اساساً فلسفه شهادت حسین بن علی(علیهالسلام) این بود که میخواست اسلام را در مرحله عمل زنده کند.
اشْهَدُ انَّک قَدْ اقَمْتَ الصَّلوةَ وَ اتَیتَ الزَّکوةَ وَ امَرْتَ بِالْمَعْروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ .
یعنی تو کشته شدی که اسلام را در عمل زنده کنی.
(احیایتفکراسلامی، ص۳۸)
@motahari_nab
هدایت شده از جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
مکتب زنده حسین(ع)، ظهور حسین(ع) است در همه اعصار، یعنی در هرسال و هر محرّم امامحسین(ع) به صورت یک مصلح عالی ظهور میکند.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۱۴۸)
@motahari_nab
چرا ائمه اطهار این همه تأکید و اصرار کردند که عزاداری حسین بن علی(علیهالسلام) برای همیشه زنده بماند؟
هرسال که محرم میرسید خود ائمه اطهار اعلام عزا میکردند، وضعشان تغییر میکرد و به شیعیانشان هم دستور میدادند که برای همیشه چنین کاری بکنند، چرا؟
این عزاداری، شخصی نیست، مسئله دیگری است؛ زنده نگه داشتن قیام حسین بن علی است. قیام حسین بن علی قیام امر به معروف و نهی از منکر بود، قیام برای عدل اسلامی بود.
(پانزدهگفتار، ص۱۹۷)
@motahari_nab
روز تاسوعا برای اهل بیت پیغمبر روز خیلی غمناکی بوده است.
امام صادق فرمود:
«انَّ تاسوعا یوْمٌ حوصِرَ فیهِ الْحُسَینُ»
تاسوعا روزی است که در آن، حسین در محاصره سختی قرار گرفت.
روزی است که برای لشکریان عمرسعد کمکهای فراوان رسید، ولی برای اهل بیت پیغمبر کمکی نرسید.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۲۵۷)
@motahari_nab
هدایت شده از جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
هزار و سيصد سال است كه اين نهضت هر سال يک پيروزى جديد به دست مىآورد؛
يعنى هر سال عاشورا، عاشوراست و معنى «كلّ يوم عاشورا» اين است كه هر روز به نام امام حسين(ع) با ظلم و باطلى مبارزه مىشود و حق و عدالتى احياء مىشود.
(نبرد حق و باطل)
@motahari_nab
چرا حادثه عاشورا آموزنده است؟
ارزش مهمش این است که در راه ایمان و عقیده است:
"الا تَرَوْنَ انَّ الْحَقَّ لایعْمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لایتَناهی عَنْهُ لِیرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللهِ حَقّاً".
نمیبینید به حق عمل نمیشود؟
نمیبینید فساد و منکر چقدر زیاد است و کسی نهی از منکر نمیکند؟ ارزش قیام امام حسین روی جاذبه این است که میگوید:
"لا ارَی الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً".
این به آن ارزش میدهد. میگوید برای من ارزش زندگی در این است که ظلم و ظالمی نبینم.
من در کوخ و کلبه و در محرومیت زندگی کنم ولی در جامعه خودم عدالت را برقرار نمایم؛ این زندگی برای من گواراست.
ولی من در بهترین کاخها زندگی کنم اما آنچه که نسبت به دیگران میبینم ظلم و ستم است و به همراه ظالم میخواهم زندگی کنم، مرگ برای من بر این زندگی شرف دارد.
(پانزدهگفتار، ص۲۸۴)
@motahari_nab
هدایت شده از جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
حسین را یک روز کشتند و سر او را از بدن جدا کردند، اما حسین که فقط این تن نیست، حسین که مثل من و شما نیست؛ حسین یک مکتب است و بعد از مرگش زندهتر میشود.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۲۰)
@motahari_nab
بزرگترین اثر حادثه کربلا این بود که پرده نفاق را درید و حساب سلطنت عملًا از حساب دین جدا شد؛ و اگر حادثه کربلا نبود، امویین به نام دین بر مردم حکومت میکردند و البته این چسبیدن آنها به دین، در نظر عدهای آنها را تبرئه میکرد و در نظر عده بیشتری دین را ملوّث مینمود.
حداقل اثر قیام حسینی این بود که میان خلفا و دین برای همیشه تفکیک شد.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۱۴۱)
@motahari_nab
اسارت و بندگی هزار نوع و هزار شکل دارد؛
بندگی طمع و آز هم بندگی است، اسارت در قید عادات جاهلانه هم بندگی است، پول پرستی هم بندگی است.
(حکمتهاواندرزها، ج۱، ص۲۲)
@motahari_nab
عبودیت، بندگی خدا خاصیتش این است که هرچه انسان راه بندگی خدا را بیشتر طی کند بر تصاحب و قدرت و خداوندگاریاش افزوده میشود.
اوّلین درجه ربوبیت و خداوندگاری که در نتیجه عبودیت پیدا میشود این است که انسان ربّ و مالک نفس خودش میشود، تسلط بر نفس خودش پیدا میکند.
یکی از بیچارگیهای ما که کاملًا احساس میکنیم این است:
زمام نفس خودمان دراختیار ما نیست، اختیار خودمان را نداریم؛ اختیار زبان خودمان را نداریم، اختیار شهوات خودمان را نداریم، اختیار شکم خودمان را نداریم، اختیار دامن خودمان را نداریم، اختیار چشم خودمان را نداریم، اختیار گوش خودمان را نداریم، اختیار دست خودمان را نداریم، اختیار پای خودمان را نداریم؛ و این نهایت بدبختی است.
(آزادیمعنوی، ص۴۶)
@motahari_nab
هدایت شده از جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی اهل منبر کمتر به آن جنبه توجه دارند؛ و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله و اباالفضل و زینب قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۴۷)
@motahari_nab
انتظار فرج انسان را به صورت سربازی در میآورد که مطمئن است فرضاً خودش از میان برود، ایدهاش و هدفش قطعاً در آینده پیروز است و به فرزندان میگوید ممکن است ما روز پیروزی را درک نکنیم ولی چنین روزی هست و خوشا به حال کسی که چنین روزی را درک میکند، بر خلاف کسی که از پیروزی ایدهاش هم ناامید است.
لهذا انتظار عبادت است.
(یادداشتها، ج۹، ص۳۹۵)
@motahari_nab