی چیده بود آورده بود....! اون شب منوچهر موند، نمیذاشت از جا بلند شم... لیوان آب رو هم میداد دستم. نیم ساعت به نیم ساعت می رفت یه چیزی میخرید میومد. یه لباس لیمویی دخترونه هم خرید! منوچهر سر هر دو تا بچه میدونست خدا بهمون چی میده..! خیلی با اطمینان می گفت.... 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 @Onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 ✨ ✨✨
نیایش شبانه با حضـرت عشق ❤ مهربان خدایم❤🙏 وقتی دلم ناآرام هست ، می‌دانم جایی از زندگی فراموشت کرده‌ام... نیازمندم به تـو🙏 ⇦ به نگاهت🙏 ⇦ به توجهت🙏 ⇦ به مهربانیت❤ من جز تـــــو کسی را ندارم😔 جز تـــــو هیچ کسی و هیچ چیزی آرامم نمی‌کند😔🙏 🌺 یا رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه🌺 ❤تویی که هر وقت می‌خوانمت اجابتم می‌کنی 🙏 پناهم باش🙏 پناه دلی که جز تــــــو کسی ندارد😔🙏 آمین یا ر ب العالمین