هیچ کس به اندازه شهدا به بشریت خدمت نکرده است، چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز میکنند و برای بشر آزادی را به هدیه میآورند، آنها هستند که برای بشر محیط عدالت به وجود میآورند که دانشمند به کار دانش خود مشغول باشد، مخترع با خیال راحت به کار اختراع خودش مشغول باشد، تاجر تجارت کند، محصل درس بخواند و هر کسی کار خودش را انجام بدهد.
اوست که محیط(مناسب) را برای دیگران به وجود میآورد. مثَل آنها مثل چراغ و مثل برق است؛ اگر چراغ یا برق نباشد ما و شما چکار میتوانیم انجام دهیم؟
(حماسهحسینی، ج۱، ص۳۲)
@motahari_nab
اسلام با اینکه با گریه بر میّت (میّت عادی) چندان روی خوشی نشان نداده است، مایل است که مردم بر شهید بگریند، زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست.
(قیاموانقلابمهدی(ع)ومقالهشهید، ص۹۱)
@motahari_nab
امام حسین(علیهالسلام) به واسطه شخصیت عالیقدرش، به واسطه شهادت قهرمانانهاش مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است.
(قیاموانقلابمهدی(ع)ومقالهشهید، ص۱۰۱)
@motahari_nab
در حال گریه و رقّت و هیجان خاص آن، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او میگرید نزدیک میبیند، و در حقیقت در آن حال است که خود را با او متحد میبیند.
خنده و شادی بیشتر جنبه خودی و شخصی و در خود فرو رفتن دارد و گریه بیشتر جنبه از خود بیرون آمدن و خود را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن.
خنده از این نظر مانند شهوت است که در خود فرو رفتن است و گریه مانند عشق است که از خود بیرون رفتن است.
(قیاموانقلابمهدی(ع)ومقالهشهید، ص۱۰۱)
@motahari_nab
فرهنگ شیعی یک فرهنگ زنده حرکتزا و انقلابخیز است، فرهنگی است که از روش علی، از افکار و اندیشه علی و از نهجالبلاغه علی تغذیه میشود، دیگران که چنین چیزی ندارند.
فرهنگی است که در تاریخ خودش عاشورا دارد، دیگران که عاشورا ندارند.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۱۹۵)
@motahari_nab
حسین را یک روز کشتند و سر او را از بدن جدا کردند، اما حسین که فقط این تن نیست، حسین که مثل من و شما نیست؛ حسین یک مکتب است و بعد از مرگش زندهتر میشود.
(حماسهحسینی، ج۱، ص۲۰)
@motahari_nab
کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی اهل منبر کمتر به آن جنبه توجه دارند؛ و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله و اباالفضل و زینب قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.
(حماسهحسینی، ج۲، ص۴۷)
@motahari_nab
هیچ دینی آزادی عقیده واقعی را به اندازه اسلام رعایت نکرده است. این مورخین غربی هستند که به این مطلب اعتراف دارند.
و لهذا در صدر اسلام اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران، زردشتی بودند. ایرانیها در زمانی مسلمان شدند که اتفاقا حکومتشان حکومت عرب نبود، حکومت ایرانی بود. ایرانیان در زمانی که حکومتشان حکومت ایرانی شد تدریجا مسلمان شدند والّا در زمان حکومت عرب مسلمان نبودند و مسلمان هم نشدند و اعراب هم آنها را مجبور به اسلام نکردند.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۳۰۹)
@motahari_nab
انسانی که اسلام میخواهد، با انسانی که مکتبهای فلسفی بشر میخواهند، از زمین تا آسمان فرق دارد.
خیلی چیزها که اسلام میگوید، با آنچه دیگران میگویند یکی است اما نه با یک دید.
(هدفزندگی، ص۲۴)
@motahari_nab
تجربههای گذشته نشان داده است که هر وقت در جامعه ما نوعی آزادی فکری بوده، این امر به ضرر اسلام تمام نشده بلکه به سود اسلام تمام شده است.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۹۴)
@motahari_nab
اکثر عقایدی که مردم روی زمین پیدا میکنند عقایدی است که دلبستگی است نه تفکر.
آیا بشر از نظر دلبستگیها باید آزاد باشد؟ این دلبستگیهاست که در انسان تعصب و جمود و خمود و سکون به وجود میآورد و اساسا اغلب، عقیده دست و پای فکر را میبندد. عقیده که پیدا شد، اولین اثرش این است که جلو فعالیت فکر و آزادی تفکر انسان را میگیرد چون به آن دل بسته است.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۲۹۸)
@motahari_nab
تقوا و تزکیه موجب پرورش اراده انسان میشود و اراده را برای به کار بستن آماده میکند.
یعنی روشن شدن به تنهایی کافی نیست، باید روشن شد و باید اقتدار پیدا کرد برای به کار بستن.
تقوا و تزکیه نفس به اراده اخلاقی انسان قدرت و توانایی به کار بستن میدهد.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۱۲۵)
@motahari_nab
واقعاً وقتی که انسان تاریخها را مطالعه میکند کمکم مطمئن میشود هر عمل انسانی واقعی که در آن صداقت وجود داشته است یا از ناحیه پیامبران است یا از ناحیه اتباع پیامبران.
هر نهضتی که در آن پیامبران شرکت نداشتهاند حقیقت هم در آن وجود نداشته است.
(پانزدهگفتار، ص۱۱۰)
@motahari_nab
عادت دلبستگی میآورد و دلبستگی اسارت.
به هر اندازه که انسان بیشتر به اشیاء عادت داشته باشد، بیشتر به آنها بسته است و اسیر آنهاست، و به هر اندازه که انسان اسیر باشد آزادی ندارد.
(احیایتفکراسلامی، ص۹۱)
@motahari_nab
خود روشنفکری خیلی خوب است ولی اگر روشنفکری یک راه افراط را پیش گرفت، خودش عامل شکست خودش است.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۱۰)
@motahari_nab
سنگر (انقلاب) از طرف خداپرستان آنگاه خالی شد که در مدّعیان پیشوایی دینی، روح عافیت طلبی پدید آمد.
و به عبارت صحیحتر، این پدیده از آن وقت رخ داد که مردمی عافیت طلب و اهل زندگی روزمرّه و به تعبیر خود دین، مردمی اهل دنیا، به جای پیامبران و پیشوایان دینی نشستند و مردم به غلط، اینها را که روحیهای بر ضدّ روحیه پیامبران و امامان و تربیت شدگان واقعی آنها داشتند- و اگر تشابهی درکار بود اندکی در قیافه و لباس بود- نماینده و مظهر و جانشین آنها دانستند.
(عللگرایشبهمادیگری، ص۱۸۵)
@motahari_nab
همان طوری که رکن حیات دشت و صحرا باران و بالأخص باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از این عواطف است که هم زندگی زن و هم زندگی فرزندان صفا و جلا و خرمی میگیرد.
(نظامحقوقزندراسلام، ص۲۵۶)
@motahari_nab
اراده قوّه مجریه عقل است، نه اینکه اراده عین عقل باشد. اراده نیروی دیگری است در انسان.
ای بسا صاحب عقلهای خیلی قوی و نیرومند که ارادهشان ضعیف است، وای بسا صاحب ارادههای بسیار قوی که عقلشان ضعیف است.
اینها دو قوّه است، منتها کار اراده این است که طرحهای عقل را اجرا میکند.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۳۳_۲۳۴)
@motahari_nab
کلمه «استعمار» را ما خیلی شنیدهایم. استعمار یک شکل ندارد. استعمار سیاسیداریم، استعمار اقتصادی داریم و استعمار فرهنگی داریم که از استعمار سیاسی و اقتصادی خطرناکتر است و اصلا امکان ندارد که استعمار اقتصادی باشد بدون استعمار سیاسی و استعمار فرهنگی.
پایه استعمار سیاسی و استعمار اقتصادی، استعمار فرهنگی است.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۱۶۲_۱۶۳)
@motahari_nab
عالیترین مظهر عقل و تربیت صحیح، خطایابی از خویشتن است؛ یعنی انسان بتواند در دریای ژرف افکار و اندیشهها و تمایلات و افعال و اقوال خود فروبرود و خطاهای خود را بیابد و انگشت روی آنها بگذارد و آنها را از خود دور کند.
از بشر انتظار اینکه خطا نکند، خطاست، بشر جایزالخطاست؛ از بشر باید انتظار داشت که خطاهای خود را تکرار نکند، از خطاهای خود استفاده کند.
یعنی چه از خطاهای خود استفاده کند؟
یعنی آنها را بشناسد و مصمم گردد که تکرار نکند.
(حکمتهاواندرزها، ج۱، ص۶۷)
@motahari_nab
قرآن برای خدعه هیچ گونه موفّقیتی قائل نیست، نمیگوید عالم را خدعه اداره کرده است.
قرآن این منطق را قبول ندارد که جریان تاریخ را زور گردانده و خدعه حرکت داده و ظلمت چرخانده است. اصلاً از نظر منطق قرآن امکان ندارد که در مجموع جامعه بشریت غلبه با شرّ و فساد و ظلم باشد و در عین حال جامعه باقی باشد.
(نبردحقوباطل، ص۳۸)
@motahari_nab
خودپرستی جز محدودیت افکار و تمایلات چیزی نیست.
عشق، علاقه و تمایل انسان را به خارج از وجودش متوجه میکند؛ وجودش را توسعه داده و کانون هستیاش را عوض میکند و به همین جهت عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است، مشروط به اینکه خوب هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده واقع گردد.
(جاذبهودافعهعلی(ع) ،ص۴۹)
@motahari_nab
هرکسی مطابق آنچه که فکر میکند و عقیده دارد و مطابق حالاتی که در روحش هست عمل میکند.
ریشه اعمال آدمی در روح اوست.
(بیستگفتار، ص۸۲)
@motahari_nab
تفکر بدون تعلیم و تعلّم امکانپذیر نیست.
(تعلیموتربیتدراسلام، ص۲۱)
@motahari_nab
ایمانی که اسلام میخواهد قابل اجبار کردن نیست، امکان اجبار ندارد. مگر میشود کسی را آن طوری که اسلام از او ایمان میخواهد مجبور کرد؟ اگر ممکن باشد که بچهای را به فلک ببندند، اینقدر چوب به او بزنند تا یک مسئله را حل کند، چنین چیزی نیز ممکن است. زیر چوب کسی نمیتواند مسئله حل کند. او را باید آزاد گذاشت، فکرش را باید آزاد گذاشت تا مسئله را حل کند. عقیده اسلامی یک چنین چیزی است.
(آیندهانقلاباسلامیایران، ص۳۰۸)
@motahari_nab