eitaa logo
جملات ناب علامه شهید مرتضی مطهری(ره)
584 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
با توجه به تفکرات ناب استاد شهید علامه مرتضی مطهری(ره)دوست داشتم همه از تفکر مطهر و معارف بالای ایشان استفاده کنند. ارتباط با ادمین‌های کانال: @motahari_nab_1397 آدرس کانال: @motahari_nab
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت قبر پیغمبر و امام و حتی همه اولیا و انبیا از باب اینکه خاطره آنها را تجدید می‌کند، یک عامل تربیتی است. (اسلام‌ونیازهای‌زمان، ج۲، ص۲۳) @motahari_nab
گرانبها بودن زن به این است که بین او و مرد در حدودی که اسلام مشخص کرده، حریم باشد؛ یعنی اسلام اجازه نمی‌دهد که جز کانون خانوادگی، یعنی صحنه اجتماع، صحنه بهره برداری و التذاذ جنسی مرد از زن باشد چه به صورت نگاه کردن به بدن و اندامش، چه به صورت لمس کردن بدنش، چه به صورت استشمام عطر زنانه‌‏اش و یا شنیدن صدای پایش که اگر به اصطلاح به صورت مهیج باشد، اسلام اجازه نمی‌دهد. ولی اگر بگوییم علم، اختیار و اراده، ایمان و عبادت و هنر و خلّاقیت چطور؟ می‌گوید بسیار خوب، مثل مرد. چیزهایی را شارع حرام کرده که به زن مربوط است. آنچه را که حرام نکرده، بر هیچ کدام حرام نکرده است. اسلام برای زن شخصیت می‌خواهد نه ابتذال. (حماسه‌حسینی، ج۱، ص۳۷۶) @motahari_nab
اسلام دعوت می‌کند به تفکر. این تعلیم، یکی از اصول اسلام است. آیا چه روزی برای بشر خواهد آمد که در آن فکر نکردن برای او از فکر کردن بهتر باشد؟ اسلام دعوت می‌کند به علم: "وَ لاتَقْفُ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ". می‌گوید در هیچ موضوع و مسئله‌ای اساس قضاوت شما نباید ظنّ و گمان و پندار باشد. ریشه خرافات را از همین جا می‌کند. هر مطلبی را که به آن یقین کردید و از نظر علمی برای شما ثابت و مسلّم و قطعی بود بپذیرید، و هر چیزی که پای حدس و خیال و گمان و شاید در آن بود، روی آن اساساً تکیه نکنید. (خاتمیت، ص۶۴) @motahari_nab
ملاک تقدس دفاع این نیست که انسان باید از خود دفاع کند بلکه ملاک این است که باید از «حق» دفاع کند. (جهاد، ص۶۷) @motahari_nab
رسول اکرم(ص) به حکم تاریخ قطعی و به شهادت قرآن و به حکم قرائن فراوانی که از تاریخ اسلام استنباط می‌شود، لوح ضمیرش از تعلّم از بشر پاک بوده است. او انسانی است که جز مکتب تعلیم الهی مکتبی ندیده و جز از حق دانشی نیاموخته است. او گلی است که جز دست باغبان ازل دست دیگری در پرورشش دخالت نداشته است. (پیامبرامی، ص۱۰۱) @motahari_nab
یکی از مظاهر کمال انسان طرز مواجهه او با مرگ است، چون ترس از مرگ یک نقطه ضعف بزرگ در انسان است و بسیاری از بدبختی‌های بشر ناشی از ترس از مرگ است، مانند تن به پستی‌ها و دنائت‌ها دادن و هزاران بدبختی دیگر. اگر کسی از مرگ نترسد، سراسر زندگیش عوض می‌شود و انسان‌های خیلی بزرگ آن انسان‌هایی هستند که در مواجهه با مرگ، در نهایت شهامت و بلکه بالاتر از شهامت با لبخند و خوشرویی به سراغ مرگ رفته‌اند. (انسان‌کامل، ص۱۲۱_۱۲۲) @motahari_nab
عقب نشینى‌هاى مذهب، عقب نشینى‌هاى موقت است و آخرش باز بروز مى کند و به جاى خودش برمى‌گردد. (مقدمه‌ای‌برکلام‌جدید، ص۷۵) @motahari_nab
همیشه در دنیا مشتری‌های مذهب چه گروه‌های هستند؟ آیا مردمان شریف، آنهایی که اصالت‌های انسانیت در آنان باقی است به سوی مذهب گرایش دارند، یا انسان‌هایی که در حیوانیت سقوط کرده‌اند؟ حتّی غیر مذهبی‏‌ها هم در این جهت انکار ندارند و لهذا می‌گویند اگر شما می‌بینید افراد مذهبی هستند، این مذهبی بودن شرافت ذاتی اینهاست، به آن مذهبی که گرایش پیدا کرده‌اند مربوط نیست، به شرافت خود اینها مربوط است؛ یعنی مشتری‌های واقعی مذهب همیشه از میان افراد شریف انتخاب می‌شوند. (فطرت، ص۱۷۰) @motahari_nab
مسلّماً علّت انکار و اعراض بسیاری از افراد تحصیل کرده این است که مفاهیم مذهبی و دینی به طرز صحیحی به آنها تعلیم نشده است. در واقع آن چیزی که آنها انکار می‌کنند مفهوم واقعی خدا و دین نیست، چیز دیگری است. افرادی مانند من که با پرسش‌های مردم درباره مسائل مذهبی مواجه هستیم کاملًا این حقیقت را درک می‌کنیم که بسیاری از افراد تحت تأثیر تلقینات پدران و مادران جاهل یا مبلّغان بی‏سواد، افکار غلطی در زمینه مسائل مذهبی در ذهنشان رسوخ کرده است و همان افکار غلط اثر سوء بخشیده و آنها را درباره حقیقت دین و مذهب دچار تردید و احیاناً انکار کرده است. از این رو کوشش فراوانی لازم است صورت بگیرد که اصول و مبانی مذهبی به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم و القا شود. (امدادهای‌غیبی‌درزندگی‌بشر، ص۴۷_۴۸) @motahari_nab
نقشه‏‌ای که مسیحیان برای تصرّف اندلس و بیرون کشیدن آن از دست مسلمین کشیدند این بود که به صورت دوستی و خدمت، وسائل عیاشی برای آنها فراهم کردند: باغ‌ها و بوستان‌ها وقف ساختن شراب و نوشانیدن مسلمین شد. دختران زیبا و طنّاز در خیابان‌ها به دلربایی و عاشق سازی پرداختند. سرگرمی‌های شهوانی از هر جهت فراهم شد و روح ایمان و جوانمردی مرد. پس از این جریان بود که توانستند مسلمانان را بی‏درنگ از دم تیغ بگذرانند. استعمار غرب نیز این برنامه را در قرون اخیر به صورت دقیقی در کشورهای اسلامی اجرا کرد. به هر حال غرق شدن در شهوات حیوانی عامل دیگری است برای اینکه تعالی دینی در وجود بشر ضعیف و احیاناً منفور گردد. (امدادهای‌غیبی‌درزندگی‌بشر، ص۴۹) @motahari_nab
نفوذ و نشر اندیشه‌های بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعمّ از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطری است که کیان اسلام را تهدید می‌کند. (بررسی‌اجمالی‌نهضت‌های‌اسلامی در‌صدساله‌اخیر، ص۹۳) @motahari_nab
در حدیث است اگر اهل بدعت پیدا شدند، با اهل بدعت مبارزه کنید و عالِم باید مبارزه کند و حق ندارد ساکت باشد، و در یک حدیث تعبیر چنین است: "وَ باهِتوهُمْ‏" یعنی مبهوتشان کنید، بیچاره‏‌شان کنید؛ یعنی با آنها مباحثه کنید و دلیل‌هایشان را بشکنید. "فَبُهِتَ الَّذی کفَرَ" چنان که ابراهیم آن کافر زمان خودش را مبهوت کرد، شما هم مبهوتش کنید. سوء استفاده از یک حدیث‏: بعضی آدم‌های کم سواد این «باهِتوهُمْ‏» را این طور معنی کردند: به آنها تهمت بزنید و دروغ ببندید. بعد می‌گویند: اهل بدعت دشمن خدا هستند و من دروغ علیه او جعل می‌کنم. با هر کسی هم که دشمنی شخصی داشته باشد می‌گوید: این ملعون اهل بدعت است. صغری و کبری تشکیل می‌دهد، بعد هم شروع می‌کند به دروغ جعل کردن علیه او. شما ببینید اگر جامعه‌‏ای به این بیماری مبتلا باشد که دشمن‌های شخصی خودش را اهل بدعت بداند و حدیث «باهِتوهُمْ‏» را هم چنین معنی کند که دروغ جعل کن، با دشمن‌های خودش چه می‌کند! (آشنایی‌باقرآن، ج۴، ص۴۹) @motahari_nab
گناه عامه در اجتماع همیشه یک نوع بالخصوص است و آن تنبلی در فکر و تقصیر در فکر کردن است. اگر فکر بکنند و از این جهت به خود تنبلی راه ندهند، زود تنبه پیدا می‌‌کنند و اگر تنبه پیدا کنند خاصه را سر جای خود می‌‌نشانند. گناه اینها این است که مصداق «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» می‌باشند؛ افرادی را که مصنوع خودشان است و دست خودِ آنها آنها را ساخته است؛ در اثر احترامات و دست بوسی و تواضع و دو دستی دسترنج خود را تسلیم آنها کردن و برای آنها مقام مقدس قائل شدن، آنها ساخته و پرداخته شده‌اند؛ آن گردن‌ها را خود این‌ها کلفت کرده‌اند و شکم‌های آنها را خود اینها قطور نموده‌‌اند و چربی‌های زیاد را اینها در آنها به وجود آورده‌‌اند، در عین حال همین محصول‌های غفلت و جهالتِ خود را پرستش می‌‌کنند مثل اعراب جاهلیت که به دست خود بت می‌‌ساختند از چوب و سنگ و فلز و خرما و هم آن مصنوعات دست خود را پرستش می‌‌کردند و یک ذره فکر نمی‌‌کردند که اگر بنای عبادت باشد آن بت‌ها اینها را باید عبادت کنند نه اینها آن بت‌ها را. (یادداشت‏‌ها، ج۱۴،ص۲۴۵) @motahari_nab
عیب‌‌جویی‌‌های ما چون به منظور پایین آوردن و لکه‌‌دار کردن است اشاعه فساد است، غیبت است، تهمت است و قهراً تنزل‌‌دهنده اجتماع است ولی انتقاد صحیح چون به منظور بالا بردن و اصلاح و تکمیل است ارتقاءدهنده است. اگر رشد باشد، بین انتقاد و دشمنی فرق گذاشته می‌‌شود. مثلًا در علوم می‌بینیم که بزرگان به شدت از آراء و نظریه‌‌های یکدیگر انتقاد می‌‌کنند. (یادداشت‏‌ها، ج۱۳، ص۲۱۲) @motahari_nab
بشر آنگاه شخصیت خود را بازمی یابد که شخصاً گریبان خویش را از تسلط پول خلاص کند و خود را از اختیار پول خارج سازد و پول را در اختیار خود قرار دهد. شخصیت واقعی آنجاست که امکان تسلط پول و کالا باشد، در عین حال بشر بر پول و کالا حکومت کند نه پول و کالا بر بشر. اینچنین شخصیت داشتن همان است که اسلام آن را «زهد» می‌نامد. در مکتب تربیتی اسلام، انسان شخصیت خویش را بازمی یابد بدون آنکه نیازی به از بین بردن حق تملک در کار باشد. تربیت یافتگان اسلام در پرتو تعلیمات اسلامی به نیروی «زهد» مجهزند و حکومت پول و کالا را از خویشتن دور و حکومت خویش را بر آنها مستقر می‌سازند. (سیری‌درنهج‌البلاغه، ص۲۴۵) @motahari_nab
اسلام می‌گوید: اگر بنا هست که اجتماع بیرون محیط امن و آرام و محیط کار و فعالیت باشد، باید کامیابی‌های جنسی مطلقاً از اجتماع خارج و در خانواده متمرکز شود. (یادداشت‏‌ها، ج۳، ص۱۷۳) @motahari_nab
انتقاد کننده دو شرط باید داشته باشد: یکی آنکه حسن نیت داشته باشد، یعنی غرض شخصی نداشته باشد، مقصودش اصلاح باشد نه اینکه مقصودش لجن مال کردن و لگدمال کردن طرف باشد؛ دیگر آنکه حسن تشخیص داشته باشد، یعنی اهل درک و تشخیص باشد؛ انتقادهای جاهلانه و احمقانه بسیار زیان‌آور است. انتقاد اگر بر مبنای حسن نیت و حسن تشخیص باشد موجب حرکت و اصلاح است و اگر بر مبنای سوء نیت و بر مبنای جهالت و عدم تشخیص و عدم آشنایی به مصالح عالیۀ اجتماع و راه صحیحی که لازم است اجتماع طی کند واقع شود، آن وقت چوب لای چرخ گذاشتن است و سبب هرج و مرج و توقف است. (حکمت‌ها‌واندرزها، ج۱، ص۱۱۰) @motahari_nab
نهج البلاغه مثل خود علی(ع) است. کلام انسان مثل خود اوست، چون کلام تنزل روح انسان است، تجلی روح انسان است. یک روح پست کلامش پست است و یک روح عالی کلامش عالی است. یک روح یک بعدی کلامش یک بعدی است و یک روح چند بعدی کلامش هم چند بعدی است. علی(ع) یک شخصیت جامع الاضداد است، کلامش هم جامع الاضداد است. (انسان‌کامل، ص۱۵۸) @motahari_nab
ایمان ملاک وحدت و اتحاد است، مؤمنان از آن جهت که مؤمن‏‌اند نفس واحد هستند. (آشنایی‌با‌قرآن، ج۴، ص۴۳) @motahari_nab
اگر امروز می‌بینیم مذهب شیعه را یک مذهب رسمی می‌شناسند، مولود نهضت آن روز امام صادق(ع) و ادامه این نهضت به وسیله پیروان آن حضرت بود. این همه آثار در هر رشته نشان می‌دهد که جز ایمان و عقیده چیز دیگر نمی‌تواند این همه آثار به وجود آورد. به طور کلی هر نهضت سیاسی باید پشتوانه‏‌ای از نهضت فرهنگی و ایدئولوژی داشته باشد. امام صادق(ع) مبین ایدئولوژی شیعی است. (یادداشت‏‌ها، ج۹، ص۳۴۹) @motahari_nab
پیغمبر‌اکرم(ص) مردی بود که در عمل سیره داشت، روش و اسلوب داشت، منطق داشت، و ما مسلمانان موظفیم که سیره ایشان را بشناسیم، منطق عملی ایشان را کشف کنیم برای اینکه از آن منطق در عمل استفاده کنیم. (سیری‌در‌سیره‌نبوی، ص۵۹) @motahari_nab
وجود اقلیتِ واقعی و منتقد و مخالف برای همه جامعه مفید است و از آن جمله برای خود اکثریت. (جهاد‌اسلامی‌وآزادی‌عقیده، ص۹۹) @motahari_nab
آنچه شایسته طرز تفکر غربی در تفسیر انسان است، اعلامیه حقوق بشر نیست بلکه همان طرز رفتاری است که غرب عملاً در باره انسان روا می‌دارد؛ یعنی کشتن همه عواطف انسانی، به بازی گرفتن ممیزات بشری، تقدم سرمایه بر انسان، اولویت‌ پول بر بشر، معبود بودن ماشین، خدایی ثروت، استثمار انسان‌ها، قدرت بی‌نهایت سرمایه داری، که اگر احیاناً یک نفر میلیونر ثروت خود را برای بعد از خودش به سگ محبوبش منتقل کند آن سگ احترامی مافوق احترام انسان‌ها پیدا می‌کند؛ انسان‌ها در خدمت یک سگ ثروتمند به عنوان پیشکار، منشی، دفتردار استخدام می‌شوند و در مقابل او دست به سینه می‌آیستند و تعظیم می‌کنند. (نظام‌حقوق‌زن‌دراسلام، ص۱۳۸) @motahari_nab
اگر بادامی مغز نداشته باشد چه می‌گوییم؟ می‌گوییم پوچ است و پوک و هیچ و باید دورش انداخت. انسانی که عقل نداشته باشد، جوهر و مغز انسانیت و آن ملاک و مقوّم انسانیت را ندارد، انسانی پوک و پوچ است، یعنی یک صورت انسان است و معنی انسان در او نیست. به حسب این تعبیر، معنی انسان همان عقل انسان است، عقلی که در این حد باشد. عقل بودن عقل به استقلالش است: "الَّذینَ یسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعونَ احْسَنَهُ" از این بهتر اساساً دیگر نمی‌شود تعبیری پیدا کرد در مورد دعوت به اینکه انسان باید عقلش بالاستقلال حاکم باشد، عقلش مستقل باشد، دارای قدرت نقد و انتقاد باشد و بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند. آدمی که از این موهبت بی‌بهره است، هیچ است. (تعلیم‌وتربیت‌دراسلام، ص۱۸۵) @motahari_nab
سختی و گرفتاری، هم تربیت کننده فرد و هم بیدار کننده ملت‌هاست. سختی، بیدار سازنده و هوشیار کننده انسان‌های خفته و تحریک کننده عزم‌ها و اراده ‏هاست. شدائد همچون صیقلی که به آهن و فولاد می‌دهند، هر چه بیشتر با روان آدمی تماس گیرد او را مصمم‏تر و فعّال‏تر و برنده‏ تر می‌کند؛ زیرا خاصیت حیات این است که در برابر سختی مقاومت کند و بطور خودآگاه و یا ناخودآگاه آماده مقابله با آن گردد. (عدل‌الهی، ص۱۵۶) @motahari_nab