ماسینه زدیم وبیصدا باریدند💚
ازهرچه که دم زدیم انها دیدند💚
ما مدعیان صف اول بودیم💚
از اخر مجلس شهدا را چیدند💚
@mwyfga
فکر کردن به غموغصه مادر سخت است
خواندن روضه در چند برابر سخت است
از حسین این همهاصرار: حسن حرف بزن
از حسن بغضپیبغض: برادر سخت است
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
@mwyfga
#سلام_امام_زمانم
تـا نشــد قسمتـــ مــا تاریڪے قبــــر بیـــا
اے بہ عـالـم بعـد زینبــــ،جبـل الصبــر بـیـا
💫السلام علیڪ یا بقیة الله فے ارضہ(عج)💫
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mwyfga
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@mwyfga
آن مرد با باران میآید رمانی در حال و هوای انقلاب اسلامی و نوشته وجیهه سامانی است. داستان آن درباره حوادث و اتفاقات چهارماه پایانی انقلاب در سال ۵۷ است؛ به طوریکه روایت داستان از مهر سال ۵۷ آغاز و تا ۲۶ دیماه که فرار شاه بوده به پایان میرسد.
دربارهی داستان:
آن مرد با باران میآید داستان زندگی یک خانواده متوسط و یک گروه نوجوان را در ماه های پایانی پیروزی انقلاب اسلامی روایت میکند. وقایع داستان حول این گروه نوجوان میچرخد که در رأس آن ها نوجوانی به نام «بهزاد» قرار دارد. بهزاد پسری از جنس آدمهای معمولی دور و بر ماست. کم سن و سال و بی دل و جرات است، سرش توی لاک خودش است و نسبت به اتفاقات اطرافش بیتوجه است. اصراری هم به شجاعت و قهرمانی ندارد.
اما بر اثر حسادت و رقابت با دوستش، بی اختیار قدم در راهی می گذارد که اتفاقات تلخ و شیرین و فراز و فرود هایش، کم کم او را به یک «بزرگ مرد» تبدیل میشود.
نویسنده:وجیهه سامانی
انتشارات:کتابستان معرف
@mwyfga