دو هفته پیش با عموحسین و حیدری و یک نفر دیگر عازم کرمان شدیم
اتوبوس ها پُر بود و ما هم ۴ نفر بودیم
سرانجام یک ماشین شخصی گفت من ۱۸۰۰ می گیرم و می برمتان
ما هم قبول کردیم
سوار که شدیم راننده آهنگ ترکی گذاشته بود
و نهی از منکر ما این گونه آغاز شد:
من گفتم: حاجی جان، شما باید همیشه چند تا صوت منبر کافی هم داشته باشی تا هر وقت شیخ ها را سوار کردی، اون ها را بذاری
راننده گفت: اتفاقاً توی یک فلش داشتم ولی گم شد
عموحسین براش یک حدیث گفتند که: اگر کسی به گوش دادن به موسیقی مداومت داشته باشد، خداوند شیطانی را بر گوش او مسلّط می کند تا حرف های حق را نپذیرد
ولی راننده همچنان موسیقی را خاموش نکرد
عموحسین خاطره جالبی نقل کردند و فرمودند: یک بار حدود ۴۰ سال پیش سوار ماشینی بودم که راننده ترانه گذاشته بود. در ضمن رانندگی از من پرسید من قبلاً نمازهایم را اول وقت می خوانم ولی مدتی است که این توفیق از من سلب شده است؛ چی کار کنم؟
من به دلم افتاد که بگم: احتمالاً گوش دادن موسیقی باعث این سلب توفیق شده است
راننده مکثی کرد و ماشین را زد کنار جادّه و از ماشین پیاده شد
ما نگران شدیم که چه کار می خواهد بکند
رفت از صندوق عقب ماشین یک جعبه در آورد که تویش پُر از نوار کاسِت بود. آنها را کنار جاده خالی کرد و یک سنگ بزرگ برداشت و شروع کردن به زدن سنگ روی آنها و خرد کردنشان
من گفتم: چی کار می کنی؟ این نوارها قیمت داره. خب پاکشون کن و روشون صوت حلال ضبط کن
راننده گفت: فکر کردم فهمیدم تو راست می گی و من درست از وقتی شروع به گوش دادن به ترانه کردم، دیگر نماز اول وقت نمی خونم. می خوام چیزی که نماز اول وقت را از من گرفته نه صوتش باشه نه نوارش
عموحسین این خاطره را تعریف کردند ولی راننده به خودش نگرفت و موسیقی همچنان روشن بود
من آهسته در گوش راننده گفتم: به جای ۱۸۰۰، دو ملیون بهت می دیم و موسیقی را خاموش کن
راننده هم فوراً خاموش کرد و تا مقصد هم روشن نکرد!
بله، گاهی برای محو منکر باید هزینه کرد💪
🟥خاطره ای از عموی بنده
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@motaharevafi77
هدایت شده از مطهره وافییزدیツ📿⃟🌳
مشهد که بودم
خونه ی یکی از دوستان بودم
گفت مطهره میای بریم سوریه؟!
گفتم سوریه؟ 😳
نمیدونم تو فکرش نبودم
گفت من سال ۹۶رفتم سوریه به حضرت زینب گفتم به من یه زینب بدید
باهاش بیام پیشتون دوباره
حالا میخوام با زینبم برم
تو هم بیا
خلاصه دل ما رو هوایی کرد
سه شنبه این هفته میخواستیم بریم
که ایشون مشکلی براش پیش اومد
گفتیم باشه سه شنبه هفته ی بعد میریم
دیشب از هیات اومدیم
و خوابیدم
تو خواب شب تا صبح
کل اماکن سوریه رو دیدن کردم خوابش خیلی واضح بود
رسیدم حرم حضرت رقیه
یه آقایی دشداشه عربی پوشیده بود
اونجا بود
بهش گفتم من از نوادگان امام سجادم
تا اینجا اومدم میخوام حضرت رقیه رو ببینم
خادم شروع کرد سنگ قبر رو برداشتن
دونه دونه سنگ لحد هارو برداشت
یه خانم کوچولو همسن سلمای خودم
تو قبر بود
صورت مهربون و دلنشین و کبود
پاهاش جوراب پارچه ای بود
از این جوراب هایی که تو فیلم های کره ای
پای خانم ها بود
یه چادر مشکی ساده از اینهایی که جلوش میدوزن
یه مقنعه پارچه ای.....
یه تار موی خانم معلوم نبود ...
خواب عجیبی بود😭😭
به دوستم گفتم شما هم نیای
من حتما میرم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام خانم
ایتها الصدیقه الشهیده
ای نوه ی مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده
اومدم تو حرمت با گریه
با زاری تو هنوزم وسط بازاری
@motaharevafi77
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوست دارم بازار و
این بازار و نه
اینجا عمم شکست!!
@motaharevafi77
میخوای یه راه تضمینی و عالی برای تبلیغات
برند و محصولت بهت نشون بدم
اینجا گذاشتم🙄🙄🙄👇🏻
@motaharevafi777
یه خانومی تعریف می کرد:
امروز با دخترم بودم.
نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی.
منتظر بودیم اسممونو صدا کنند.
فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب.
یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛ (تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)، یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت.
اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت :
بیا دخترِ خوب !
این بابتِ #حجابِ قشنگ و متانتت.😊
همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست.
سالن، چند لحظه هنگ بود.
دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون،
بقیه سرشونو انداختن پایین.
خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه #امر_به_معروفِ غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏
🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺
✅(کانال فرزند ارشد خانواده ۱۵نفره)
@motaharevafi77
اگر دوست داشتید با ذکر لینک کانال منتشر کنید
اگرم دوست نداشتین فدای سرتون😍
در مورد رفتن به سوریه خیلی پرسیده بودید
برید تو سایت حج و زیارت
کاروان های مختلف هستند
اینایی که من میخوام برم باهاشون
قیمتش ۱۳تومن هست
که یه مقداری شو اول میگیرن باقی شو تو چند تا چک...
کسانی که خیلی دوست دارند برن و هزینه شو ندارن میتونن یه تیکه طلا بفروشن
مدت سفر هم هفت روزه هست
در مورد امنیت هم گفتن مشکلی نیست
اما اخیرا نزدیک حرم حضرت زینب
انفجار بوده
مرگ دست خداست اجلت برسه
هر جا باشی فرقی نمی کنه
غذا و هتل رو هم نپرسیدیم چون خیلی برام مهم نیست....
پرواز هم از تهران هست
✅بچه های زیر دوسال ۸٠٠تومن
خودم و فاطمه آلا میریم
سه تای دیگه پیش آقای همسر
می مونن
😄😍سعی کردم خیلی قشنگ باز کنم براتون🙈
@motaharevafi77