سوال781
سلام با همسر دمدمی مزاج چه رفتاری باید داشت ممنون میشم توضیح بدین
از همه مهمتر با بچه ها همین رفتار هم داره
به عنوان مثال: پسر امسال کنکور داره
سر کا.ر هم میره یه موقع خندون میگه میخنده
یه موقع هم چرا سرت تو گوشیه پسر میگه من روز سر کارم بعد سر کار میرم باشگاه
الان یک ساعت ببینم باید بخوابم صبح زود بلند شم دیگه فقط ندارم گیر دادباید وای فای جمع کنی از فردا مادر خونه هیچ کلاس واز خونه بیرون نمیری حالا همه این کارها میکنه زندگی برای همه تلخ میکنه تازمان بگذره تا از اون حال هوا در بیاد شاید هر دوماه این اتفاق میفتاد
حالاماه دو بار بچه ها دوتا پسر هستن
از کارهای پدرش خسته شدن کاری میکنه روی باباشون در بیان لطفا کمک کنید
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاور خانواده
با سلام
خدمت خواهر خوبم و ممنون بابت اعتمادتان به ما
چیزی که من متوجه شدم اینه که تو منزل شما هرکس مشغول کار خودش هست و این بنده خدا همسرت شدید احساس تنهایی میکنه خصوصا در رابطه با شما به عنوان همسر مادر خانواده!خانم خوب شما محور کلیدی اون خونه هستید در واقع حلقه وصل بین افراد اون خونه هستید تازه خونه ای که همه از جنس مذکرهستند ودارای کم رنگی عاطفی و تنها موجود عاطفی بین آنها شما هستین!شما هم که صبح تا ظهر سرکار بعداز ظهر هم باشگاه بیرون و نمیدونم اگه برسید امور منزل و بعدش هم که قرار زود بخوابید تا فردا بتونی زود بلند شی و سر کار بری!خودت بگو پس کی مادری ؟کی همسری؟کی باید به همسرت توجه کنی ؟پس وظایف همسری چی میشه؟بعد این اقا اعتراضش رو چه طوری باید بیان کنه ؟چطوری بگه بابا به خدا منم توی همین خونه ام ،منم ببینید ،به منم توجه کنید لطفا !باور کن مرد بسیار محترمی هستش ایشون که تا الان سراغ همسر دوم نرفته😁ببین مادر خوب انسان یه موجود اجتماعی که نیاز به تعامل داره که میشه گفت نیمی از این تعامل درون خانه با همسر و فرزندان انجام میشه اگه قرار باشه هرکی به فکر خودش باشه وبه دیگران توجه نکنه طلاق عاطفی و کم رنگی عاطفی به وجود میاد و فضای خونه سرد وبی روح میشه و دیگه جذابیتی برای اهل خانه نداره بهتره که حتما تنظیم کنی و یه وقتی برای اعضاء خانواده بذاری با هم بگید بخندید مشورت کنید دور هم میوه ای بخورید وتوی این لحظات تلوزیون و گوشی و وای فا تعطیل باشه وفقط برای هم ودر کنار هم باشید ودر ضمن به همسرت توجه کن خستگی روزانه رو از تنش بگیر ونیازش رو برطرف کن تا اعتراضی برخورد نکنه ویا خدای ناکرده از سر اجبار جذب دیگری نشه !دمدمی نیست ولی معترض به وضعیت خانه وبی توجهی شماست لطفا سریع اقدام کن تا ضرر نکنی خود خداوند میفرما ید از جنس شما برای شما همسری قرار دادم که به واسطه آن به آرامش می رسید
پس لطفا آرامش دهنده باش وبا مهر و محبت خودت حلقه وصل و ارامش بین اعضاء خانواده باش نگاه ظاهر خشن آقایون نکن اونا واقعا به محبت و توجه همسرشان نیاز دارند پس لطفا دریغ نکن به خاطر خدا وبه خاطر آرامش و امنیت روانی خودت و فرزندانت
توصیه دیگه اینکه پشت همسرت رو هیچگاه خالی نکن و جلوی بچه ها هم اعتراض نکن به همسر و اجازه نده که خدای ناکرده بچه ها بی احترامی کنند چون درواقع احترام خودت رو از دست میدی و دیگه اون خونه به درد نمیخوره پس مراقب باش لطفا تا حرمت شکنی نشه
موفق باشید
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#رهایی_از_شب
#ف_مقیمی
#قسمت_سی_و_ششم
در مدتی که زیر سرم بودم از فرط خستگی بیهوش شدم.در خواب، حاج مهدوی را دیدم که با ناراحتی به سمتم می آمد و با نگاهی ملامت گر کنار بسترم ایستاد.
گوشیم در دستاتش بود وزنگ میخورد.
با ترس و اضطراب ازش پرسیدم :
-چیشده حاج اقا؟ چرا ناراحتید؟
او با ناراحتی پاسخ داد:
-از درمانگاه که بیرون آمدیم یک راست بلیط میگیرید و میرید تهران.!!!این پسر کیه؟!
با من من گفتم :
-ن ..نمیدونم...
او نفس عمیقی کشید و گفت:
-مهم نیست!!!خانم بخشی همه چیز را راجع به شما بهم گفت.
من با ناباوری و شرمندگی به فاطمه که کنار تختم بود نگاه کردم و گفتم:
-فکر میکردم رازداری..تو که گفتی چیزی نشنیدی؟؟!!!
فاطمه سری با تاسف تکان داد و گفت:
-متاسفم!!ولی اگه تا حالا هم سکوت کردم به حرمت جدت بود.فکر میکردم میخوای عوض شی.ولی تو از اعتماد ما سواستفاده کردی. تو وجهه ی کاروان رو خراب میکنی.
من با بغص و اشک به آن دو نگاه میکردم و گفتم:
-من من توبه کردم..
حاج مهدوی گفت:خواهر من! !!این چه توبه ایه که نامحرم به موبایلتون زنگ میزنه وسراغتونو از من میگیره؟ ! اصلابه فرض که توبه کرده باشی.جواب اینهمه دل شکسته و نفس های لگام گسیخته وبیدارشده رو چی میدی؟ حالا هم که اومدی سراغ من.!فکر کردی نمیدونم چندوقته منو تا دم منزل تعقیب میکنی؟
من گریه کردم و دل به دریا زدم:
-بخدا حاج آقا حساب شما سواست..من شما رو دوست دارم.شما برای من منجی هدایتید...
فاطمه اخم کرد..
حاج مهدوی تسبیحش رو پرت کرد روی تختم وبا عصبانیت گفت :خجالت بکش خانوووم!!
من از شرم داشتم آب میشدم.گوشی موبایلم همچنان زنگ میخورد.عکس کامران روی صفحه افتاده بود.
فاطمه با بدجنسی گوشی رو به سمتم دراز کرد وگفت:
-بفرما خانووم عاشق پیشه ی توبه کار!! صید جدیدتونه!!
من با گریه و التماس رو به آنها گفتم:
-بخدا اشتباه فکر میکنید.من دیگه نمیخوام کامران و ببینم .من تو دوکوهه توبه کردم.دیگه اینکارو نمیکنم.
زنگ موبایل قطع نمیشد...
میان گریه والتماس از خواب پریدم.
فاطمه مهربان و آروم کنارم نشسته بود و نوازشم میکرد.
قلبم محکم به دیواره های سینه ام میکوبید.ولی صدای زنگ موبایل همچنان از میان کابوسم در گوشم ضربه میزد.
-گوشیت خیلی وقته داره زنگ میزنه عسل جان..خواستم جوابشو بدم گفتم بی ادبیه.
هنوز تصاویر خوابم مقابل چشمانم بود.
فاطمه گوشیم رو به سمتم دراز کرد و گفت:
-آقا کامرانه!!
قلبم هری ریخت...
فاطمه اسم او رو دیده بود..
وای چه آبرو ریزی ای شد.حالا چه کار باید میکردم؟
فاطمه با اصرار نگاهم کرد وگفت:جواب بده دیگه. شاید کارواجبی داشته باشه باهات.بنده خدا خیلی وقته داره زنگ میزنه
من با تردید به گوشی که در دست او بود نگاه میکردم و واقعا نمیدانستم باید چه کنم؟ از یک طرف با جواب دادن گوشی خط بطلان میکشیدم به توبه ی خودم..واز طرف دیگه اگر جواب نمیدادم کامران ول کن معامله نبود و وقت وبی وقت زنگ میزد تا علت بی پاسخ ماندن تماسش را بفهمد.فقط او نبود. مسعود و نسیم هم در این مدت هرچه تماس گرفتند تلفنم را جواب ندادم.ولی پاسخ ندادن تلفنها کار درستی نبود.باید شهامتش را پیدا میکردم و برای همیشه خودم رو از بازی آنها کنار میکشیدم.ولی این کار امکان پذیر نبود.تا زمانیکه از جانب حمایت دایمی فاطمه وبه دست آوردن دل حاج مهدوی مطمئن نمیشدم قدرت چنین ریسکی را نداشتم.سرنوشت چقدر شرایط سختی درمقابلم قرار داده بود.و من در هیج کدام این شرایط حق انتخابی نداشتم.چون تنها یک سر قصه من بودم.نه در ادامه ی رابطه ام با کامران حق و قدرت انتخاب داشتم ونه امیدی به وصال حاج مهدوی داشتم!!
عشق بی منطق ویک طرفه ی من نسبت به حاج مهدوی همچون سرابی بود که از دور مرا امیدوار میکرد ولی میترسیدم هرچه نزدیکتر به او شوم او ازمن دورتر و دورتر شود.
فاطمه که به نگاه مردد من با تعجب چشم دوخته بود گفت:
-عسل.!! اون بدبختی که پشت خطه از نگرانی مرد..چرا جوابشو نمیدی؟ مگه آشنات نیست؟
هنوز هم ارتعاش رگهایم براثر کابوس چند دقیقه ی پیش در جانم باقی مانده بود.با صدایی خش دار گفتم:
-تو که بهتر از هرکسی میدونی من آشنا ندارم.نمیخوام جوابشو بدم
فاطمه میدانست که کامران دوستم است ولی نمیدانم چرا خودش را به کوچه ی علی چپ میزد.گاهی اوقات کارهای فاطمه را درک نمیکردم.مخصوصا حالا که بجای گفتن حرفی از کنار بسترم بلند شد و برایم از بسته ی روی تخت مقداری آبمیوه داخل لیوان یکبار مصرف ریخت و تعارفم کرد.!!
ادامه دارد..
🌺🍃
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
⭐️به خدا توکل کنید و
✨آسوده بخوابید
⭐️نگران مشکلاتِ فرداتون نباشید
✨قبل ازآنکه از دستان شما
⭐️کاری برآید
✨دستهای خدا
⭐️کار خودش را
✨خواهد کرد
⭐️فقط
✨صدایش کن و
⭐️از او بخواه 🙏
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✨ شبتون خوش ✨
سلامی به قشنگی فردوس
سلامی به بیانتهایی هستی
سلامی به زیبایی بهار
به گرمی تابستان
و سفیدی و پاکی برف
سلامی به محکمی پیوند قلبها
سلامی که یادآور خوبی است
سلام
سه شنبه تون بخیر و زیبا 🌸
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌 شکاکیت منفی
▫️زنی که مدام به شوهرش مشکوک است در واقع به جذابیت ها و مهارت های خود شک دارد
▫️به جای شکاکی بر روی خودتان تمرکز کنید بر روی اعتماد به نفس و رشد درونی خود تمرکز کنید
▫️واز این باور که همه مردها مثل هم هستند و جز به رابطه جنسی به چیز دیگری فکر نمی کنند دست بردارید
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#بانو
باید بدانید که پرخاشگری و بیان واژه های زشت توسط زنان باعث میشود که لطافت زنانگی از بین برود و همچنین داشتن اخلاق مردانه برای زن اصلا زیبا نیست و باعث سردی جنسی می گردد
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌹
خانمها_بدانند
"آقایان از همسر خود چه میخواهند؟!"
6⃣ اینقدر زیاد و پشت سرهم حرف نزنید:
🍃 اگر همسرتان خسته است، ذهنش درگیر کارش است و یا فقط حوصلهی گفتگو ندارد، مجبورش نکنید به حرفهایتان گوش بدهد.
👈 خانمها گاهی واقعا زیاد حرف میزنند، اما لازم است شرایط را بسنجند و اگر مناسب نبود، گفتگو را به زمان دیگری موکول کنند. اگر دلتان از دست همکاران پُر است به جای همسرتان میتوانید یکی از دوستان یا اعضای خانواده را برای غُر زدن و درد دل کردن انتخاب کنید، یا میتوانید همه چیز را روی کاغذ بنویسید تا آرام شوید.
✅ مطمئنا گفتگو کردن یکی از مهمترین و باارزشترین جنبههای یک رابطه است اما زمانی که هر دوی شما واقعا آن را بخواهید و آماده باشید، پس اول ببینید مردتان آمادهی شنیدن غرولندهای شما هست؟
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
❗سرکوفت گذشته ممنوع
خیلی از ما در گذشته خطاهایی داشتیم که باعث بروز مشکلات در زندگیمان شده است اما قرار نیست این اشتباهات بشود چوب تَر تا ما هر روز از ان برای همسرمان استفاده کنیم و گذشته را بر سرش بکوبیم،
با این کار باعث میشوید رابطه تان سرد شود گاهی یاد بگیریم همدم باشیم نه نمک روی زخم ...
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال782
مشاور✍
اره خب این باید رعایت بشه یعنی درواقع بچه باید احترام به بزرگتررویاد بگیره
کاربر🖍
من خودم فکر می کنم که این رفتار های پسربزرگم زیاد ربطی به پسرکوچکم نداشته باشه چون قبل از اون هم همین طور بود
مشاور🖍
توضیح میدم براتون
کاربر🖍
در ضمن یک چیز دیگه اینکه باباش 3 روز در هفته میره مدرسه و بقیه رو پیش بچه هاست
هم در زمان پسربزرگمو هم در زمان پسرکوچکم، فکر می کنم که دیگه حوصله اش کم شده
البته از 1 سالگی پسربزرگم این طوری بود
هر موقع می اومدم از سر کار ، گلایه پسربزرگم رو می کرد
کاربر🖍
همون دیگه به نظرم شاید این رفتارهاش بخاطر این باشه که زیاد باهاش بوده و دیگه اعصابش رو نداره
راستش شاید فقط من و مادرشوهرم باشیم که اعتقاد داریم نباید با محمدطاها دعوا کنیم و بقیه و حتی پدر و مادر خود من و پدر محمدطاها هم اعتقاد دارن که زیاد لوس شده و باید باهاش برخورد بشه
راستش بعضی وقتها فکر می کنم پدرش اصلا حوصله اش رو نداره و خیلی بد جوابش رو می ده
همین الان داره با لگو هاش بازی می کنه و دو تا رباط درست کرده و فقط داره لگو هاش رو به هم می کوبه
راستش علی ( خواهر زاده ام ) خیلی آروم هست و اصلا حرکات پسرما رو نداره ، البته اون هم بعد به دنیا اومدن خواهرش رفتاراش خیلی تغییر کرده
تو خانواده من همش دارن با هم مقایسه میشن
راستش ی چیز دیگه اینکه پسرم اصلا حرف گوش کن نیست مخصوصا حرف باباش و اون هم همش باهاش کل کل می کنه
اصلا اسباب بازی هاش رو جمع نمی کنه
ممنون از توجهتون🙏🙏🙏
سلام ، ببخشید ی چیز دیگه که یادم رفت بگم اینکه محمدطاها همش با دعوا با همه صحبت می کنه و هر چی بهش می گم مهربون صحبت کن تا همه دوست داشته باشن میگه نه
وقتی هم کار بدی می کنه و بهش می گم عذرخواهی کن بعد از کلی جدل که من عذرخواهی نمی کنم آخرش میگه من خجالت می کشم عذرخواهی کنم
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاور خانواده
با سلام
کاربر🖍
ممنونم از پاسخگویی تون
آیا فقط با بازی و توجه بیشتر مشکل حل میشه ؟
می خواستم بدونم آیا همه چیزهایی که گفتم مشکل محمدطاهاست یا اینکه مثلا گوشه گیر شدنش و سلام نکردن به دیگران یا اینکه با دعوا صحبت کردنش مربوط به سنش هست و گذراست
یا مثلا تفنگ بازی و بازی های خشن
مشاور✍
همه چیزهایی که فرمودین به خاطر اضطرابی هست که وجودش رو گرفته هم به خاطر نبود شما در کنارش هم سختگیری های بیجایی که در این دوره سنی اصلا نباید باشه وهم به خاطر تولد داداش گلش هست ایشون باید به این خاطر جمعی برسه که جایگاه رو ازدست نداده وبرای شما خواستنی هست و بکن نکن هم نباشه چون الان دوره بازی و شادی و ازادی بچه است تا ازلحاظ روحی وروانی به آرامش برسه لطفا در کنارش باشید خصوصا شما و بهش توجه داشته باشید و زمان بیشتری را با او بگذرانید و اصلا اورا زیر ذره بین قرار ندین تا این فشار ازروی اوبرداشته بشه تا وضعیت درستی پیدا کنه و انشاالله به دوره بعدی سنی پا بذاره الان بیشتر اعتراضی رفتار میکنه خشونتی هم که داره ویا اگر گوش نگیری میکنه به همین دلیله ایشون سرشار از اضطراب و استرس و اعتراض هست باید فشار از روی او برداشته بشه
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
پاسخ صوتی👇