💠🏴حدیث روز🏴💠
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند:
سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله عَنْ اَحَبِ النّاسِ اِلَى اللّهِ؟ قالَ: اَنْفَعُ النّاسِ للِنّاسِ.
بحارالأنوار، ج 73، ص 339
*از رسول خدا صلوات الله علیه و آله سئوال شده محبوب ترين مردم در پيشگاه خداوند چه کسی میباشد؟در جواب فرمودند: آنکس كه سودمند تر و مفیدتر به حال مردم باشد.*
🌸🌼
karimi-ha-45.mp3
3.06M
یه مدینه یه بقیع یه بقیع و یه ...
حاج محمود کریمی
التماس دعا
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحن پر ستاره
◽️هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع) به دست آلسعود تسلیت باد.
@Farsna
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14010219_42704_16k.mp3
4.67M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در #دیدار_کارگران
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📸 #تصویر_ویژه | رهبر انقلاب انگشتر خود را به یکی از کارگران حاضر در دیدار امروز هدیه کردند
#دیدار_کارگران
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 متن کامل بیانات رهبر انقلاب در #دیدار_کارگران منتشر شد.
🔍بخوانید👇
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50205
🌹میهمان لاله ها🌹
🔆حکایتی از شهیدانی که سر دادند تا ما سربلند باشیم.
💢شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات، زنده سرش را بریدند💢
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این داستان زیبا به یک نفر حتی شده با یکنفر)
شادی روح شهدا صلوات
🤲🏻اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ.
#مطالبه
#بقیع
#فارس_من
با کلیک بر روی لینک زیر به "فارسمن" بروید و از این مطالبه حمایت کنید:
https://farsnews.ir/my/c/138883