پیروزی تیم ملی رو به عزیزانی که مدام میپرسیدن سفیدا ایرانن ؟هم تبریک میگیم☺️ 🇮🇷@Sobhesadegh_ir

کنایه فعال سعودی به رژیم ریاض در پی خسارات هنگفت سیل 🔹 «غانم الدوسری» فعال سعودی در زمینه حقوق‌بشر در پیامی توئیتری با اشاره به سیل جده نوشت: «سیل جده حقیقت واقعی چشم‌انداز [رهبر] الهام‌بخش محمد بن سلمان را نشان می‌دهد. اگر توانایی تخلیه آب شهر را نداشته باشی، آیا شهر نئوم ساخته می‌شود؟ من گمان نمی‌کنم، جده در حال غرق شدن است». 🇮🇷@Sobhesadegh_ir

👤طرف در آلمان لیدر تظاهرات ضد حکومتی ایرانی را بر عهده گرفته و امروز توسط دادگاه آلمان به جرم توهین علیه رهبر ایران احضار شده کاری به سوزش شدید و وعده انتقامش علیه دولتمردان آلمانی ندارم اما قبلا هم بارها عرض کرده بودم که این جماعت وطن فروش در همه جای دنیا جزو متعفن ترین ها هستند ‏و دولت های غربی بعد از آنکه از آنها مانند یک دستمال توالت استفاده کنند آنها را دور می اندازند گفته بودم که دولت های اروپایی این جماعت را در واحد گله ای با یک کپسول گاز معاوضه می‌کنند. این احمق ها فکر کردند واقعا موجودیتی دارند؟ نخیر تو ابزار خیانت به کشور ایران هستی، آشغال

۷ آذر به مناسبت سال‌روز شهادت دانشمند دفاعی و هسته‌ای محسن فخری‌زاده، به عنوان روز نوآوری و فناوری ایران‌ساخت نام‌گذاری شد.

📍ما با ساندیس تونستیم ولی شما با آغوش باز هم نتونستید! #پایان_مماشات #لبیک_یا_خامنه_ای #برای_ایران #جام_جهانی

🔴من می‌گفتم اسلام یک دروغ است! من شروع کردم به نوشتنِ کتابی بر ضد اسلام اما در نهایت با مسلمان شدنم پایان یافت :)🧡 ✍جورام وَن، سیاستمدار هلندی 💚مردم نسبت به آنچه نمی دانند دشمن اند. #نهج_البلاغه، حکمت 163 #هر_روز_یک_حدیث #زیبا_زندگی_کن 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• Join🔜 @mohandesi_fekr2 🌺🌿🌺🌿

🌿🌺﷽🌿🌺 چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار: حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟ حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!! پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!... حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟... گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم.. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...! گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری...! گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!! اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!! حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟! گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد... #زیبا_زندگی_کن 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• Join🔜 @mohandesi_fekr2 🌺🌿🌺🌿