eitaa logo
جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
584 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
با توجه به تفکرات ناب استاد شهید علامه مرتضی مطهری(ره)دوست داشتم همه از تفکر مطهر و معارف بالای ایشان استفاده کنند. ارتباط با ادمین‌های کانال: @motahari_nab_1397 آدرس کانال: @motahari_nab
مشاهده در ایتا
دانلود
مسئله‌ «انسانیت» به این دلیل مطرح می‌شود که ارزش‌های معنوی از مختصات انسان است و ارزش‌های مادی از مختصات انسان نیست. انسانیت هر انسانی به این است که ارزش‌های معنوی در او نیرومند باشد، و به هر مقدار که او بیشتر پایبند ارزش‌های معنوی باشد ما او را در انسانیت کاملتر می‌شماریم. (تعلیم‌وتربیت‌دراسلام، ص۱۵۶) @motahari_nab
وجود مقدس امام حسن عسکری(علیه السلام) از ائمه‌ای هستند که تحت فشار بسیار بودند، چون هرچه که دوران ائمه به دوره امام عصر(علیه السلام‏) نزدیکتر می‌شد کار بر آنها سخت‏‌تر می‌گردید. (سیری‌درسیره‌ائمه‌اطهار، ص۲۱۵) @motahari_nab
مسئله‌ امامت و ولایت باطن شریعت است؛ یعنی کسی به این مطلب می‌رسد که اندکی از قشر عبور کرده باشد و به مغز و لُبّ پی برده باشد؛ و اساساً مسئله‌ امامت و ولایت در اسلام یک مسئله‌ لُبّی بوده یعنی افراد عمیق آن را درک می‌کرده و می‌فهمیده‏ اند، دیگران دعوت شده‌اند که به این عمق برسند، حال برخی می‌رسند و برخی نمی‌رسند. (امامت‌ورهبری، ص۱۲۶،۱۲۵) @motahari_nab
حق تأهل از طبیعی ترین حقوق بشری است. هیچ بشری را از این حق به هیچ نامی و تحت هیچ عنوانی نمی‌توان محروم کرد. حق تأهل حقی است که هر فرد بر اجتماع خود پیدا می‌کند. اجتماع نمی‌تواند کاری بکند که نتیجتاً گروهی از این حق محروم بمانند. (نظام‌حقوق‌زن‌دراسلام، ص۳۱۲) @motahari_nab
اسلام قانون است نه پدیده و آنچه متغیر است پدیده است. قرآن هم می‌گوید اسلام باقی می‌ماند ولی پیغمبر می‏‌میرد: مصطفی را وعده داد الطاف حق‏ گر بمیری تو نمیرد این سَبَق‏ درباره پیغمبر می‌گوید: انَّک مَیتٌ وَ انَّهُم مَیتونَ‏. ولی درباره اسلام و قرآن‏ می‌گوید: انّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ انّا لَهُ لَحافِظونَ‏. (پانزده‌گفتار، ص۳۹) @motahari_nab
امان از سوءتفاهمات، امان از توهمات و تصورات غلطی که فرق مختلف درباره یکدیگر دارند و امان از عواملی که کاری جز تیره‏‌تر کردن روابط مسلمانان ندارند. ما در صدد این نیستیم که طرحی برای از بین بردن فرقه‏‌ها و مذاهب و بازگشت همه به اصل اسلام بریزیم، زیرا این، کاری است که اولًا از ما ساخته نیست و ثانیاً وحدت اسلامی متوقف بر این نیست که فرق و مذاهب از میان برود. جهات اختلاف فرق و مذاهب آنقدر زیاد نیست که مانع اخوت اسلامی بشود و جهات اشتراک آنها آنقدر زیاد و نیرومند است که می‌تواند آنها را به هم بپیوندد. (حج، ص۱۱) @motahari_nab
اتحاد و وحدت از مسائلی است که قرآن روی آن خیلی تکیه می‌کند. اسلام دین وحدت و اتفاق است. الآن شما ببینید کار تبلیغات استعماری به کجا رسیده که اگر کسی سخن از وحدت اسلامی بگوید عده‌ای از نظر مذهبی او را تکفیر می‌کنند که تو می‌گویی وحدت اسلامی؟! وحدت اسلامی بر خلاف مذهب تشیع است! علی فدای وحدت اسلامی شد. چه کسی به اندازه علی برای وحدت اسلامی احترام قائل بود؟ این دیگران بودند که می‌بریدند و این علی بود که وصل می‌کرد. (پانزده‌گفتار، ص۳۱۸) @motahari_nab
اسلام به اتفاق و اتحاد مسلمین فوق العاده عنایت دارد و وحدت اسلامی یکی از هدف‌های بزرگ اسلام به شمار می‌رود و بر مسلمانان و مخصوصاً داعیان خیر و ارشادکنندگان خلق و آمران به معروف و ناهیان از منکر است که در طریق تحقق یافتن این هدف بزرگ اسلامی کوشش کنند و لااقل آتش اختلافات را دامن نزنند. (حج، ص۱۵) @motahari_nab
امام صادق (ع) فرصت را برای تعلیم و تأسیس کانون علمی مناسب دید، به این کار همت گماشت. بغداد که کانون جنبش علمی اسلامی صدر اسلام است در زمان امام صادق (ع) بنا شد. ظاهراً ایشان آخر عمر سفری به بغداد آمده است. اثر امام صادق (ع) است که می‌بینیم شیعه، در مقدّم سایر فرق، در علوم اسلامی پیشقدم و مؤسس شد و یا لااقل دوش به‌دوش دیگران حرکت کرد و در همه رشته‌ها از ادب و تفسیر و فقه و کلام و فلسفه و عرفان و نجوم و ریاضی و تاریخ و جغرافی کتاب‌ها نوشت و رجال بزرگ بیرون داد، عالی‌ترین و نفیس‌ترین آثار علمی را به جهان تحویل داد. (بیست‌گفتار، ص۱۳۲) @motahari_nab
انسان نباید اینقدر اسیر عادات باشد. متأسفانه باید عرض کنم که عادات اجتماعی، بیشتر در میان خانم‌ها رایج است تا آقایان. مثلًا رسم چنین است که در روز سوم و هفتم و چهلم میت، چنین و چنان کنند یا در عروسی رسم این است که روی سر عروس قند بسایند و امثال اینها. می‌گویند: رسم است، چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود آن را زیر پا گذاشت؟! حال چه فلسفه‌ای دارد و چرا؟ جواب می‌دهند: رسم است دیگر، رسم را که نمی‌شود انجام نداد. این یعنی زبونی، حقارت و بیچارگی. انسان نباید اینقدر اسیر عرف‌ها باشد. آدم باید تابع منطق باشد. (آزادی‌معنوی، ص۱۸۷) @motahari_nab
حکمت یعنی سخن متقن و محکم که قابل خدشه و تشکیک نیست؛ به اصطلاح منطقیین و حکما یعنی سخنی که مقدماتش صد درصد یقینی است. (ده‌گفتار، ص۲۰۴) @motahari_nab
از نظر اسلام مجازات آخرین دوا و آخرین عامل تربیتی اجتماع است. اسلام نمی‌گوید یگانه راه منحصر جلوگیری از دزدی یا جنایت دیگر مجازات است، اسلام از همه عوامل دیگر استفاده می‌کند و از آن جمله مجازات. (امدادهای‌غیبی‌درزندگی‌بشر، ص۱۴۴،۱۴۵) @motahari_nab
انتظار فرج داشتن یعنی واقعاً در نیت ما این باشد که در رکاب امام زمان و در خدمت ایشان دنیا را اصلاح کنیم. (آزادی‌معنوی، ص۱۷۴) @motahari_nab
دین یعنی صراط مستقیم، یعنی راه راست بشری. بی تفاوت در مسئله‌ دین بودن، یعنی در راه راست بشریت بی‌تفاوت بودن. ما می‌گوییم توحید با سعادت بشری بستگی دارد، مربوط به سلیقه شخصی نیست، مربوط به این قوم و آن قوم نیست. (جهاد، ص۸۶) @motahari_nab
زندگی یعنی چه؟ زندگی یعنی بینایی و توانایی. تفاوت زنده با مرده در همین جهات است. به هر درجه که بینایی و توانایی بیشتر شود حیات بیشتر است. (احیای‌تفکراسلامی، ص۵۴) @motahari_nab
ارزش‌های معنوی از مختصات انسان است و ارزش‌های مادی از مختصات انسان نیست. انسانیت هر انسانی به این است که ارزش‌های معنوی در او نیرومند باشد، و به هر مقدار که او بیشتر پایبند ارزش‌های معنوی باشد ما او را در انسانیت کاملتر می‌شماریم. (تعلیم‌و‌تربیت‌دراسلام، ص۱۵۶) @motahari_nab
ایمانی که اسلام می‌خواهد قابل اجبار کردن نیست، امکان اجبار ندارد. مگر می‌شود کسی را آن طوری که اسلام از او ایمان می‌خواهد مجبور کرد؟ (آینده‌انقلاب‌اسلامی‌ایران، ص۳۰۸) @motahari_nab
استکبار اخلاقی این است که انسان در مقابل حقیقت روحاً خاضع نشود. این تکبرِ در مقابل خداست، تکبرِ بر مردم نیست. نمی‌خواهد زیر بار حقیقت برود. ممکن است خودش یک آدم مستضعفی هم باشد ولی در عین حال در این جهت مستکبر است. به این معناست که خدا شیطان را مستکبر می‏نامد. (فلسفه‌تاریخ، ج۴، ص۱۸۲) @motahari_nab
فرهنگ اسلام و ایدئولوژی اسلامی یک فرهنگ و یک ایدئولوژی انقلابی است و به سود طبقه مستضعف هم هست، و اگر مقصود این است که به سود کیست؟ جواب این است: از لحاظ معنوی به سود همه و از لحاظ مادی به سود مستضعف، چون فرهنگ عدل و قسط است. (یادداشت‏‌ها، ج۱۲، ص۳۱۹) @motahari_nab
هیچ دینی آزادی عقیده واقعی را به اندازه اسلام رعایت نکرده است. این مورخین غربی هستند که به این مطلب اعتراف دارند. و لهذا در صدر اسلام اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران، زردشتی بودند. ایرانی‌ها در زمانی مسلمان شدند که اتفاقا حکومتشان حکومت عرب نبود، حکومت ایرانی بود. ایرانیان در زمانی که حکومتشان حکومت ایرانی شد تدریجا مسلمان شدند والّا در زمان حکومت عرب مسلمان نبودند و مسلمان هم نشدند و اعراب هم آنها را مجبور به اسلام نکردند. (آینده‌انقلاب‌اسلامی‌ایران، ص۳۰۹) @motahari_nab
انسان این فرق را با سایر امور تربیت پذیر دارد که مربیان خارجی برای تربیت وی کافی نیستند، هرکسی باید در خودش حالت مربیگری نسبت به خودش پیدا شود، دو شخصیت پیدا کند: از یک نظر فرمانده باشد و از یک نظر فرمان پذیر، از یک نظر پند ده باشد و از یک نظر پند پذیر، از یک نظر ملامت کن باشد و از یک نظر ملامت پذیر، از یک نظر حساب کش باشد و از نظر دیگر حساب ده. (حکمت‌هاواندرزها، ج۱، ص۶۲) @motahari_nab
نهضت اسلامی نهضت توحیدی بود. این نهضت توحیدی در آن عصر و آن زمان و مکان که بت لات و عزّی و هبل و مَنات و امثال آنها را پرستش می‌کردند نتیجه‌اش مبارزه با این بت‌ها بود، ولی چون ریشه نهضت، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ لا مَعْبودَ اِلاَّ اللهُ بود، محدود به هبل و لات و عزّی نبود: غیر از خدا هیچ چیزی، هیچ شخصی، هیچ ستاره‌ای، خورشیدی، ماهی، انسانی، حتی مرامی، مسلکی، هیچ چیزی که شیء به آن اطلاق بشود صلاحیت ندارد که هدف و معبود بشر قرار بگیرد. حقیقت قابل پرستش منحصر است به خدا، همان خدایی که ذاتش پایان ندارد و حرکت بشر به سوی او پایان‌ناپذیر و خستگی‌ناپذیر است. (خاتمیت، ص۶۲) @motahari_nab
هر تعلقی بر ضد آزادی است مگر تعلق به خدا که تعلق‌ به خود است و تعلق به خودِ کاملتر است و جز با تعلق به خدا آگاهی پیدا نمی‌شود. پس آگاهی به خدا مستلزم آگاهی بیشتر از خود است، یعنی انسان هرچه که در عبادت و خلوت، بیشتر در ذکر خدا فرو رود و توجهش به خدا بیشتر شود، آن وقت است که نفس خودش را بهتر می‌شناسد. (انسان‌کامل، ص۳۰۳_۳۰۴) @motahari_nab
انتظار فرج که یکی از عبادات اسلام است از مختصات فرج مهدی موعود نیست، بلکه از لحن روایات دانسته می‌شود که مطلقاً مؤمن در شداید باید انتظار و امید فرج داشته باشد. (یادداشت‏‌ها، ج۹، ص۴۰۹) @motahari_nab
اولین درجه دانش و علم، توجه به فقر علمی و احتیاج علمی است، یعنی اینکه انسان خودش متوجه گردد که کسری و کمبود علم دارد. به هر اندازه که پایه علم و معرفتش بیشتر بالا رود بیشتر جهالت و نادانی خود را احساس می‌کند. (حکمت‌هاواندرزها، ج۱، ص۲۱۴) @motahari_nab