eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.6هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 😊خانما توجه داشته باشین که ... 🔵یکی از مهم ترین مهارتهایی که یه خانوم باید بلد باشه چیه؟ . 👌حفظ معشوقه بودن و معشوقه موندن😍 . ❌چطور یعنی؟ . 🔵یعنی تازگی خودمونو حفظ کنیم! . 💥یعنی بعد زایمان یه عااالمه نیاریم و عین نباشه!یعنی اگر بیست سال هم از ازدواجمون میگذره همون دختر و سبک و خوش روحیه و 😊 باشیم. . یعنی حواسمون به حااال زندگی مون دایما باشه. . 🔵یعنی بچه که میاد جای خواب نشه😔 ✅اینا مهارته. حواس میخواد. ❌اینقد توی مشکلات شوهرتون نشین که بعدش ازش بشین لازم نیس برین در نقش مادری شوهرتون داره شما براش در نقش باش. ژلوفن یعنی سر زنده و باشی جوری که حوس هیچ زنی به سرش نزنه و با شما حالش بشه 💐خانوم های بهتر از گل؛زندگی مثل یه لدونه دایم باید آبش بدیم؛مراقبش باشیم؛هواشو داشته باشیم. ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🍃 🖊 پیـامبر اڪرم (ص) ؛ هدیه دادن مرد به همسر خود یکی از عوامل عفت و پاکدامنی است‌. ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷هیچ مگسی در اندیشه ابرها نیست، 🌷و هیچ گرگی، دیگر را به خاطر اندیشه اش نمی کشد! 🌷هیچ کلاغی به ، رشک نمیبرد، 🌷و میداند قار قار هم شنیدن دارد. 🌷هیچ موشي ، به بخاطر بزرگی اش حسادت نمیکند. 🌷و زنبور میداند که ، مال پروانه هم هست... 🌷و رودخانه به هم اجازه خواندن میدهد! 🌷کوه از نمیترسد و هیچ سنگی به سفر فکر نمیکند. 🌷زمین میچرخد تا به سمت دیگری هم بتابد و خاک در رویاندن، زشت و زیبا نمیکند!! 😔هیچ موجودی در زمین، بیشتر از انسان همنوعانش را نميكند 💥ای انسان دنیا، فقط براي تو ... 🆔@onlinmoshavereh ❤️بخشش را " کن"... محبت را "پخش کن" ... 🌾غضب "پریشانی" است... نهایتش "پشیمانی" است ... 🌾هر چه "" کمتراست ... "قضاوتمان" بیشتر است... 🌾 با "" ... "خویشاوند داری" ... 🌾به "خشم" ... "" نگو ... انسان "خوشرو" ... گل "خوشبو" ست. 🌾"دوست داشتن"  ... را " بدار". 🌾از" "  ...""باش 🌾به "مهربانی"   .. "" بورز 🌾با "آشتی"    .... "آشتی" کن 🌾و از "جدایی" ..." "باش…. ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💞🌸💞🌸💞 ❌در هنگام کردن باهمسرتان لطفاً از کلمات نظیر و … استفاده نکنید 💠شاید احساس کنید پاسخ‌های سیلابی کوتاه هستند و بسیار خوب اما به یاد داشته باشید که این‌گونه همسرتان هم از این کلمات استفاده می‌کند و این‌گونه ارتباطات کلماتی بین شما دو نفر کمتر و خواهد شد. ✅برای نشان دادن به همسرتان از تلویزیون گرفته و سعی کنید باهم صحبت کنید و ارتباطتان را کنید سکوت، و سخنان کوتاه نشانه این است شما به اینجا ندارید و در کنار همسرتان فقط حضور دارید ❌با انجام این کارها شما عمیقی به رابطه و همسرتان می‌زنید برای بهبودی رابطه‌تان به روی رابطه و خانواده‌تان کرده و وقتتان را با آن‌ها صرف کنید ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏠 خانه مشاوره آنلاین
#داستان_زندگی_افسانه #قسمت_ششم احساس بیچارگی و عجز می کردم . هیچ چیزی برایم بدتر از این نبود که شو
ملیحه بی توجه به حال و روز من هر روز شادتر و سرزنده تر از اینکه مسعود این همه به او توجه می کند به دلبری ها و عشوه هایش ادامه می داد و مسعود آنقدر غرق در وجود ملیحه بود که حتی در نبود او هم اصلا من و دخترم را نمی دید !!! دریغ از ذره ای توجه که نثار دختر معصوم مان کند !!! افسردگی ام به حدی حاد شده بود که روزی صد بار به خود کشی فکر می کردم !!خیلی دلم می خواست هم خودم و هم دخترم را که معلوم نبود بعد از من چه سرنوشتی در انتظارش است را خلاص کنم !!! تنها چیزی که مرا از این کار باز می داشت ترس از خدا بود که همیشه در تعالیم دینی خود کشی را نکوهش می کرد !!! آزار و اذیت های خانواده ی مسعود هم به جایی رسیده بود که حتی در چهار دیواری خانه ام هم حریم خصوصی نداشتم !! چون در منزل پدری مسعود زندگی می کردیم کلید خانه را همه اعضای خانواده اش داشتند و هر وقت که دوست داشتند بی خبر و سر زده ٬ وقت و بی وقت ٬ چه خانه بودیم و چه نبودیم وارد خانه می شدند و من حق اعتراض نداشتم . هیچ وقت هم عتراض نمی کردم٬ وقت در لاک خودم بیشتر فرو می رفتم و آنها این انزوای مرا بی اعتنایی به خود تلقی کرده و عرصه را بیشتر برایم تنگ می کردند . مسعود گه گاهی اعتراض و دعوا میکرد اما فایده ای نداشت چون هم از جهت مالی به پدرش وابستگی داشت و از مستقل شدن می ترسید و هم آن اقتدار لازم را نداشت و فقط کار را خراب تر می کرد!!!!! خانواده مسعود آنقدر پا را از حد خودشان فرا تر گذاشتند که دیگر برادر شوهرم محسن که تا کنون فقط جریانات را زبان جاری ام نرگس می شنید دیگر نتوانست ساکت بماند و وارد ماجرا شد !!! محسن حتی از ماجرای مسعود و ملیحه هم باخبر بود و قبل از اینکه من به رفتار آن دو مشکوک شوم خانواده ی مسعود فهمیده بودند و بین خودشان صحبت های درگوشی داشتند و فقط من ساده بی خبر بودم ادامه دارد... ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا