🔸چه کسانی به آسانی گناه نمی‌کنند؟ 👉 @mtnsr2

🔸سعے کن ھر جا هستے نمرت ۲۰ باشہ! ⭕️استاد پناهیان 👉@mtnsr2

⭕️کتاب اینجا سوریه است 🔸خاطره ای از تِلمَسان (ابو محمد) من و خانواده ام تا قبل از شروع جنگ در سوریه زندگی خوبی داشتیم ، اما شروع جنگ وادامه آن روی زندگی ما تاثیر گذاشت ارتش سوریه با نیروهای جیش الحُر درگیر شدند تروریست ها خانه مان را با آرپیجی زدند، دختر دوساله ام علیاء به شهادت رسید. من هم مجروح شدم جیش الحُر بارها به سمت خانه مان تیر اندازی کردند آثار تیر اندازی هنوز روی در ودیوار خانه ما در ادلب باقی مانده است پنج ماه بعد صبح روز هفدهم ماه یازده ، پسرم محمد در حارِم شهید شد دخترم مرجان ۱۶ سال داشت و در آشپزخانه پشتیبانی ارتش فعالیت میکرد قبل از رفتنش به من گفت "اگر روزی شهید شدم، مرا در پرچم سوریه بپیچید" برای نیروهای جبهه غذا می‌پختند که با آرپیجی آشپزخانه را تخریب کردند و مرجان شهید شد😔 محمد م ۱۹ ساله بود که به فاصله یک روز بعد مرجان شهید شد من پنج فرزند داشتم که سه فرزندم به فاصله یک سال به شهادت رسیدند حالا فقط دخترم تدامُد برایم مانده است و پسرم جمیل بغضش ترکید و گونه هایش از اشک خیس شد همسرش تلاش می‌کند آرام شود و حرف هایش را ادامه دهد اما فایده ای نداشت 👉 @mtnsr2

... 🔸 موقع اذان میزاره برم نماز رو بخونم یانه؟ ⭕️شهید_حججی🥀 👉 @mtnsr2

✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨ ⭕️اینجا سوریه است 🔸سال ۲۰۱۳ سحر بیست هفتم ماه رمضان حدود ساعت چهار صبح با صدای تیر اندازی از خواب بیدار شدیم...... احرارالشام به روستا حمله کرده بودند ، همسرم وائل در ابتدا در اثر اصابت گلوله زخمی شد و به شهادت رسید. یک لحظه دیدم خمپاره ای آمد و بدن وائل را از وسط دو نصف کرد آن موقع وائل ۳۷ سالش بود من و دختر هایم آلاء و دُعاء مجبور شدیم از خانه فرار کنیم به خانه کناری مان رفتیم و پنهان شدیم همین حین نارنجک پرتاب کردند و من زخمی شدم . کمر و پاها و شانه هایم از پشت پر از ترکش شد .من و دختر هایم مثل بقیه زن و بچه های روستا به دست احرارالشام اسیر شدیم آن موقع دعاء فقط چهار سال وآلاء هم دوسال ونیم بیشتر نداشتند. وقتی ما را از روستا بیرون می بردند جنازه پدر و همسر و بقیه را دیدم که سرشان را بریده بودند و بقیه افراد نیمه جان را تیر خلاص می زدند مارا به دورین در خانه ای متروکه که حتی پنجره هم نداشت اسکان دادند . اسرا ۷۴ زن و ۳۲ بچه که چند نفرشان یتیم شده بودند و پدر و مادر خود را از دست داده بودند همه ۱۰۶ نفر در دو اتاق و یک آشپزخانه اسارتمان را شروع کردیم کمر و پاها و شانه هایم پر از جراحت بود و از جراحت هایم خون می رفت در زمان اسارت نه تنها مداوایم نکردند ، بلکه با شلاق روی زخم ها و ترکش هایی که در بدنم بود می‌زدند افراد زخمی را جلوی چشم بچه های کوچک شلاق می زدند، بچه ها که این صحنه ها را می دیدند ترس گوشه ای پناه می بردند و گریه می کردند زن های اسیر بچه ها را در آغوش می گرفتند و سعی می کردند جلوی چشم هایشان را بگیرند دختر های ۴ ساله و دوساله با وحشت و نگرانی گریه می کردند ، وقتی بی رحمانه شلاق به سر و صورتمان می‌زدند تنها کاری که می توانستیم بکنیم این بود دست هایمان را سپر صورتمان کنیم تا ضربه های کمتری بهمان بخورد بعد سه چهار ماه ما را به ناحیه دیگری از حفه بردند ، جبهه النصره آنجا بودند شکل و شمایل کریه ولباس های بسیار کثیفی داشتند . هیچ کدام از اسرا از حرفهای زشت و ناسزا های آنها در امان نبودند دائم ما را شلاق می‌زدند واذیت و آزارمان می کردند و ما که علوی مذهب بودیم می گفتند شما دین ندارید و کافرید و همیشه سر زده وارد می شدند و تهدید مان می‌کردند که سرتان را می‌بریم من و دختر کوچکم آلاء بعد از نه ماه اسارت آزاد شدیم اما دختر ۴ ساله ام دعاء سا سه سال و شش ماه در اسارت ماند تا شش ماه نمی توانستم حرکت کنم الان هم با کمک عصا میتوانم قدم بزنم کمر و دست و شکمم را عمل کرده ام اما سیزده ترکش در بدنم هنوز باقی مانده دختر کوچکم به خاطر مشکلات روحی که در دوران اسارت برایش به وجود آمده بود پیش روانشناس میبرم و دختر بزرگم که آزاد شده بود آنقدر روحیه اش خراب بود که تا یک سال نمی‌توانست با من صحبت کند او هنگام آزادی کمتر از ۸ سالش بود الان کم کم روحیه اش بهتر می شود 👉 @mtnsr2 ✨➰✨➰➰✨➰➰✨➰➰✨➰✨➰✨➰

🎞 #کلیپ☝️🏻 👈🏻اِمام زَمان میگه اَینَ عَمّار 🔥لقمه های حرام چه کرده بامامردم؟ 👉 @mtnsr2

تجربه زندگے برای آخرت 👉 @mtnsr2

#استوری_موشن_اربعین 🔸میاد خاطراتم جلوی چشمام 👉 @mtnsr2

⭕️ ویژه شهادت حضرت رقیه علیه السلام 👉 @mtnsr2

⭕️ ویژه شهادت حضرت رقیه علیه السلام 👉 @mtnsr2

♥¹⁹ شھریور سالروز شھادت شهید مدافع حرم سیدعارف حسینی گرامی باد ♥ #شادی‌روح‌شھدا‌صلوات🌿 👉 @mtnsr2