eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
30.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
224 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگزکسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله:4 آبان ✨پایان:13 آذر @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
2️⃣3️⃣🎬 مرد جلوی چادر که سهراب حالا می دانست اسمش شکیب است ، افسار رخش را به دست سهراب داد و گفت : دنبالم بیا...با نگاهی به قد و قامت و اسبت ،دریافتم که شما هم باید از نگاه تیزبین کاووس خان گذر کنی... سهراب با حالتی سؤالی گفت : کاووس خان کیست و این کارها برای چیست؟ شکیب در حین رفتن ،صدایش را بالا برد انگار که می خواست به دیگران بفهماند که چقدر کاووس را دوست می دارد و گفت : کاووس خان حکم دست راست فرمانده قشون را دارد...حکما می خواهد ببیند اگر جنگاوری لایق هستی ،تو را برای سپاه قصر برگزیند ، چون ایشان به نوعی، نیروی زبده برای دربار پیدا و انتخاب میکند و بکار می گیرد . سهراب سری تکان داد و گفت :عجب...عجب که اینطور.. نزدیک دربی کوچک و چوبی شدند، شکیب نگاهی به دور و برش کرد ، سرش را آرام به گوش سهراب نزدیک کرد و گفت : از من می شنوی ،مهارتهای خودت را نشان نده ، بگذار کاووس فکر کند چیزی در چنته نداری... سهراب با تعجب نگاهی به شکیب کرد و‌گفت : تو خود می گویی او‌ نیروهای ماهر را برای قصر شکار می کند ، چه کسی می آید چنین موقعیتی را از دست دهد که من بدهم؟ شکیب خنده ای از سر تمسخر کرد و گفت : این ظاهر قضیه است جوان !! درست است کاووس شکارچی ماهری در این زمینه است ، اما اینک ،این تقفتیش مهارت ،دستور کسی دیگر به کاووس خان است ...کسی که می خواهد رقیبان قدرش را بشناسد و قبل از مسابقه از سر راه بر دارد تا با خیال راحت خودش ،عنوان قهرمان را برگزیند و من چون اصلا دوست ندارم که آن شخص به مرادش برسد،همراه هرکس که راهی قصر شد ، شدم ، این راز را در گوشش گفتم ...پس به نفعت است حرفم را گوش کنی... سهراب که از اینهمه زیرکی شکیب و محبتی که در حقش داشت به وجد آمده بود ، لبخندی زد ، دست در شال کمرش کرد ،دوسکه بیرون آورد و گفت : اگر نام ان شخص اصلی و هدفش را از این کار ،گفتی این سکه ها مال تو می شود ، در ضمن اگر واقعیت را گفته باشی و در مسابقه فردا هم بردم ، شک نکن ،سکه های طلا انتظارت را خواهد کشید. شکیب با دیدن دو سکه طلا در دست سهراب ، چشمانش برقی زد و گفت : ببین جوان ، تو‌که هیچ‌از کاووس و هدفش نمی دانستی ، من خودم خواستم بگویم تا آگاه شوی تا پسر وزیر به خواسته اش نرسد ،آخر من دل خوشی از او‌ندارم ،اصلا دوست دارم سر به تنش نباشد... لحن صادقانه ی شکیب ،خبر از راستی گفتارش داشت ،پس سهراب که حالا پشت درب رسیده بود، دو سکه را در مشت شکیب جا کرد و آرام تر گفت : حالا قبل از اینکه وارد شویم بگو‌ او‌کیست و چرا چنین کاری می کند؟ شکیب ،خوشحال سکه ها را در شال کمرش جا داد و گفت : او کسی جز بهادر ، بهادرخان نیست ،پسر وزیر دربار خراسان...او...او... ادامه دارد... 🦋🕊🦋🕊🦋 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada @motevasselin_be_shohada 🦋🕊🦋🕊🦋
3️⃣3️⃣ 🎬 سهراب با لحنی آهسته گفت : چرا حرف الکی میزنی ؟ اگر طرف، پسر وزیر دربار است که آنقدر در ناز ونعمت است که اصلا احتیاجی به جایزه و سکه ندارد و درثانی ، با نظر لطف پدرش می تواند بهترین منصب را در دربار حاکم خراسان داشته باشد ، پس حرفت ساده انگارانه و الکی ست ،چون من انگیزه ای در این بین برای شرکت در مسابقه و استنطاق رقیبان برای بهادرخان نمی بینم. شکیب دست سهراب را گرفت و از جلوی درب چوبی به کنار دیوار بلند قصر برد و گفت : پشت درب نمی شود حرف زد ،چون این درب فرعی قصر برای ورود خدمه است ، امکانش هست نگهبانی پشت درب گوش چسپانیده باشد و حرف های ما را بشنود... سهراب سری تکان داد و گفت : خوب صحیح...حالا که پشت درب نیستی بگو دلیل حرف های عجیب تو چیست؟ شکیب سری از روی تأسف تکان داد و گفت : مشخص است که غریبه ای ،چون در خراسان کوچک و بزرگ میدانند که بهادر خان دل در گرو شاهزاده فرنگیس دارد و هر کاری می کند تا توجه این شاهزاده ی مغرور را به خود جلب کند ، اما انگار شاهزاده فرنگیس هیچ التفاتی به ایشان ندارند... سهراب چشم به دهان شکیب دوخته بود ، شکیب که انگار می خواهد راز بزرگی فاش کند ، سرش را در گوش سهراب برد و ادامه داد : اصلا من شنیده ام که پیشنهاد جشن تولد برای فرنگیس و اجرای مسابقه هم از ناحیه ی وزیر بوده ، او‌ می خواهد با انجام این مسابقه ،قدر و منزلت و مهارت پسرش، بهادرخان را به چشم شاهزاده خانم بکشد تا بلکه دلش نرم شود و پسرش رخت دامادی حاکم را در تن کند. سهراب که حالا به عمق راستی گفتار شکیب پی برده بود گفت : خوب که اینطور ،پس از شواهد بر می آید مسابقه ی سنگینی در پیش دارم... شکیب لبخندی زد و در حالیکه به بازوی پر از عضله و آهنین سهراب میزد گفت : اما فکر کنم گوی سبقت را از بهادر خان ببری ، فقط به شرط انچه که گفتم ، الان سعی کن خودت را دست و پاچلفتی نشان دهی... راستی نگفتی اسمت چیست؟ سهراب دست شکیب را در دست گرفت و همانطور که دوستانه آن را فشار میداد گفت : نامم سهراب است از سیستان می آیم ...حال برویم دیگر... شکیب سری تکان داد و گفت : من داستانهای شاهنامه را بسیار دوست می دارم ، البته سواد خواندن که ندارم ،گاهی که نقالی آنها را نقل میکند ، من با گوش و جان ،دل میدهم به داستان ، امیدوارم تو هم مثل سهراب شاهنامه ،هنرنمایی ها کنی.... سهراب لبخندی زد و گفت : من هم شاهنامه و قصه هایش را دوست دارم...و آهی کشید و آهسته زیر لب گفت...رستم...سهراب....رخش....عجب حکایتی ست زندگی ما... شکیب درب چوبی را زد و با صدای بلند گفت : باز کنید شکیب هستم ، باید خدمت کاووس خان برسم.. درب چوبی با صدای قیژی باز شد و... ادامه دارد... 📝 به قلم :ط _حسینی 🦋🕊🦋🕊🦋 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada @motevasselin_be_shohada 🦋🕊🦋🕊🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗 قبل از مسابقات دو رکعت نماز میخوند. پرسیدم: چه نمازی میخونی؟! گفت:دو رکعت نماز میخونم از خدا میخوام یه ‌وقت توی مسابقه حال کسی رو نگیرم! آقا ابراهیم میگفت ؛ همیشه کاری کن که خدا تو رو دید خوشش بیاد؛ نه مردم! آقا ابراهیم میگفت ؛ از مشهور شدن، مهم‌تر اینکه آدم بشیم! 🕊 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
🕊🌷🌿خوابشو دیدم بالاے قبرش ایستاده بود و مےگفت: سرِ مزارمون جاے "توسل و معنویته" اینجا ڪه میاے، از دنیا و اهلش حرف نزن، ما و رفقایی ڪه اینجا هستن، اذیت میشیم. 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
💥بنيانٌ مرصوص ... روزی که شود ؛ اِذَا السَّماء ُانْفَطَرَت وانگه که شود ؛ اِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَت من دامن تو بگیرم اندر ؛ سُئِلَتْ گویم صَنَما ؛ بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت عشق تو مرا ؛ اَلَسْتُ مِنْکُمْ بِبَعید هجر تو مرا ؛ اِنَّ عَذٰابی لَشَدید بر کنج لبت نوشته ؛ یُحیِی و َیُمِیت مَنْ ماتَ مِنَ الْعِشقِ فَقَد ماتَ شَهید ┄┅┅┅❀🕊🌷🕊❀┅┅┅┄ 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
HajMahdi Rasoli-Monajatamamzaman.mp3
3.52M
💐 همه دار و ندارم دیدن توست... با نوای •°☆ °•✨🌺✨ •° 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
مداحی آنلاین - نشانه آخرین امام - استاد عالی.mp3
6.13M
🌸 (ع) ♨️نشانه آخرین امام 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada به اشتراک بگذارید🌹
💔ب مثل بابا/ برای حلما و دلتنگی‌هایش... ✨🥀🕊 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
⭕️امام حسن عسکری علیه السلام: 🌱هيچ بلائی  نيست مگر اين که در پيرامونش از طرف خدا نعمتی است . 📚تحف العقول ، ص۵۲۰ ولادت امام حسن عسکری علیه السلام بر همه شیعیان مبارک باد.🌺 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
🌷🌤دعای فرج به نیابت از امام وشهداء 💥اگرهمگی یڪدل و یڪصدا برای ظهوردعاڪنیم🌹🌿🌻 قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهدشد ان شاءالله 🤲🏻 ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ✨ اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ ياعَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
💥قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ چرا به این اندازه قلب مهم است؟! چرا نگفته اند : فکر مومن؟! عقل مومن؟! جان مومن ؟! و... چرا قلب عرش خداست، حرم خداست، خانه ی خداست ؟! 💚 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار رسول خلیلی اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... این قضیه برای اسفند سال 1392 هست... این سنگی که می بینید سنگ مزار هستش که توسط خراطی حکاکی شده... صبح، روح اللہ ( برادر ) اومد دنبالم رفتیم منتظر شدیم حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟ گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب ، امام حسین (علیه السلام) بود . راوی : 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada 🥀 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 / در راه قله 🔻 رهبر انقلاب: شهادت قلّه است و قلّه بدون دامنه معنا ندارد... این دامنه و این مسیر چیست؟ اخلاص است، ایثار است، صدق است، معنویّت است، مجاهدت است، گذشت است، توجّه به خدا است، کار برای مردم است، تلاش برای عدالت است، تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است. آن کسی که به قلّه میرسد، از اینجا باید برود و از این مسیرها حرکت کند. 🇮🇷🇮🇷 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
CQACAgQAAx0CVu8VSgACA05ic_hZszyx3qYrUA-LK8fvxvnbNgACxwsAAk7LmVMEscM5OL2clyQE.mp3
1.57M
♨️راه صبر 🎤حجت الاسلام 🤲🌷 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯ 🌹برای دوستانت بفرست🌹
❤️🌹❤️ 🌼 تو آن ماهی ڪه در پایت تلاطم میڪند دریا 🥀 من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم  🌼 اسیر روی ماه تو، هوا خواه نگاه تو  🥀 نشسته بین راه تو نه تنها من ڪه دنیا هم  🌷 العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان ❤ ✋ سلام ای نور خدا در تاریڪی های زمین ☀️ سلامتی و تعجیل در فرج مولا صلوات 🌸 ♥❧ ♥❧ ♥❧ ┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🌤️🌸𖦹▸•••┉┉┉ 「⃢🦋 ┏━━🍃✨🍃━━┓ 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
1_1671343892.mp3
9.82M
📚"شرح و بررسی کتاب: °° 🎧 ••|استاد امینی خواه|•• ━━━━◈❖✿❖◈━━━━ 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران غزل باران نفس طوفان تویی تو یگانه وطن ،ایران جاودان ایران قهرمان ایران خونه بهشتی من ای عشق یگانه،مرز بی کرانه آغوش تو داره عطر دلبرانه ما 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇👇 @motevasselin_be_shohada (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند شهدا هم او را نزد اباعبدالله(ع)💚یاد می کنند. 🌺🌿 🕊🌹 👇👇👇 @motevasselin_be_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا