eitaa logo
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
5.3هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
0 فایل
سلام خوش آمدید فعالیت کانال ۲۴ساعته‌ اهداف کانال: زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدای گرانقدر رصد اخبار لحظه ای منطقه و محور مقاومت رهگیری و شناسایی تحرکات دریایی و هوایی شناور ها و هواگرد های نظامی در منطقه فعال سیاسی تبلیغات @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
1_2519978681.mp3
5.45M
شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات 🌸🌸🌸🌸 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
پرواز کرد و به آسمان رفت، با همین پوتین‌های کهنه! به همین سادگی ... قهرمان «شهید سید محسن حسنی» پس‌از ۶سال حضور در جبهه‌های نبرد در حالی که مسرور از آزادی مهران و انجام فرمان امام بود، در ۱۱ تیر ۱۳۶۵ در سمت فرماندهی گردان «روح‌الله» از لشکر ۵ نصر در حین فتح ارتفاعاتِ قلاویزان مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به آسمانیان پیوست. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
تا ابد .... به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند .... تا .... مانند ✨مادر خویش✨ گمنام و بی مزار بمانند ، مدیونیم!!! کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
بازگشت از جبهه به خاطر انتخابات..! از جبهه برگشته بود تا چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری برای کاندیدای مورد نظرش تبلیغ کند. اعتقاد داشت که در آن شرایط کشور، قضیه انتخابات ریاست جمهوری از هر چیزی مهم‌تر و حیاتی‌تر است. می‌گفت: "باید آقای رجایی با رأی بالا انتخاب شود." برای تبلیغ حتی به روستاها نیز رفته بود و حسابی برای آقا رجایی تبلیغ کرده بود. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🗳 تلاش‌هایش در شب انتخابات جواب داد! تیمسار مدنی، استاندار اول خوزستان بود. در ظاهر خودش را مؤمن و متعهد نشان داد. او موشک و هواپیماهای پیشرفته چند میلیون دلاری که شاه خریده بود را با یک جمله که ما در ایران موش داریم، موشک نمی‌خواهیم را پس داده بود. ارتشی‌ها را به خانه فرستاده بود و سربازها را معاف کرده بود. داشت برای صدام حسین فرش قرمز پهن می‌کرد. در این بحبوحه هم کاندید اولین دوره ریاست جمهوری شده بود...! سیدحسین وقتی متوجه شد که او کاندیدای ریاست جمهوری شده است، دنبال سند و مدرک افتاد. نشریه دیواری تهیه کرد و در همه شهر پخش کرد. بعد به شهرهای مختلف رفت و علیه تیمسار مدنی سخنرانی کرد. به این هم اکتفا نکرد، بلکه چند روز قبل از انتخابات به لانه جاسوسی رفت و سندهای دست‌نشانده بودن تیمسار مدنی را در آورد. تلاش‌های سیدحسین بالاخره جواب داد و شب قبل از انتخابات عدم صلاحیت تیمسار مدنی احراز شد و مردم این خبر را از تلویزیون شنیدند. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
دنیا را بازیچه دانستند آنانی ڪہ دنیا بازی‌شان نداد ... کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
🌹؛🌴🌹 🌴؛🌹 🌹 جنایت در خرمشهر / ۱۳ از زبان افسران حاضر در خرمشهر ‌‌‍‌‎
🌹؛🌴🌹 🌴؛🌹 🌹 جنایت در خرمشهر / ۱۴ از زبان افسران حاضر در خرمشهر ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸خرمشهر دریایی از خون سروان سعدی فرحان الکرخی در شب هفتم مارس ۱۹۸۱ زنگ تلفن به صدا درآمد، سرهنگ خلیل شوقی، که آن طرف خط بود. درباره مسائل مختلفی صحبت کردیم. بیشتر صحبت ها درباره خرمشهر و حوادثی بود که در این شهر اتفاق افتاده بود. او از من پرسید: آیا چیزی هم برای منزل برداشته ای؟ گفتم: در واقع چیزی به دست نیاوردم، اما خیلی علاقه دارم. گفت: بازی در نیاور. گفتم: شوخی نمی‌کنم. حقیقت را می گویم. گفت: من همین دیروز یک کامیون پر از تلویزیون و یخچال و دستگاه های تهویه برای منزل فرستادم. گفتم: به نظر می‌رسد بخت و اقبال، این مرتبه به شما روی آورده است. با خنده گفت شانس به همه روی آورده، اما ظاهراً شما روی خوشی به آن نشان نداده اید. گفتم: باید امتحان کنم. شما یک کامیون وسیله برای ما بفرست تا آخر سر نتیجه آن را ببینم. فردا صبح سرباز وظیفه یوشع ذالنون که فردی مسیحی بود، آمد و گفت: جناب سروان یک کامیون پر از اثاث آمده است. ناگهان از جا پریدم و بدون اینکه لباسهای نظامیام را بر تن کنم خارج شدم و به راننده گفتم بیا اینجا. اینجا را نگاه کن. محل مناسبی است، حرکت کن. کامیون به سوی یک انبار مانند که برای مخفی شدن در نظر گرفته شده بود حرکت کرد و سربازان کالاهای مسروقه را از آن پایین آوردند. یکی از آنها فریاد زد جناب سروان اگر قصد فروش آنها را داری من اولین خریدارم. گفتم نه خیر؛ آنها را به بغداد می‌برم و در آنجا می فروشم. زندگی نظامی ما در داخل خرمشهر آلوده به انواع ناپاکی‌ها و پلیدی ها شده بود. همه ما در مسیر جریانی حرکت کردیم که از بالا هدایت می‌شد. این رهبری بود که به ما اجازه غارت شهر را داده بود. این رهبری بود که دستور داد شالوده خرمشهر را نابود کنیم. کامیون ایفا به شماره ۳۳۶۵۳۳ به سوی بغداد حرکت کرد. ایستگاه های بازرسی و کنترل در طول راه به ظاهر مخالفت می کردند؛ اما من می گفتم که جناب فرمانده لشکر این اجازه را به من داده است. یکی از مسؤولان کنترل به من گفت: جناب سروان این کار نوعی شوخی است، هر چه دوست دارید ببرید، شهر مال خودمان است و این کالاها به مردم عراق تعلق دارد. با لبخند به او گفتم حالا شدی یک هموطن مخلص. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🍂
🌹؛🌴🌹 🌴؛🌹 🌹 جنایت در خرمشهر / ۱۵ از زبان افسران حاضر در خرمشهر ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸خرمشهر دریایی از خون سروان سعدی فرحان الکرخی کامیون به سوی بغداد حرکت کرد. من در شهر النشوه از کامیون پیاده شدم و با اتومبیل سواری خود عازم شدم. به راننده گفتم در میدان پرواز بغداد منتظرت هستم. گفت: چشم جناب سروان به میدان پرواز بغداد رسیدم. در آنجا منتظر کامیون شدم. چند بار داخل کافه ای شدم و شراب نوشیدم اما کامیون نیامد. سرانجام به خانه ای در خیابان اندلس رفتم. در آنجا هنگام شب زنگ تلفن به صدا درآمد گوشی تلفن را برداشتم. سرباز راننده بود. گفت: جناب سروان من در بیمارستان العماره بستری هستم. از جا پریدم، خدایا برای چه؟ چه شده است؟! با گریه گفت جناب سروان هواپیماهای ایرانی یک ستون نظامی را که از شمال به سمت جنوب در حرکت بود بمباران کردند. جناب سروان تمام وسایل با کامیون سوختند. گفتم: برای چه احمق، بی‌شعور چرا به جای وسایل خودت نسوختی؟ من وسایل را میخواهم، فهمیدی؟ من وسایل را میخواه. این سرباز که عارف البصری نام داشت و از اهالی الحانیه بصره بود، از بیمارستان فرار کرد؛ چون به شدت زخمی شده بود، دکتر اجازه ترک بیمارستان را به او نداده بود. نامبرده برای اینکه سرهنگ خلیل شوقی و مرا راضی کند دوباره برای سرقت کالا به خرمشهر باز گشته و در آنجا مستقیماً نزد سرهنگ خلیل رفته بود. این مرتبه آنچه را سربازان دزدیده بودند گرفته و یک کامیون پر از وسایل و کالاهای با ارزش برای من فرستادند و به خودم تحویل دادند که ببرم. در منطقه النشوه و در ایستگاه بازرسی و کنترل، مسؤول ایستگاه خواستار بازرسی از کالاها و ارزش آنها شد و سؤالاتی را مطرح کرد. در همین هنگام فرمانده لشکر که با تعدادی از محافظانش از آنجا رد می‌شدند به مسؤول بازرسی گفت: به این کامیون اجازه بدهید برود. با صدای بلند گفتم جناب فرمانده خیلی ممنونم؛ جناب سرهنگ عزیز العلى رئيس استخبارات سپاه سوم شخصاً به من اجازه خارج کردن این وسایل را داده اند. او گفت پسرم اشکالی ندارد هر چه میل دارید بردارید. راز پیروزی ما در این است که روحیه شما همچنان بالا باقی بماند. دشمن را تا آنجا که ممکن است باید تحقیر و غارت کرد. این سخنان فرمانده لشکر و دیدگاه او بود. سربازان و زیردستان هم که به آنها این گونه چراغ سبز نشان داده می شد، دست به هر کاری می زدند. هنگامی که همان سرباز راننده قبلی به منطقه القرنه رسيد، تلفنی با من تماس گرفت و گفت جناب سروان کامیون پر از انواع وسایل است، امیدوارم مرا به خاطر مرحله گذشته ببخشید. گفتم: تو را می بخشم به شرط اینکه امشب خودت را به بغداد برسانی گفت: ان شاء الله جناب سروان سعی می.کنم امشب خودم را به بغداد برسانم و کالاها را در میدان علاوی الحله بفروشم. با خود می گفتم با مبلغ زیادی که از راه فروش این وسایل به دست می آورم، یک دستگاه خانه زیبا در مرکز بغداد می‌خرم. سعادت بزرگی بود، من در ذهنم یک خانه زیبا را در منطقه کرخ بغداد تصور می‌کردم که فتح و غارت خرمشهر علت اصلی خرید آن شده بود. با خود می گفتم: شانس به تو هم روی آورد، خانه جدید، ماشین نو، خانم جدید؛ دیگر از خرمشهر چه میخواهی؟ اما مثل اینکه یکی به من گفت: مصیبتهای عده ای مغلوب ممکن است برای عده دیگر فایده هایی داشته باشد. اما ما باید مراحل بعدی را هم مدنظر می‌داشتیم... ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🍂
🌹؛🌴🌹 🌴؛🌹 🌹 جنایت در خرمشهر / ۱۶ از زبان افسران حاضر در خرمشهر ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸خرمشهر دریایی از خون سروان سعدی فرحان الکرخی با خود می گفتم ایرانی ها شهرشان را مطالبه می کنند و به زودی مواضع ما را به آتش خواهند کشید و از روی‌ جنازه های ما خواهند گذشت. در این باره به خود جواب دادم از ما خواسته اند که خوش باشیم. نباید به فکر دوران سخت بود و ناامید شد. رهبر ما دشمنانش را با سلاح های سرّی شیمیایی و میکروبی و موشکهای زمین به زمین که تا تهران هم برد دارند نابود خواهد کرد. سه ماه از خرید خانه ای که من آن را با فروش اموال مسروقه از خرمشهر صاحب شده بودم گذشته بود که یک حادثه بزرگ مرا به خود آورد. خانه ام دچار یک آتش سوزی بزرگ شد و تمام وسایل زندگی همسر و فرزندانم در آن سوختند. وقتی به منزل آمدم تنها مشتی خاکستر دیدم. تمام وسایل شخصی ام سوخته و باد آنها را با خود برده بود. یکی از خانمها گفت: پسرم بقای عمر خودت باشد. همسر و فرزندانت به محض اینکه به بیمارستان انتقال یافتند از دنیا رفتند. ما خیلی تلاش کردیم اما از سرنوشت نمی‌توان فرار کرد. پس از ده روز به خرمشهر بازگشتم. به دوستانم گفتم ما در وهم و خیال باطل به سر می‌بریم. برادران! برای من این یقین حاصل شده است که هر کس میخواهد خودش و خانواده اش سالم بماند باید وسایلی را که از خرمشهر به غارت برده برگرداند و گرنه دست تقدیر به شدت از او انتقام خواهد گرفت. یکی از آنها در جواب گفت: این حرفها اوهام است. همه در غارت خرمشهر دست داشته‌اند. من خودم به افراد ناشناسی برخورد کردم که می‌گفتند این وسایل پیشرفته برای مقامات بالاست. گفتم: این غیر ممکن است. آنها به این وسایل احتیاجی ندارند. اگر چیزی بخواهند با هواپیما از خارج برایشان می آورند. گفت: آنها می‌گویند این وسایل یادگاری پیروزی است، به همین خاطر، افرادی را اعزام کردند تا وسایلی را برای آنها ببرند. این گونه صحبت‌ها وقت ما را تا پاسی از شب گرفت. خرمشهر در آن روزها به خاطر زخمهای خونینی که بر پیکر داشت ناله می‌زد و سربازان ما آن را به بازیچه گرفته بودند و چون سگ‌های وحشی و گرسنه رها شده بودند و خوش‌ می‌گذراندند. هیچ قانونی برای ممانعت از سرقت در این شهر وجود نداشت؛ بلکه هر فرد نظامی در هر درجه و مقامی برای تقرب بیشتر به رهبری و‌اظهار نهایت وفاداری به او، دست به سرقت و غارت می‌زد. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ پیگیر باشید ‌کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🍂
تماشای لبخندت می ارزد به تمام نیش خنده‌ای بعضی افراد در دنیای امروز ما. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸قسم به آیه های قرآنی 🩸زنده ست قاسم سلیمانی @mostagansahadat ---------------------------------------------------- اخبار آنی از منطقه و محورمقاومت👇 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت /ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd آیدی پذیرش تبلیغات @hosyn405 برداشت از کانال با ذکر صلوات آزاد
ایستادن پای امام زمان خویش امروز ۱۴ تیر سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم 🇮🇷کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا آنانکه در این باغ چون گل صباحی چند خندیدند و رفتند خوشا آنانکه در میزان وجدان حساب خویش سنجیدند و رفتند. سرهنگ دوم خلبان شهید صادق فلاحی سرگرد خلبان شهید علیرضا حنیفه زاد عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺 @mostagansahadat ---------------------------------------------------- اخبار آنی از منطقه و محورمقاومت👇 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت /ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd آیدی پذیرش تبلیغات @hosyn405 برداشت از کانال با ذکر صلوات آزاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارد زمان آمدنت دیر می شود یا صاحب الزمان /عج/ 🌸🌸🌸🌸🌸 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
احسان ما کربلایی شد یاد و خاطره شهید مدافع حرم سرهنگ پاسدار احسان کربلایی پور گرامی باد. 🌸🌸🌸🌸🌸 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd