eitaa logo
مشتاقان نماز شب
1.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
585 ویدیو
30 فایل
امام صادق (ع) فرمود: «شرف المؤمن صلاته باللیل و عز المؤمن کفّه عن اعراض الناس؛ شرافت مؤمن در گرو نماز شب است و عزت او در گرو خوددارى از ریختن آبروى دیگران است». ♥اللهم عجل لولیک الفرج♥ ارتباط با سازنده کانال : @Yaroghaye575
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5821158781895051686.mp3
4.42M
♥️عیدتون مبارک ♥️ •{ 🎀}•
● تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام حضرت امام صادق علیه‌السلام خطاب به یکی از اصحابشان فرمودند: 🔹 «يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ س كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِيَ» 🔸 ای ابا هارون! همانا ما کودکان خود را همان‌گونه که به نماز امر می‌کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نیز امر می‌کنیم، پس همواره آن تسبیح را بجای آور؛ چرا که هرکس بر آن مداومت نماید، از بدبختی و شقاوت رهایی می‌یابد. س 📚کافی ج3 ص343 ح13
✨عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید✨
۱_خانم‌ محبوبه از مشهد =✅ نماز شب خواندم ۲_خانم محدثه غفوری مقدم از مشهد =✅ توقیق خواندن نماز شب را داشتم ۳_آقای صالح جمالزاده از تهران = ✅نماز شب و.... قبولی طاعات خواهرانم و برادرمان🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔻نماز شب ▫️یکی از علّت‌هایی که ما توفیق نداریم و در وقت آن سنگین هستیم و گویا گوش‌هایمان صدای مَلَک منادی راکه همه‌ی اولیاءالله را بیدارمی‌کند،نمی‌شود، 🔻این است که: ▪️روح و قلب ما به خاطر دو مسأله سنگین می‌شود یکی از آن دو عامل، 1⃣[لغو و لهو و زیاد حرف زدن است؛] و دیگری که خیلی انسان را سنگین می‌کند، 2⃣[غیبت کردن است.] ▫️من عیناً دیدم که غیبت ،توفیق سحرخیزی را از انسان سلب می‌کند. 📚کربلایی‌احمدتهرانی | پندهای‌آسمانی
اثرات وضو 👇 👈طهارت جسمی و روحی 👈برطرف کننده آلودگی قهری 👈محوکننده اثرات تکوینی آلودگی 👈حافظ حالات معنوی 👈وضو دل را حرم خدا می کند 👈وضو در هنگام کار مانند تطهیر. در زمان عبادت 👈وضو باعث فراوانی روزی
خانم طاهره منصوری = ✅نماز شب خوانده شد همراه با دعا برای همه و خواندن ذکرهای روزانه و خواندن زیارت عاشورا و دعای عهد و فرج و زیارت امام زمان و خواندن چند صفحه ای از ختم قرآن کریم و 500ذکرصلوات و .......🌺
مشتاقان نماز شب
شعر موسی و شبان مولانا با صدای آقاجان آیت الله صمدی🍀🍀
دید موسی یک شبانی را براه کو همی‌گفت ای گزیننده اله تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت جامه‌ات شویم شپشهاات کشم شیر پیشت آورم ای محتشم دستکت بوسم بمالم پایکت وقت خواب آید بروبم جایکت ای فدای تو همه بزهای من ای بیادت هیهی و هیهای من این نمط بیهوده می‌گفت آن شبان گفت موسی با کی است این ای فلان گفت با آنکس که ما را آفرید این زمین و چرخ ازو آمد پدید گفت موسی های بس مدبر شدی خود مسلمان ناشده کافر شدی این چه ژاژست این چه کفرست و فشار پنبه‌ای اندر دهان خود فشار گند کفر تو جهان را گنده کرد کفر تو دیبای دین را ژنده کرد چارق و پاتابه لایق مر تراست آفتابی را چنینها کی رواست گر نبندی زین سخن تو حلق را آتشی آید بسوزد خلق را آتشی گر نامدست این دود چیست جان سیه گشته روان مردود چیست گر همی‌دانی که یزدان داورست ژاژ و گستاخی ترا چون باورست دوستی بی‌خرد خود دشمنیست حق تعالی زین چنین خدمت غنیست با کی می‌گویی تو این با عم و خال جسم و حاجت در صفات ذوالجلال شیر او نوشد که در نشو و نماست چارق او پوشد که او محتاج پاست ور برای بنده‌شست این گفت تو آنک حق گفت او منست و من خود او آنک گفت انی مرضت لم تعد من شدم رنجور او تنها نشد آنک بی یسمع و بی یبصر شده‌ست در حق آن بنده این هم بیهده‌ست بی ادب گفتن سخن با خاص حق دل بمیراند سیه دارد ورق گر تو مردی را بخوانی فاطمه گرچه یک جنس‌اند مرد و زن همه قصد خون تو کند تا ممکنست گرچه خوش‌خو و حلیم و ساکنست فاطمه مدحست در حق زنان مرد را گویی بود زخم سنان دست و پا در حق ما استایش است در حق پاکی حق آلایش است لم یلد لم یولد او را لایق است والد و مولود را او خالق است هرچه جسم آمد ولادت وصف اوست هرچه مولودست او زین سوی جوست زانک از کون و فساد است و مهین حادثست و محدثی خواهد یقین گفت ای موسی دهانم دوختی وز پشیمانی تو جانم سوختی جامه را بدرید و آهی کرد تفت سر نهاد اندر بیابانی و رفت
وحی آمد سوی موسی از خدا بندهٔ ما را ز ما کردی جدا تو برای وصل کردن آمدی یا برای فصل کردن آمدی تا توانی پا منه اندر فراق ابغض الاشیاء عندی الطلاق هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام هر کسی را اصطلاحی داده‌ام در حق او مدح و در حق تو ذم در حق او شهد و در حق تو سم ما بری از پاک و ناپاکی همه از گرانجانی و چالاکی همه من نکردم امر تا سودی کنم بلک تا بر بندگان جودی کنم هندوان را اصطلاح هند مدح سندیان را اصطلاح سند مدح من نگردم پاک از تسبیحشان پاک هم ایشان شوند و درفشان ما زبان را ننگریم و قال را ما روان را بنگریم و حال را ناظر قلبیم اگر خاشع بود گرچه گفت لفظ ناخاضع رود زانک دل جوهر بود گفتن عرض پس طفیل آمد عرض جوهر غرض چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز سوز خواهم سوز با آن سوز ساز آتشی از عشق در جان بر فروز سر بسر فکر و عبارت را بسوز موسیا آداب‌دانان دیگرند سوخته جان و روانان دیگرند عاشقان را هر نفس سوزیدنیست بر ده ویران خراج و عشر نیست گر خطا گوید ورا خاطی مگو گر بود پر خون شهید او را مشو خون شهیدان را ز آب اولیترست این خطا را صد صواب اولیترست در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم از غواص را پاچیله نیست تو ز سرمستان قلاوزی مجو جامه‌چاکان را چه فرمایی رفو ملت عشق از همه دینها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست لعل را گر مهر نبود باک نیست عشق در دریای غم غمناک نیست