eitaa logo
مسجد صاحب الزمان(عج)🇮🇷
186 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
86 فایل
کانال اخبار فرهنگی و سیاسی و اجتماعی صاحب الزمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴شب دوم حضور بیش از سی ملیت در حسینیه معلی 🔻چهارشنه ۲۸ تیرماه 🔹ساعت ۲۲:۳۰ شبکه سه سیما 🔹ساعت ۱ بامداد شبکه قرآن بازپخش: 🔸ساعت ۱۵:۰۰ شبکه سه سیما 🔸ساعت ۱۳:۳۰ شبکه قرآن @moallatv3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🌸🍃 🌸پروردگارا... ✨برکتت را بر من ارزانی فرما! ✨آنسان که هر روز در مسیر ✨حرکت الهی زیارت گونه خویش ✨ دیدگانم خيره به عظمت و شكوه ✨ و جلال زیبایی های تو باشد! ✨و هیچ گاه وظایف انسانی ✨خود را از یاد نبرم ✨و دعای هر روزه ام این باشد: ✨پروردگارا باشد كه ✨هر آنچه خواست توست ✨انجام پذيرد ! 🌸آميـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸عاقبت منفورترين چهره‌های واقعه‌ی کربلا چه شد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حضور ناگهانی مادر حمید عسکری در حسینیه معلی و واکنش زیبای او در مواجهه با مادر... ...۞ وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوٓا إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَآ أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیكی كنید؛ هرگاه یكی از آنان یا دو نفرشان در كنارت به پیری رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اف مگوی و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مكن، و به آنان سخنی نرم و شایسته [و بزرگوارانه‌] بگو. (۲۳) وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا و برای هر دو از روی مهر و محبت، بال فروتنی فرود آر و بگو: ای پروردگار من آنان را به پاس آنكه مرا در كودكی تربیت كردند، مورد رحمت قرار ده. (۲۴) اسراء - آیات ۲۳ و ۲۴ ╔════••⚬🌺⚬••════╗ @mosquesahebzaman ╚════••⚬🇮🇷⚬••════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
كاروان‌ امام‌ حسین علیه السلام روز هشتم‌ ذی‌الحجه‌ سال ۶۰ هجری قمری از مکه خارج شد و روز دوم‌ محرم‌ سال ۶۱ به‌ كربلا رسيد. از این رو در شب دوم دهه اول محرم، روضه «ورود کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا» را می خوانند.
قافله امام حسین (علیه‌السّلام) روز دوم محرم در حالی‌که توسط لشکر حرّ بن یزید ریاحی محاصره شده بود به سرزمین کربلا رسید. امام وقتی نام کربلا را شنید فرمود: «هَذا مَوْضِعُ کَرْبٍ‌ هاهُنا مُناخُ رِکابِنا وَ مَحَطُّ رِحالِنا وَ مَقْتَلُ رِجالِنا وَ مَسْفَکُ دِمائِنا بِهذا حَدَّ ثَنی جَدّی رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله»؛ «اینجا محل غم و بلا است، اینجا خوابگاه مرکب‌های ماست، محل فرود آوردن بارها و توشه‌های ماست، اینجا قتلگاه مردان ما و محل ریختن خون‌های ماست، جدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این‌گونه به من خبر داده است.» محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۳۶۲.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خودش آمد ، عباس اومد علی اکبر اومد برادرا اومدن محرما اومدن .. همه دور تا دور زینب .. از وقتی کاروان از مدینه حرکت کرد تا کربلا نزدیک به شصت بار تاریخ میگه این خانم پیاده شد و سوار شد .. فکر نکنی فقط فردا دورش محرما بودن هر شصت بار همه دور تا دور زینب بودن این رسم و مرام کاروان بود .. نوشتن تا پاشُ گذاشت رو خاک کربلا گفت آه حسین .. یه آه کشید .. گفت داداش این خاک، خاکِ کجاست؟ این چه خاکیه؟ (اونایی که کربلا مشرف شدن نجف میری هشتاد کیلومتر راهِ تا نزدیک کربلا هم این حسُ نداری ، حالت خوبه حرف میزنی شعر میخونی مستی میکنی .. اما کافیه پات برسه به خاک کربلا ..) زینب گفت داداش همه غمایِ عالم رو دلمه اینجا کجاست؟ تا شنید اینجا کربلاست فغُشیَ علیه .. آخ دیدن زینب از هوش رفت .. عمه رو بردن تو خیمه خود ابی عبدالله اومد بالاسر زینب ، آب پاشید رو صورت زینب به هوش آورد خواهرُ .. همچین که شنید اینجا کربلاست از هوش رفت .. ابی عبدالله یه نگاهی به خواهر ، خواهر یه نگاهی به برادر (اجازه میدید از اینجا به بعد روضه رو زبان حال بخونم ؟!) انگاری تویِ دل من آتیشه بگو کنارم میمونی همیشه اینجا کجاست دلشوره دارم داداش میگم ان شاءالله که چیزی نمیشه ان شاءالله که دعایِ من میگیره سرتُ روی نیزه ها نمیره ان شاءالله که نمیذاره اباالفضل چادر خواهر آتیش بگیره .. چه سخته باورش اینجا تورو میکشن آخرش انشاالله اصغرت نمیشه پاره پاره حنجرش نمیره روی نی ، جلوی مادرش حسین … وای وای وای ان شالله دل خونۀ غم نمیشه یه مو هم از سر ما کم نمیشه همش میگی غمت نباشه زینب هیچکسی وارد حرم نمیشه ان شالله که خیمه نمیشه غارت محاله خواهرت بره اسارت من میگم اینا هرچیم که باشن کاری ندارن به لباس پارت میون قافله ، تو این بیابون شده ولوله دستای دخترت ، خیلی کوچیکِ واسه سلسله همسفرم نکن با شمر و حرمله .. حسین … وای وای وای
گلهای اهل بیت به گلزار می رسند موعودیان به موعد دیدار می رسند اینجا زمان وصل چه نزدیک حس شود دلدادگان وصل به دلدار می رسند این حاجیان که نیمه شب از کعبه آمدند آخر همه به کوچه و بازار می رسند این کاروان به قافله سالاریِ حسین دارند با امیر و علمدار می رسند گاهی دم از شریعه و گودال می زنند گاهی به تلّ خاکی و هموار می رسند ناگاه با برادر خود گفت خواهری این نخل ها به دیدۀ من تار می رسند این باغهای کوفه چرا نیزه داده اند این میوه ها چه زود سرِ بار می رسند یک دختر جلیله به بابا خطاب کرد این نامه ها که از در و دیوار می رسند آن هیجده هزار نفر که نوشته اند آقا بیا، کجا به تو ای یار می رسند یک مادری به نغمه لالایی اش سرود حتماً به داد کودک گهوار می رسند ناگه سه ساله بر سرِ دوش عمو گریست این خارها به پای من انگار می رسند حالا حسین یک یکشان را جواب داد اینجا به هم حقایق و اسرار می رسند اینجا زمین قاضریه، دشت کربلاست جایی که تیرهای هدف دار می رسند اینجا به غیر نیزه تعارف نمی کنند از شام و کوفه لشگر جرار می رسند سر نیزه ها به پیکر من بوسه می زنند شمشیرهای تشنه و قدار می رسند ذبح عظیم پیش تماشای زینب است شمر و سنان به قهقهه این بار می رسند حلق علی و قلب من و سینة یتیم این نقطه ها به حرمله انگار می رسند اینجا ترحمی به یتیمان نمی شود زیور فروش های تبه کار می رسند سرهایتان به سنگ، همه آشنا شود بس هدیه ها که از در و دیوار می رسند جمعی برای بردن خلخال و گوشوار جمعی برای غارت گهوار می رسند (محمود ژولیده)
امروز محرمان حرم سایه ی سرم شام دهم زمان نفس های آخرم امروز بین حلقه شیران هاشمی شام دهم به حلقه زنجیر پیکرم امروز دخترک سر دوش عمو ولی شام دهم به گریه که عمه گل سرم امروز گرد چادرش را تکانده ای شام دهم به خون تو آغشته معجرم امروز مانده ای که قرارم شوی ولی شام دهم به نیزه نمانی برادرم امروز تکه خار ز پایم در آوری شام دهم زجسم تونیزه در آورم امروز دختران تو در خیمه ها ولی شام دهم در آتش خیمه من و خودم امروز هرچه دلش خواست ساربان گرفت شام دهم کنار تو انگشتر آورم (حسن لطفی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا