💠خاطرات اربعین
2⃣قسمت دوم
۹۷/۷/۲۹ ساعت ۲۲ کرمانشاه
خبر ها حاکی از طوفان شدید در مهران هست و هرچه به طرف مهران میرویم آثار آن نمایان تر است
البته در خدمت سربازی بارانهای شدید در غرب را تجربه کرده بودم . بارانهایی که با یک ساعت باریدن سیاب به راه می انداخت
رعد برق های شدید را در پیش روی مان میدیدیم تا اینکه با نزدیک شدن به ایلام خود را زیر باران شدید یافتیم
اما مثل اینکه در مهران باد و باران سیلاب راه انداخته بود و رفت آمد جاده را مختل کرده ....
حتی خبر داده اند که مرز مهران مسدود شده وتا اطلاع ثانوی بسته است . با خبر هایی که می رسید این خبر ها به واقعیت پیوست و ما ناچارا در ایلام در موکبی تصمیم به توقف و استراحت کردیم
بارسیدن به موکب صدای اذان صبح را شنیدیم نماز صبح را خواندیم و استراحت کردیم
۹۷/۷/۳۰ ساعت ۸:۳۰
با تماسهایی که دوستان داشتند هنوز مرز مهران باز نشده تا جایی که گفته اند مواد غذایی با هلیکوپتر به مهران انتقال داده می شود . البته گفته اند نهایتا تا یکی دوساعت دیگر باز خواهد شد که در این صورت ، حرکت خیل عظیم زائرین به سمت مرز قطعا ترافیک شدیدی را در پی خواهد داشت
#اربعین97
👉 @mtnsr2
۹۷/۷۳۰ ساعت۱۱
بالاخره به مهران رسیدیم هوا عالی و ترافیک نسبتا روان هست و به سمت مکان مقرر برای پارک ماشین می رویم
توی راه از طریق پلاک ماشین با هم استانی ها خوش وبش میکردیم
البته بعضی ها رو به اشتباه با آشنایان وهم استانی هامون خوش وبش میکردیم که صفا وصمیمیت و نحوه برخورد طرفین واقعا نزدیک و بی ریا بود و ما رو به وجد می آورد
در همین حال و اوضاع بودیم که به جایگاه پارک ماشین رسیدیم و نماز ظهر را خواندیم و به سمت مرز حرکت کردیم
ساعت ۱۳:۳۰دقیقه اتوبوس در ۴کیلومتری گیتها پیاده کرد و ساعت۱۵ به پشت گیت های ایران رسیدیم
هرساله نظم گیتها بهتر می شود وامسال با ۶۰گیت ۳۰گیت را به خانمها و۳۰گیت را به آقایان اختصاص دادند که جمعیت تقریبا به صورت روان در حرکت بود تا اینکه ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه به گیتهای عراق رسیدیم
گیتهای عراق مانند گیتهای ایران نبود و پشت گیت مملو از جمعیت بود با گذشتن از این گیت به خاک عراق وارد می شویم
بعد ساعت انتظار در صف و با مهر پاسپرت به خاک عراق وارد شدیم وبلا فاصله با کرایه ون به سمت نجف حرکت کردیم
باحرکت ون و گذر از موکبها یاد و خاطره سالهای قبل را برای ما تدایی میکرد
در همین مرور خاطره ها بودم که با کم شدن سرعت ماشین دو نفر برای پذیرایی زائرین خود را مقابل ون انداختند و از راننده خواستند برای پذیرایی زائرین لحظه ای توقف کند
🌷ادامه دارد.....
#اربعین97
👉 @mtnsr2
با سلام خدمت همگی
با قبولی طاعات وعبادات وقبولی زیاراتِ اونهایی که مشرف به کربلا در ایام اربعین بودند
دوستان اربعینی که مایل به ارسال خاطرات عکس هستند به آیدی زیر ارسال کنند
@Mtnsrx
💠خاطرات اربعین
3⃣قسمت سوم
بعد صرف شام و نماز دوباره به راه خود ادامه دادیم مسیر طولانی و ذیغی جا ما را از کت کول انداخت
ساعت ۱شب به نجف رسیدیم .
خستگی راه را به جان خریدیم وبه طرف حرم حرکت کردیم
کوچه به پس کوچه را پشت سر میگذاشتیم تا اینکه حرم حضرت امیر المومنین را در پیش روی خود دیدیم سلامی از دور دادیم و کوله ها را در گوشه ای روی هم قرار دادیم و به داخل حرم رفتیم
حرم امیر المومنین بسیار زیباست اما زیبا تر این است وقتی مقابل حرمش قرار میگیری لحظه ای فکر کنی و متوجه باشی مقابل حرم چه شخصیتی قرار میگیری .
نسبت به روزها خلوت تر بود قرار بود تا اذان صبح در حرم باشیم وبعد به سمت موکب حرکت کنیم
در صحن حرم مشغول نماز ودعا شدیم هیئتی از پاکستان مشغول سینه زنی بودند در طرف دیگر چند نفر مشغول روضه خوانی بودند
اما یک قسمت جمعی مشغول سینه زنی بودند که از تراکم جمعیت بیشتری برخوردار بود والبته سینه زنی شان دور بری ها را بیشتر به خود جذب میکرد
رجز خوانی شان نسبت به مولا امیر المومنین تحصین بر انگیز بود اما آرام آرام لحن مدح و اشاراتشان کمی شک بر انگیز شد
به یکباره مدح شان شروع به لعن ونفرین به خلفای سه گانه شد
ما هم گوشمان تیز شد که چه میگوید؟
اربعین نماد وحدت است و بارها وبارها بزرگان دینی مان به وحدت میان شیعه وثنی تاکید کردند
تا جایی که در زیارت عاشورا از خلفا به نام یاد نکرده و به اولی و دومی وسومی بسنده کرده
اَللّٰهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ،ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ يَزيدَ خامِساً
دشمن همیشه از اختلافات نهایت سود را برده و تفرقه انداخته وحکومت کرده . اما اینبار زائرین از قبل هوشیار تر بودند و معترض شدند و مراسم را به یکباره بهم ریختند و با صلوات ختم به خیر کردند . این هوشیاری و بصیرت زائرین تحسین بر انگیز بود
بعد نماز به سمت موکب حرکت کردیم . همان موکبی که سال قبل را در آنجا بودیم ظاهرا امسال بجای چادرها سوله های بزرگی برپا کرده بودند
به هر کداممان یک کیسه خواب تحویل دادند و ما به استراحت مشغول شدیم
#اربعین97
👉 @mtnsr2
در موکب استراحت کوتاهی کردیم و بعد نماز به سمت مسجد کوفه حرکت کردیم
به حرم میثم تمار رسیدیم صحابه ای که هیچ گاه از حق گویی باکی نداشت والان بعد ۱۴۰۰سال شیعیان او را به خاطر حبی که به مولای خویش داشت زیارت میکردند
به مسجد کوفه رفتیم بعد خواندن دو رکعت نماز به مزار مسلم بن عقیل ومختار و هانی ابن عروه رفتیم
همینطور به مسجد سهله رفتیم و دقایقی را در آن مسجد بزرگ سپری کردیم واز مسجد سهله پیاده روی اربعین ۹۷ را آغاز کردیم
💠ساعت ۲۳ تاریخ ۹۷/۸/۱
عکس شهدای محل را به روی کیفها نصب کردیم به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان و به نیابت از همه شهدا پیاده روی خود را آغاز کردیم
البته امسال از 🌷شهید ابراهیم هادی و 🌷شهید سید مجتبی علمدار و 🌷شهید هادی ذوالفقاری در این پیاده روی یاد کردم
شروع پیاده روی امسال با سالهای قبل متفاوت بود . ما از مسیر دیگری به کربلا می رفتیم هر چند اوایل این را نمیدانستیم ولی بعد مدتی تابلو هایی می دیدیم که نشانگر مسیر اصلی و مسیری که سال های قبل علماو بزرگان ما از لا به لای نخلستانها خود را به کربلا می رساندند
ماه کاملا جاده را روشن کرده بود زوزه سگها در لابه لای نخل ها نشانگر مسیری کاملا خلوت بود گاهی اوقات مسیر آنقدر تنگ و برگ نخل ها به هم دوخته می شد که روشنایی ماه چاره تاریکی جاده نبود
در این تاریکی پیرزنی را دیدیم که عصا زنان و به تنهایی این جاده را می پیمود
گرچه جاده خلوتی بود اما گاهی اوقات به مسیر هایی بر میخوردیم که محل سکونت بود
برای ما جالب بود بین نخلستان ها هم درب خانه ها باز بود گرچه کمتر محل تردد زائرین بود اما فرزندان خانه جلوی خانه نشسته بودند با دیدن زائرین با خواهش والتماس آنها را دعوت به منزل خود میکردند گاهی اوقات آنقدر اسرار میکردند که زبان مان بند می آمد بعضی ها برای جذب میهمان از تک تک تجهیزات رفاهی یاد میکردند (وایفا . غذا. حمام .جای خواب و....)
اسرارشان برای دعوت زائر طوری بود که ما گاهی اوقات فرار میکردیم
در صحنه ای به نظرم جالب آمد
بین مسیر ها گاهی باید از جاده اصلی به فرعی می رفتیم گاهی هم کوچه ها آنقدر تنگ میشد که خیال میکردیم ورودی منزلی است
در یکی از این موارد به ما گفته شد مسیر از این طرف است با اسرار هایی که از قبل دیدیم فکر کردیم میخواهند ما را به این کلک به منزل خود مهمان کنند کمی ایستادیم وهمدیگر را نگاه کردیم وگفتیم نکند برای مهمان کردن این مسیر را به ما نشان داده تا اینکه مطمئن شدیم که واقعا مسیر حرکت است
در مسیر بعضی عکس ها توجه مان را بیشتر به خود جلب میکرد عکسهایی از انواع و اقسام طرح های گرافیکی که نشانگر برادری دو کشور بود
زیر همه آنها نوشته بود
🌷حب الحسین یجمعنا....
🌷ادامه دارد...
👉 @mtnsr2
💠خاطرات اربعین
4⃣قسمت چهارم
امروز ۹۷/۸/۲ ساعت ۱۷
از مسئول موکبی که از ما پذیرایی کرده بود تشکر کردیم و عکس یادگاری از او انداختیم
واز عمود ۲۵۰ حرکت کردیم وخود را به دریای مواج اربعین سپردیم
قرار بود تا اذان صبح به پیاده روی خود ادامه دهیم نقش آفرینی شیعیان چشم هر بیننده ای را به خود مشغول می کرد
دوباره همان صحنه ها فکرم را مشغول کرد هنگام پیاده روی به این فکر میکردم مبنا وانگیزه این مردم برای پذیرایی چیست شاید هر خانواده ای از کوچکترین فرزند تا بزرگترین آن به مدت ۱۰ الی ۱۵ روز ۲۴ساعته در خدمت زائرین هستند یا بهتر بگویم زندگی شخصی خود را کنار گذاشتند
آنهایی که آمدند میدانند که چه التماسی برای میهمان کردن زائرین انجام میدادند
جالب بود...وقتی التماسشان را برای میهمان کردن مان میدیدم به یاد زندگی خودمان می افتم که برای زندگی مادی خود چه کارها که نمیکنیم زندگی خود را بیشتر به زندگی شیطانی شبیه کردیم کارمان شده کسب درامد به هر طریقی و جمع کردن اموال . چشم به هم چشمی در خانواده های ما غوغا میکند منطق ما شده چون که فلان کس میکند من نمیتوانم انجام ندهم مسابقه ای در زندگی مان شروع کردیم که نقطه پایان ندارد برای اینکه در این مسابقه عقب نمانیم چه کارها که نمیکنیم . در میهمانی هایمان غوغا میکنیم اسراف برای مان عادی شده همه مان برای خود صاحب نظر هستیم از آدم و عالم گله داریم . اما خودمان را مبری از هر گناهی میدانیم مبنا در زندگی مان پول شده ......
🇮🇶اما اینجا عراق مسیر پیاده روی اربعین است هشتاد کیلومتر حتی یک از متر آن برای پذیرایی زائر خالی دیده نمیشود ساختمانهایی بنا شده و هنوز هم هنوزه در حال بنا شدن است با تمام تجهیزات رفاهی برای پذیرایی زوار
تمام زندگی مان را به چالش کشید هر که می بیند برایش سوال است همین الان که دارم این مطلب را می نویسم داخل چادر هستم پشت این چادر چند نفر برای لحظه ای استراحت نشستند همینطور که باهم صحبت میکردند صدایشان را می شنیدم ....
با تعجب میگفتند هیچ دولتی نمیتونه تدارکات این جمعیت را فراهم کنه اگه بخوای برای هر زائر یه نان پخت کنی ۲۵ملیون نان باید روزانه پخت بشه
اما فقط نان نبود
در هر موکبی برای صرف غذا می رفتی اگر ده بار هم تقاضا میکردی
یک بار نمیگفتند چند بار میگیری؟
در همین افکار بودم که به دختر سه یا چهار ساله برخوردم که مادرش در کنارش به او راه رسم خادمی زوار را می آموخت
دیگر چیزی برای گفتن نداشتم
یک سوال ذهنم را مشغول کرد که ما به فرزندانمان چه مسلک و مرامی را آموزش میدهیم؟
#اربعین97
👉 @mtnsr2