eitaa logo
༺شهیـد مصطفی علیـدادی༻
2.4هزار دنبال‌کننده
795 عکس
627 ویدیو
12 فایل
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی🌱 شهید باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها،حیات دوباره می‌دهد ⌯ کانال توسط مادر محترم شهید اداره میشود ⌯خادم @Nznin313 آدرس‌مزارشهید #مدافع_سلامت تهران/بهشت زهرا قطعه۲۳۱/ردیف۷۹/شماره۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
💔و چقدر دلمـ برایت تنگ است بابایی فرزند شهید گرانقدر "مصطفی علیدادی " 😭 @mostafa_alidadi ...🌱♥️』
25.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت: با پدر یه جمله بساز گفتم: من با پدر جمله نمیسازم دنیامو می سازم🕊🕊🕊 پدر قهرمان من از طرف پسرت محمدهادی ... 🌷 🕊 لینک کانال شهید مصطفی علیدادی در پیام رسان ایتا 『 @mostafa_alidadi ...🌱♥️』
ایستادن پای وطن مرد می خواهد💕 @mostafa_alidadi ...🌱♥️』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و از تو مےپرسند: زیبایے را کُجا مےشود یافت؟ بِه آن‌ها بِگو: "در چهره آنان کِه از خُدا حیا مےکُنند..." @mostafa_alidadi ...🌱♥️』
🔷 ششمین سالگرد ازدواجت مبارک ای سبکبال عاشق،،ماه داماد بهشتی من ♥ مصطفای من... اولین کارت دعوت را برای حضرت رضا(علیه السلام)نوشتند و دو نفری بردند محضرحضرت رضا علیه السلام و ایشان را به عنوان اولین مهمان عروسیشان دعوت کردند.✨ و امام رضا علیه السلام شهادتنامه اش را امضا کرد به عنوان کادوی عروسی ماه داماد✨ آخه مصطفای شهیدم سه روز قبل از آسمانی شدنش پیام داد: مامان امام رضا علیه السلام به من نظر کرده. @mostafa_alidadi ...🌱♥️』
سَر و سِرّ 🍀 و امام جواد علیه السلام🍀 قسمت اول: "حیا" همیشه پشتِ چشم‌هایش، لانه داشت؛ مستقیم توی چشم‌های من و پدرش نگاه نمی‌کرد. غروب یکی از روزها از محل کارش که برگشت، اول خستگی را پشت در تکاند بعد با همان حیای پشت پلکهایش، آمد و کنارم نشست و سوالش را مثل سفره‌ای کوچک و جمع و جور، جلویم پهن کرد: مامان، امام جواد چند ساله بودن که ازدواج کردن؟ زیر چشمی نگاهش کردم و گفتم: گمانم ۱۹ ساله‌شون بود. تای سفره‌‌ی سوالش را یک لا، بازتر کرد: الان من چند سال دارم مامان؟ _ ۱۹ سال، مامان جان! لپ‌هایش گل انداخت و من دوزاری‌ام افتاد که این پسر قصد ازدواج دارد. کیلو کیلو قند توی دلم آب شد؛ یعنی پسرم آنقدر بزرگ شده که دارد برای آینده‌اش تصمیم می‌گیرد؟! رفتم سراغ قرآن تا ببینم چه کار کنیم؟ نیت کردم و صفحه را باز کردم؛ سوره‌ی نور داشت نورافشانی می‌کرد و این آیه‌ که تشویق به ازدواج می‌کند لای آیه‌ها می‌درخشید: " وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ" دیگر خاطرم جمع شد که باید دست به کار شد. 🕊 『 @mostafa_alidadi ...🌱♥️』
سَر و سِرّ 🍀 و امام جواد علیه السلام🍀 قسمت دوم: بعد از مراسم مفصّل قربان صدقه‌ رفتن‌های مادر و پسری، با پدرش در میان گذاشتیم و ایشان دخترخانم محجوبی را معرفی کردند. سه‌شنبه بود، روز ولادت امام جوادی که مصطفی برای ازدواج، اسم ایشان را پیش کشیده بود. حالا ما برای معارفه و آشنایی رفته‌بودیم منزل عروس خانم. خدا را شکر مهر دو جوان به دل هم نشست و ولادت جوادالائمه، سالروز آشنایی مصطفی و همسرش شد. مصطفی با امام جواد قول و قرارهایی داشت از جنس محبت و تبعیت. دوست داشت تمام زندگی‌اش را از روی دست ایشان بنویسد. اصلاً همین شد که اسم پسرش را هم گذاشت محمدهادی تا هم‌اسم و رسمِ پسر امام جواد باشد. این قول و قرارها تا سنّ شهادتش هم رسیده بود و عجیب دلش می‌خواست مثل ایشان در جوانی شهید شود. شاید بعد از شهادتش هم نشست جلویم و با همان چشم‌های پرحیا پرسید: مامان، امام جواد چند سال داشتند که شهید شدند؟ و من باید می‌گفتم: ۲۵ سال! و بعد دو زاریم می‌افتاد که این شهادت بیست و پنج‌سالگی مصطفی هم حکمتی دارد... 🌷 لینک کانال شهید مصطفی علیدادی در پیام رسان ایتا 『 @mostafa_alidadi ...🌱♥️』