eitaa logo
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
4.4هزار دنبال‌کننده
280 عکس
38 ویدیو
6 فایل
-بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🤍. و قسم بھ کتـٰاب‌هاۍ خاک خورده کھ کتـٰاب رنگ میبخشد بھِ افکارِ تاریکِ ذهن‌ها ˘˘🎨' - تو بگو من گوش بدم 💌. @answerrr صندوقچہ‌ۍ اسرارِ مکتوب شده🧚🏻‍♀️!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•~🌸 ؛ من هنوز هم نمی‌توانم باور کنم میان ِ تو و حسین علیه‌السلام ، دیدار آخری هم بود . مگر می‌شود دیدار آخری باشد و پس از آن زینبِ عاشق، نایی برای نفس کشیدن داشته باشد ! کتابِ بگو چگونه دل از حسین کندی؟ بھِ قلم : محسن عباسۍ ولدۍ ৎ୭@Mybook_84 ♥️୭
‌کاش‌ این‌ بهـٰار ، همان ‌ناگهـان ؛ حلولِ‌ تو باشد بَر قلب‌ها‌ و دیده‌ها و نرگسِ‌ چشمـانت ، همان‌ محرابِ‌ آسمان ؛ کھ ‌بگرداند زمین ‌را بھ ‌أَحسَنُ‌الحٰال اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج♥️!'-
حریر 💛' آی نعنا نعنا نعنا، مادر عروس شد تنها. مادر شوهر بیداری؟ داریم عروس میاریم؟ بلہ بلہ بیدارم، قدمشو رو چشم مۍذارم. پاشو کہ گذاشت تو خونہ، پدرشو درمیارم😂. ᰔᩚ| @Mybook_84 -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌نیازی ندارم .. لباس های فلان مارک بپوشم و عطرهای فلان مارک بزنم و خانہ‌ام فلان جایِ شهر باشد ، همین که گوشھ‌ی یک باغ کوچک اتاقی رو به آفتاب داشته باشم برایم کافیست . من با کتاب ها و موسیقی‌ام ، من با همین پنجره‌ی سادھ‌ی رو بہ آفتاب ؛ خوشبختم 💕. ‌✧.* 𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓫𝓻𝓪𝓻𝔂 !
‹ دو نوع آدم داریم . . ›‌ ▹ ————— 𔘓 ————— ◃ 1 • کسی کہ همیشہ بوک مارک لاۍ کتاباشه . 2 • کسی کہ یا تا میزنہ صفحہ رو ، یا هرچی دستش میاد میذاره لاۍ کتاب . شما جزو کدوم دسته این 🙂😂؟!  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ 🌸  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ ✧.* 𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓫𝓻𝓪𝓻𝔂 .
'⤸کتابِ آبنبات هل دار 🍭🤍.⤹' ⊱⋅ ————— ⋅𖥸⋅ ————— ⋅⊰. از پیراهنش حدس زدم باید یک برادر بزرگ‌تر داشتہ باشد ؛ چون ، با تخصصی کہ خودم در زمينہ‌ۍ پوشیدن لباس‌هاۍ کوچک‌شده‌ۍ برادر بزرگ‌تر داشتم ، احساس کردم پیراهن داداشش رو بہ زور بہ او پوشانده‌اند و او را فریب داده‌اند که ‹ بہ بہ . . چقدر بھت می‌آد ! ›‌ • مھرداد صدقـے 📝 |  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ🍓♥️  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ ✧.𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓫𝓻𝓪𝓻𝔂 .
‹ بر هدف تاختن و خم نشدن باید 🫀 ִֶָ !
- شازده کوچولو پرسید : کِـے اوضاع بھتر میشه؟! روباه گفت : از وقتی کہ بفھمی همہ چیز بہ خودت بستگی داره . •. شازده کوچولو ˘˘💛🪐⿻𔘓.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
خاطرات دخترۍ کہ هدفش کمک بھ انقلاب است و در راستاۍ هدفش با فردۍ از جنس آسمان ازدواج میکند . . ازدواج
-تیکہ کتـٰاب💙؛ اشک توی چشم‌های هردویمان بازی میکرد. علےآقا آدم توداری بود و خیلی کم احساساتش را بہ زبان مےآورد. خم شد و مشغول بستن بند پوتین هایش شد ، ساعت هدیہ سر عقد را بسته بود. بہ دستش گشاد بود. فکر کردم یادم باشد دفعه‌ۍ بعد که برگشت بدهم برایش کوچکش کنند. وقتے سرش را بالا گرفت، دیدم چشم‌ها و صورتش تا زیر گلو سرخ شده. صدایش بغض داشت. گفت : گُلم مواظب خودت باش. حلالم کن . دلم میخواست با صدای بلند گریہ کنم. دلم میخواست بگویم من را با خودت ببر. توی چشم هایم خیره شد. چشم‌های آبـےاش مثل دریا متلاطم بود. گفتم : تو هم مواظب خودت باش. شفاعت یادت نره . یک‌دفعہ بدون اینکہ چیزی بگوید، از پلہ‌ها پایین دوید و همانطور کہ تند تند و پشت بہ من مےرفت، دستش را بالا گرفت و گفت : گُلم من رفتم. خداحافظ . •| ڪتاب گلستانِ یازدهم🌳! •| بھناز ضرابی زاده 🌸⊱.°