6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ #ببیند | بازخوانی محورهای مهم بیانات رهبر معظم انقلاب در اعیاد فطر سال های گذشته
♦️از حقوقهای نجومی تا لاف در غریبی آمریکاییها
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
📸 آیین خطبه خوانی خادمان حضرت معصومه (س)
🔹عکس: محمدعلی مریزاد
tn.ai/2272785
@TasnimNews
هدایت شده از خبر فوری قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️مراسم بازگشایی درب های حرم مطهر کریمه اهل بیت(س) با حضور جمعی از عاشقان و شیفتگان بانوی کرامت
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّة
☑️بزرگترین کانال خبری استان قم👇
http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید چگونه مدیون خون شهدا هستیم 😔 ببینید چگونه تا آخرین لحظه ماندند ، از سرما یخ زدند و شهید شدند تا ما بمانیم 🌹
هدایت شده از آیت الله سیـّد محمـّدعلی فقیـهــی
16.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معجزه أمیر المؤمنین علیه السلام حتما ببینید
این داستان را مترجم تفسیر المیزان از مرحوم علامه طباطبائی نقل کردهاند:
در سالهائى که در حوزه نجف اشرف مشغول تحصیل علم بودم مرتب از ناحیه مرحوم والدم هزینه تحصیلم به نجف مى رسید و من فارغ البال مشغول بودم تا آنکه چند ماهى مسافر ایرانى به عراق نیامد و خرجیم تمام شد، در همین وضع روزى مشغول مطالعه بودم و دقیقا در یک مسئله علمى فکر مى کردم که ناگهان بى پولى و وضع روابط ایران و عراق رشته مطلب را از دستم گرفته و بخود مشغول کرد، شاید چند دقیقه بیشتر طول نکشید که شنیدم درب منزل را مى کوبند، در حالیکه سر روى دستم نهاده و دستم روى میز بود برخاستم و درب خانه را باز کردم مردى دیدم بلند بالا و داراى محاسنى حنائى و لباسى که شباهت به لباس روحانى عصر حاضر نداشت نه فرم قبایش و نه فرم عمامه اش ، اما هر چه بود قیافه اى جذاب داشت . به محضى که در را باز کردم سلام کرد و گفت : من شاه حسین ولى ، پروردگار متعال مى فرماید در این مدت هیجده سال ، کى گرسنه ات گذاشته ام که درس و مطالعه ات را رها کرده و بفکر روزیت افتاده اى !! آنگاه خداحافظى کرد و رفت.
من بعد از بستن در خانه و برگشتن به پشت میز تازه سر از روى دستم برداشتم و از آنچه دیدم تعجب کردم و چند سؤ ال برایم پیش آمد اول اینکه آیا راستى من از پشت میز برخاستم و به در خانه رفتم و یا آنچه دیدم همینجا دیدم ولى یقین دارم که خواب نبودم .
دوم اینکه : این آقا خود را به نام شاه حسین ولى معرفى کرد، ولى از قیافه اش بر مى آید که گفته باشد شیخ حسین ولى ، لکن هر چه فکر کردم نتوانستم بخود بقبولانم که گفته باشد: شیخ ، از طرفى هم قیافه اش قیافه شاه نبود، این سؤ ال همچنان بدون جواب ماند تا آنکه مرحوم والدم از تبریز نوشتند که تابستان به ایران بروم در تبریز بر حسب عادت نجف ، بین الطلوعین قدم مى زدم روزى از قبرستان کهنه تبریز مى گذشتم به قبرى برخوردم که از نظر ظاهر پیدا بود قبر یکى از بزرگان است ، وقتى سنگ قبر را خواندم دیدم قبر مردى است دانشمند بنام شاه حسین ولى و حدود سیصد سال پیش از آمدن به در خانه ، از دنیا رفته است .
سؤ ال سومى که برایم پیش آمد تاریخ هیجده سال بود که این تاریخ ابتدائش چه وقت بوده است ؟ وقتى است که من شروع به تحصیل علوم دینى کرده ام ؟ که من بیست و پنج سال است مشغولم ، و یا وقتى است که من به حوزه نجف اشرف مشرف شده ام ؟ که آنهم بیش از ده سال نیست پس ماده تاریخ هیجده از چه وقت است ؟ و چون خوب فکر کردم دیدم هیجده سال است که به لباس روحانیت ملبس و مفتخر شده ام .
مرحوم مترجم المیزان در ادامهی ذکر این داستان، مطلب جالبی را فرموده است:👇👇
این را هم بگویم و بگذرم که نگارنده از آنجا که مى ترسم جناب استادم با درج این قصه مخالفت کند لذا تصمیم دارم وقتى مقابله همه روزه ما به اینجا رسید این قسمت را نخوانم .