سلااااااام.... ♥حالتون که ان شاءالله خوبه خوب خداروشکر 🥰 امروز اخرین
روز بهار ☺️بهتر لذت ببریم و خدارو
شکر کنیم که یک فصل از سال رو به
سلامت پشت سر گذاشتیم و🌺
داریم وارد ماه پر از گرما و حرارت تابستان 😍
میشیم 🥰 هر چند الانم هوا خیلی گرمه
تو خونه های که فرشته های کوچک دارن😍
خیلی مواظبشون باشید در فصل گرم
ا😊خدای نکرده مریض نشن 🌺
دلتون 😃شاد شاد
@motazer_zohor_113
🌸بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌸
🌼ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ🌼
🍁دام شیطان🍁
قسمت سوم
سمیرا هرچه پرسید چی شده,اصلا قدرت تکلم نداشتم,فوری رفتم توخونه وبه مادرم گفتم سردردم ,میخوام استراحت کنم ..
اما درحقیقت میخواستم کمی فکر کنم...مبهوت بودم....گیج بودم.....
کلاس گیتار روزهای زوج بود اما اینقد حالم بد بودکه فرداش نتونستم برم کلاسهای دانشگاه,روز دوشنبه رسید ,قبل ازساعت کلاس گیتارزنگ زدم به سمیرا وگفتم :سمیراجان من حالم خوش نیست امروز کلاس گیتارنمیام,شایددیگه اصلا نیام...هرچه سمیرااصرارکرد چطورته ,بهانه ی سردرد اوردم.
نزدیکای ساعت کلاس گیتاربود یک دلشوره ی عجیب افتاد به جونم,یک نیرویی بهم میگفت اگر توخونه بمونی طوریت میشه,مامانم یک ماهی بودآرایشگاه زنانه زده بود,رفته بود سرکارش,دیدم حالم اینجوریاست,گفتم میزنم ازخونه بیرون ,یه گشت میزنم ویک سرهم به مامان میزنم,حالم بهتر شد برمیگردم خونه,رفتم سمت کمد لباسام,یه مانتو آبی نفتی داشتم,دست کردم برش دارم بپوشمش ,یکهو دیدم مانتو قرمزم که مال چند سال پیش بود تنمه,ازترس یه جیغ کشیدم,اخه من مانتو نپوشیده بودم,خواستم دکمه هاشو بازکنم ,انگاری قفل شده بود,ازترسم گریه میکردم,یک هو صدا درحیاط بلند شد که باشدت بسته شد,داشت روح از بدنم بیرون میشد از ته سرم جیغ کشیدم,یکدفعه صدای بابا راشنیدم,گفت چیه دخترم :چطورته؟؟چراگریه میکنی مادرم؟؟
خودم راانداختم بغلش ,گفتم بابا منو.ببر بیرون ,اینجا میترسم.
بابا گفت:من یه جایی کاردارم ,الانم اومدم یک سری مدارک ببرم,بیا باهم بریم من به کارام میرسم توهم یک گشتی بزن.
چادرم راپوشیدم یه گردنبند عقیق که روش (وان یکاد..) نوشته بود ,داشتم که کناردر هال اویزون بود,برش داشتم انداختمش گردنم وسوارماشین شدم ومنتظر بابا موندم.
بابا سوار شد وحرکت کردیم ,انقد توفکربودم که نپرسیدم کجا میریم ,فقط میخواستم خونه نباشم.
بابا ماشین راپارک کرد وگفت:عزیزم تا من این مدارک رامیدم توهم یه گشت بزن وبیا,پیاده شدم تا اطرافم رانگاه کردم ,دیدم خدای من جلو ساختمانی هستم که کلاس گیتارم اونجا بود,پنجره ی کلاس رانگاه کردم,استادسلمانی باهمون خنده ی کریهش بهم اشاره کرد برم داخل...
انگار اختیاری درکارنبود,بدون اینکه خودم بخواهم پا گذاشتم داخل کلاس....
╭┅─────────┅╮
به کانال منتظر هرگز نمی میرد بپیوندید
👇
@motazer_zohor_113
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از در راه مهدی(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مثل چمران بمیرید ...
در این دنیا شرف را بیمه کرد.
صحبتهای امام خمینی درباره شهید چمران
روز ملی بسیج اساتید
#چمران آن #شهید عارف ،دانشمند فیزیک دان ،نخبه،هنرمند،نقاش،نویسنده،چریک رزمی فوق العاده ،آن ذوب در انقلاب ،آنکس که به قدرت پشت کرد و در سیاست نماند با آنکه وزیر بود وخود را فدای هدف اصلی انقلاب کرد.
خروجی دانشگاه اللقاعده باید چمران باشد
✅ با امیرالمومنین در جنگ جمل همراه باشیم.
🔻پس از پيروزى امام در جنگ جمل يكى از ياران امام عليه السّلام گفت: دوست داشتم برادرم با ما بود و مى ديد كه چگونه خدا تو را بر دشمنانت پيروز كرد.
🔹امام فرمودند: أَ هَوَى أَخِيكَ مَعَنَا؟ فَقَالَ نَعَمْ. قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا، وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِي عَسْكَرِنَا هَذَا [قَوْمٌ] أَقْوَامٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَيَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ يَقْوَى بِهِمُ الْإِيمَان.
🔸آيا برادرت هوادار ما بود؟ گفت: آرى. على (ع) گفت: بی شک با ما حضور داشته، بلکه اقوامی با ما در این لشکر حضور داشتند که هم اکنون در صلب مردان و رَحِم زنان هستند، آنان که #زمانهای_آینده ظهورشان می دهد، و ایمان به وسیله آنان تقویت می شود.
📗نهجالبلاغه، خ۱۲.
#حدیث_روز
#نهج_البلاغه
1_389695808.mp3
9.28M
#معرفت_افزایی_مهدوی1
#قسمت_پنجم
📌موضوع: شناخت امام زمان(عج)و انتظار
👤سخنران: حجت الاسلام حسن محمودی
✅شاخصه های شناخت امام زمان(عج)
به کانال منتظر هرگز نمی میرد بپیوندید
👇👇👇
@motazer_zohor_113
⚜ ذکر صالحین ⚜
✨🌷سود عبادت🌷✨
💕روزی جوانی نزد حضرت موسی علیهالسلام آمد و گفت: ای موسی علیهالسلام خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
💕حضرت موسی علیهالسلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم. روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود.
🌿🌼میدانی موسی از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
🌿🌼ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم🌸🍃
✨🔴و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِین🌹
ٌ و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف آیه 36)🌸🍃
📚 الانوار النعمانیه
به کانال منتظر هرگز نمی میرد بپیوندید
👇
@motazer_zohor_113
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
✨مناجات با امام رضا علیهالسلام✨
⚡️به کارم گیر افتاده خودت مشگل گشایی کن
در این دریایطوفانی دوباره ناخدایی کن
⚡️اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست
کرامت با خدای توست، خدایی کن خدایی کن
⚡️به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم
اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن
⚡️ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی
دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن
⚡️سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت
به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن
⚡️کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد
کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن
⚡️تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان
به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن
⚡️تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا
دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن
@motazer_zohor_113