eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌀آبها که از آسیاب افتاد، خیلی ها به قول خودشان زمین دار شده بودند. عبدالحسین باز آستین ها را زد بالا و رفت کشاورزی برای این و آن.حسن، فرزند اولم، هفت ماهش بود.اولین محصول گندم را که اهالی برداشت کردند، آمد 🔸گفت: «از امروز باید خیلی مواظب باشی.» 🔹گفتم:« مواظب چی» 🔸گفت: «اولاً که خودت خونه بابام چیزی نخوری، دوما بیشتر از خودت، مواظب حسن باشی که حتی یک ذره نون بهش ندن.» 😳با صدای تعجب زده ام گفتم: «مگر می شود؟!» به حسن اشاره کردم و ادامه دادم:«ناسلامتی بچه شونه.» ✋«نه اصلاً من راضی نیستم، شما حواست جمع باشه.» لحنش محکم بود و قاطع.همان وقت هم رفت خانه پدرش به اتمام حجتی.چیزهایی را که به من می گفت، به آنها هم گفت. خودش هم از آن به بعد خانه پدرش چیزي نخورد. 🍁کم کم پائیز از راه رسید.یک روز بار و بندیلش را بست و راه افتاد طرف مشهد برای زیارت.برعکس دفعه های قبل، این بار خیلی طول کشید رفتنش. ده، پانزده روزی گذشت. آرام و قرار نداشتم. حسابی دلواپس شده بودم. بالاخره یک روز نامه ای ازش رسید و من نفس راحتی کشیدم. پشت پاکت هم اسم پدرم را نوشته شده بود.نامه را باز کرد. هرچه بیشتر می خواند، شکفته تر می شد. 🍃دیرم می شد بدانم چی نوشته. نامه را تا آخر خواند. سرش را بلند کرد خیره ام شد و گفت: «نوشته من دیگه روستا بر نمی گردم، اگر دوست دارین، دخترتون رو بفرستین مشهد.اگر هم دوست ندارین، هرچی من تو خونه و زندگی ام دارم همه اش مال شما، هر چی می خواین بفروشین؛ فقط بچه ام رو بفرستین شهر.» نامه را بست.آدرس عبدالحسین را یک بار دیگر خواند. گفت:«با این وضعی که تو روستا درست شده، زندگی واقعاً مشکله.» 🍃به من دقیق شد و دنبال حرفش را گرفت: «شما بهتره هر چی زودتر برین شهر، ما هم ان شا االله دست و پامون رو جمع و جور می کنیم و پشت سر شما می آیم؛ این ده دیگه جای موندن مثل ماها نیست.» 🍃از همان روز دست به کار شدیم.بعضی از وسایلمان را فروختیم و دادیم به طلبکارها. باقی وسایل را، که چیزی هم نمی شد، جمع و جور کردم.حالا فقط مانده بود که راهی مشهد بشویم.با خدابیامرز پدرش راهی شدیم. آدرس تو احمد آباد، خیابان پاستور بود. وقتی رسیدیم، فهمیدم قسمت به اصطلاح اعیان نشین شهر است. برام سؤال شده بود که آنجا را چطور پیدا کرده. 🍃بالاخره رسیدیم خانه. فکر نمی کردم که دربست باشد.جای خوب و دست و پا بازی بود. با خودش که صحبت کردم، دستم آمد خانه مال همان صاحب زمینهاست. وقتی فهمیده بود عبدالحسین می خواهد تو مشهد ماندگار شود، برده بودش تو همان خانه. گفته بود: «این خونه مال شما.» قبول نکرده بود.صاحب زمینها گفته بود: «پس تا برای خود ت کاری دست و پا کنی،همین جا مجانی بشین.» 🔹ازش پرسیدم:«حالا کار پیدا کردی؟» 🔸خندید و گفت: «آره.» 🔹زود پرسیدم:«کارت چیه؟» 🔸گفت :«سر همین کوچه یک سبزی فروشی هست، فعلاًاون جا مشغول شدم.» 🍃پدرش همان روز برگشت و ما زندگی جدید را شروع کردیم. عادت کردن به اش سخت بود.ولی بالاخره باید می ساختیم. نزدیک دو ماه توی سبزی فروشی مشغول بود. بعضی وقتها که حرف از کارش می شد، می فهمیدم دل خوشی ندارد. یک روز آمد گفت: «این کار برام خیلی سنگینه، من از تقسیم اراضی فرار کردم که گرفتار مال حروم نشم، ولی این جا هم انگار کمی از ده نداره.» پرسیدم: «چرا؟» «با زنهای بی حجاب زیاد سر و کار دارم. سبزی فروشه هم آدمی درستی نیست، سبزی ها رو می ریزه تو آب که سنگین تر بشه.» آهی کشید و ادامه داد:«از فردا دیگه نمی رم.» 🔹گفتم: «اگه نخوای بری اون جا، چکار می کنی؟» 🔸گفت:« ناراحت نباش، خداکریمه.»... فردا صبح باز رفت دنبال کار. ظهر که آمد، تو یک لبنیاتی مشغول شده بود. به اش 🔹گفتم: «این جا روزی چقدرت میدن؟» 🔸گفت:« از سبزی فروشی بهتره، روزی 10تومن میده.» 🍃ده، پانزده روزی رفت لبنیاتی. یک روز بعد از ظهر، زودتر از وقتی که باید می آمد، پیدایش شد. خواستم دلیلش را بپرسم، چشمم افتاد به وسایل توی دستش: یک بیل بود و یک کلنگ! «اینا رو برای چی گرفتی؟» »به یاری خدا و چهارده معصوم می خوام از فردا بلند شم و برم سرگذر.» چیزهایی از کارگری «سرگذر» شنیده بودم. می دانستم کارشان خیلی سخت است. به اش گفتم:«این لبنیاتیه که کارش خوب بود، مزد هم زیاد می داد که!» سرش را این طرف و آن طرف تکان داد. 🔹گفت: «این یکی باز از او سبزي فروشه بدتره.» 🔸«چطور؟» 🔹«کم فروشی می کنه، تو کارش غش داره، جنس بد رو قاطی جنس خوب می کنه و به قیمت بالاتر می فروشه، تازه همینم سبکتر می کشه؛ از همه بدترش اینه که می خواد منم لنگه خودش باشم!» 🔸با غیظ ادامه داد: « این نونش از اون بدتره!» از فردا صبح زود، رفت به قول خودش سرگذر. سه، چهار روز بعد، آخر شب از سر کار برگشت، گفت: «الحمدالله یک بنا پیدا شده که منو با خودش ببره سرکار. 🌷ادامه دارد.... 👉 @mtnsr2 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
تلنگر 🎇شب یلدا اعضای خانـواده دور هم جمع میشن و خوشحال و خندان، آجیل و میوه می‌خورند. ⌛️فلسفۀ اینکارها هم اینه که امشب یک ثانیه از بقیۀ شب‌های سال طولانی تره، ❓اما آیا تا حالا شده کـه بخاطر غیبت طولانی و غـربت یوسف و جگـر گوشۀ خانم حضرت زهرا(س)صاحبمون، ولی نعمتمون، مولامون، سرورمون، حضرت بقیة الله الأعظم (اروحنافداه)، غمگین بشیم؟😔 ⁉️دور هم جمع بشیم، بــرای تعجیل در ظهورشون دعا کنیم و تصمیم بگیریم که یک کمی، فقط یک کمی در انجام گناه‌ها و نافرمانی خدا، تجدید نظر کنیم؟😔 ⁉️سعی کنیم که حداقل یک قدم به صاحب مهربون و غریبمون نزدیک بشیم؟😔 ⁉️پروردگارا این یلدای انتظار تا کِـی؟ 👉 @mtnsr2
⭕️ #قرار_عاشقی 🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات 🌷 #شهیدابراهیم_هادی 🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع 🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم✨ 🌷يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ ۚ كَذَٰلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا 🌷اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که در راه خدا (و براى جهاد) سفر مى کنید، تحقیق کنید.و بخاطر این که متاع ناپایدار دنیا (و غنایمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلحو اسلام مى کند نگویید: «مسلمان نیستى». زیرا غنیمتهاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید.و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدایت شدید). پس، (به شکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید. خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است. (نساء/۹۴) 👉 @mtnsr2
☘کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛  🍃جز او، کسی آنها را نمی‌داند.  🌴او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند؛  🍁هیچ برگی (از درختی) نمی‌افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛  🌿و نه هیچ دانه‌ای در تاریکیهای زمین، 🌾و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، 💠جز اینکه در کتابی آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.  سوره انعام ایه 59 👉 @mtnsr2
🌿🌷🌹🌸🌻💐🌼 🌿🌷🌹🌸🌻 🌿🌷🌹 🌿 🌀هر کس به خدا توکل کند در امان خواهد ماند ✨در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی بود که همیشه توکل به خدا می کرد و غالبا برای تجارت از شام به مدینه می آمد، یک روز دزدی، راه بر این مرد تاجر گرفت و شمشیرش را به قصد کشتن وی برکشید. 🍃تاجر گفت: ای دزد! اگر مقصود تو مال من است حاضرم مالم را در اختیار تو بگذارم ولی مرا نکش. 🍂دزد گفت: تو را باید بکشم، اگر این کار را نکنم، اسرار مرا فاش خواهی کرد. 🍃تاجر که فهمید که کشته خواهد شد، به دزد گفت: پس به من مهلت بده تا دو رکعت نماز بخوانم، دزد قبول کرد، تاجر مشغول نماز شد و دست به سوی آسمان بلند نمود، عرض کرد: خدایا از پیغمبر تو شنیدم که فرمود: هر کس به خدا توکل کند و نام تو را ذکر کند در امان و سلامت خواهد ماند. بنابر این در این صحرا یار و یاوری جز تو ندارم و به کرم تو امیدوارم چون این کلمات را بر زبان جاری ساخت و خود را به دریای توکل انداخت، ناگهان شخصی با عمامه سبز در حالی که سوار بر اسبی سفید بود ظاهر گشت، دزد، تاجر را رها کرد و به سوی آن سوار رفت آن شخص با یک ضربه شمشیر، دزد را به دو نیم کرد و او را از بین برد، 🍃سپس با کمال خوشروئی به نزد تاجر آمد و گفت: ای کسی که به خدا توکل کردی! دشمن تو را کشتم و خدای متعال تو را از شر او راحت کرد. تاجر گفت: تو چه کسی هستی که مرا در این بیابان یاری نمودی؟ 🍃گفت: من توکل و اخلاص تو هستم که حق تعالی مرا به صورت ملکی آفریده، در آسمان بودم که جبرئیل به من گفت: صاحب خود را دریاب و دشمن او را هلاک نما، برای همین من فورا برای تو به زمین آمدم، در این موقع تاجر به سجده افتاد و شکر الهی را بجا آورد آن سوار غایب شد و تاجر به مدینه آمد واقعه را با جناب رسول الله عرض نمود، حضرت فرمودند: آری توکل این چنین است، توکل، انسان را به اوج سعادت می رساند و درجه متوکل به اندازه انبیا و اولیا و شهداست و نتیجه توکل، همای رستگاری و تقرب به خداست 👉 @mtnsr2 🌿 🌿🌷🌹 🌿🌷🌹🌸🌻 🌿🌷🌹🌸🌻💐🌼
1_38067824.mp3
11.67M
💠بهترین عبد خدا کیست؟ 🍃بهترین بنده خدا 🍃اگه از قارون بپرسی میگه هرکس که پولداره 🍃اگه از فرعون بپرسی میگه هر که قدرت داره 🍃 👉 @mtnsr2
🍃پر از عطشم، مرا تو دريايی کن 🍂سرشار از احساس و تماشايی کن ☘هر چند که ما بديم و پيمان شکنيم 🍁ای خوب بيا دوباره آقايی کن 👉 @mtnsr2
4_5782691457064240206.mp3
7M
⭕️ 💠داستان یک عهد با امام زمان (عج) 🔺حجت‌الاسلام‌ 👉 @mtnsr2
🌿🌷🌹🌸🌻💐🌼 🌿🌷🌹🌸🌻 🌿🌷🌹 🌿 💠چه کسانی در زمان غیبت هلاک نمیشوند؟؟ 🌹امام حسن عسکری ع می فرمایند : 🔸سوگند به خدا حضرت مهدی –عجل الله تعالی فرجه الشریف –آن قدر غایب می شود که در زمان غیبت (طولانی اش )از نجات نمی یابد 🔸 مگر کسی که خدای بزرگ ،اورا بر به امامت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)ثابت گرداند 🔸 و به او توفیق دهد که برای تعجیل فرجش کند. 📚کمال الدین ،ج2 ،ص 384 👉 @mtnsr2 🌿 🌿🌷🌹 🌿🌷🌹🌸🌻 🌿🌷🌹🌸🌻💐🌼
⭕️ دستاورد #پزشکی بعد از‌انقلاب 🔸#پوستر #پیشرفت ♻️عمل جراحی قلب جنین 👉 @mtnsr2