9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️فرازی از وصیت نامه سید شهیدان اهل قلم "سید مرتضی آوینی"
#وصیتنامهشهدا
#پیشنهاد #استوری
💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️شمیم خاطرات🕊️✬❊••┈┈
از فرماندهی لشکر آمده بودند. ابلاغیه را دادند و رفتند. حکم فرماندهی تیپ بود. حاجی شده بود فرمانده تیپ یک. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت: «من باید فکر کنم. همین طوری که نمی شود!» فردا دوباره آمدند تا جواب قطعی را از حاجی بگیرند. جواب مثبت داد و قبول کرد. من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم: «چرا همان دیروز جواب مثبت ندادید؟» ایشان گفت: «دیروز در آن حالت نمی توانستم فکر کنم و تصمیم بگیرم. راستش رفتم و با خودم فکر کردم امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرند و بگویند از این پس باید به عنوان یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی، من چه عکس العملی نشان می دهم؛ اگر ناراحت و غمگین شوم، پس معلوم میشود برای رضای خدا این مسئولیت را قبول نکردم، ولی اگر برایم فرقی نداشت پس مشخص می شود که این مسئولیت را برای رضای خدا و به دور از هوای نفس قبول کردم و فرقی ندارد که در کجا خدمت کنم. بعد دیدم اگر بخواهند مسئولیت فرماندهی تیپ را از من بگیرند، برایم فرقی ندارد؛ لذا قبول کردم.»
پا به پای باران/ ص58
امام علی علیه السلام
خوشا بر آن که عمل و علمش ، دوستی و دشمنی اش ، گرفتن و وانهادنش ، سخن و سکوتش و کردار و گفتارش تنها برای خدا باشد .
تحف العقول / 100
#شهید_حاج_حسین_بصیر
#شمیم_خاطرات
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
معرفی شهید 🌷
سردار شهيد احمد خادمي
در يكي از محله هاي قديمي شهر ارسنجان به دنیا آمد.
احمد ، در حال و هوای یک شهر مذهبی که پاکی و صداقت مردمش زبانزد خاص و عام بود پرورش یافت. شهید خادمی در چنین فضای مناسبی ،فعالیتهای سیاسی و انقلابی خودرا آغاز کرد و به همراه جمعی دیگر از یاران و همرزمان خود ،اولین هسته های مقاومت را در دبیرستانها ومساجد این شهر بنیان نهاد .
با شروع جنگ تحمیلی در مدت 24 ماه حضورمداوم در خط مقدم جبهه ،در عملیاتهای سرنوشت سازی چون " بدر" و " قادر" که عملیات اخیر به مجروحیت شدید وی انجامید ،شرکت کرد. تا اینکه به سمت فرماندهی گردان انبیاء از لشکر 8 نجف منصوب گردید.
سردار شهید احمد خادمی در بحبوحه عملیات خیبر ،به مردان حماسه آفرین المهدی (عج)پیوست و با پذیرفتن مسؤولیت گروه غواصی ، در این عملیات شرکت کرد .
سردار شهید احمد خادمی سرانجام در چهاردهم بهمن ماه 1365 در حالی که مسؤولیت جانشینی گردان حمزه سید الشهداء از لشکر 19 فجررا به عهده داشت از ناحیة سر مورد اصابت گلوله قناسة دشمن قرار گرفت و به فوز عظیم شهادت نائل آمد .
فرازی از وصیت نامة شهید :
«حال که نور عظیم شهادت بر من نازل شد ،بدانید که من زنده شده ام و پیروز شده ام بر تمامی جهان کفر و ایمان . آری از هیچ به همه و از نیستی به هستی رسیدم و به تمامی آمال دنیا دست رد زدم و افتخار می نمایم که در پای ورقی کهدر سال 61 جهت پذیرش در سپاه امضا کرده بودم با امضای خون وفا نمودم . »
#شهید #شهادت
💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️میخواهم مثل تو باشم🕊️✬❊••┈┈
جعبه های حلال
موقع برداشت محصول که میشد، میآمد براي کمک. کسي یادش نمیرود که احمدرضا چقدر مواظب بود که جعبههای باغ مثل بعضی جاهای دیگر نباشد. میگفت: نباید میوههای درشتو روی جعبه، و ریزها رو زیر جعبه ریخت. اشکال شرعی داره. خیلی به حلال و حرام توجه میکرد.
«معمای عشق»، ص91
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
هر كه چهار امر را رعايت كند، درآمدش پاك و حلال است: در هنگام خريد جنس، از آن عيبجويي نكند، در موقع فروش، از آن تعريف و تبليغ نكند، عيب جنس را از مشتري پنهان نسازد، و در خريدوفروش سوگند ياد نكند.
ميزانالحكمه؛ ج 2، ص 92، ح 2179
#شهید_احمدرضا_جزینی
#میخواهم_مثل_تو_باشم
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سالروز_شهادت🥀
🔻شهید حمید سیاهکالی:
شرمنده ام از اینکه یک جان بیشتر ندارم
تا در راه ولی عصر(عج) و نایب برحقش
امام خامنه ای (مدظله العالی) فداکنم...
💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️اوج پرواز🕊️✬❊••┈┈
نماز آسمانی
ساعت چهار صبح زنگ هشدار پایگاه رو زدن و ما بلافاصله سوار هواپیما شدیم. وقتی به پرواز دراومدیم، تازه فجر صادق طلوع کرده بود. خضرایی گفت: "موافقی نماز رو همینجا بخونیم؟" گفتم: "عالیه، از این بهتر نمیشه!" بعد با کسب اجازه از رادار، جهت پرواز رو به سمت قبله تغییر دادیم. اول خضرایی نمازش رو خوند و بعد هم من. بعد از نماز، خضرایی با اون صدای قشنگش شروع به مناجات کرد و اونقدر لحنش عاجزانه و حزین بود که حال منو هم به شدت تغییر داد. اون نماز یکی از به یاد موندنیترین نمازهای عمرم شد. مثل اینکه خدا یه فرصتی برامون پیش آورده بود که چند دقیقه باهاش خلوت کنیم و عاشقانه باهاش حرف بزنیم؛ چون هم ما رو تو دل آسمون آورده بود و هم تهدیدی از طرف دشمن وجود نداشت. تو اون چند دقیقه جسم و روحمون هر دو در حال پرواز بودن و اصلا دوست نداشتیم به زمین برگردیم؛ اما با اعلام پایان مأموریت از سوی رادار، ناچار به پایگاه برگشتیم و به زمین فرود اومدیم.
#شهید_محمود_خضرایی
#اوج_پرواز
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
🔹#دیدار_مجازی
با خانواده معظم شهید مدافع حرم:
🌷 «رسول خلیلی» 🌷
⏰ زمان: سه شنبه ۹ آذر ماه - ساعت۱۹
📌 جهت شرکت در برنامه پیوند زیر را لمس کرده و به عنوان میهمان وارد شوید :
https://www.skyroom.online/ch/farhangi.shirazu/meeting
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada
📚#معرفی_کتاب
کتاب خط مقدم به قلم🖋️فائضه غفار حدادی، روایت داستانی و مستند از سالهای نخست جنگ و تشکیل یگان موشکی ایران با محوریت زندگی دانشمند برجسته و پارسای بیادعا سردار شهید حسن طهرانی مقدم است.
این کتاب چکیدهای از انبوه مصاحبهها، یادداشتها، صنعتها و هرچیزی است که به تکنولوژی موشکی ایران مربوط باشد، اما هنر "فائضه غفار حدادی" در نگارش این کتاب این است که تمامی اطلاعات واقعی و حقیقی را به صورت یک داستان دراماتیک تدوین کرده است.
این کتاب روایت همه بنبستها و محدودیتهایی است که تحمیل شد تا ایران بازنده نبرد شهرها از صدام باشد اما خدای طبس خدای این پرندههای آهنی هم هست.
برشی از کتاب "خط مقدم":
بچهها من فکر میکنم ما باید دستمون روی زانوی خودمون باشه. امروز اگه جرأت نکنیم این تجهیزات رو باز کنیم و درست کنیم، دیگه شاید هیچ وقتِ دیگه هم این کارو نکنیم. اسلحه دشمن امروز روی شقیقه زن و بچه ماست. چشم اون مادری که با هر آژیر قرمز بچهشو بغل میکنه و از ترس میلرزه به ماست. حتی همهتون میدونین که یه دلگرمی بزرگ برای مردمه. با توکل به خدا برین از همین امشب شروع کنید. اولین کار اینه هر کی تو قسمت خودش بگرده ببینه همهچی مرتبه، خرابی و ناقصی دیگهای نیست، بعدش دونه دونه باید رفعشون کنیم. اصلاً نترسین از زیادی کار و سختیش، ما خدا رو داریم.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#معرفی_کتاب #کتاب_خوب🌱
#خط_مقدم
@myshohada
#سیره_شهدا 🥀
┈┈•••❊✬🕊️نشان افتخار🕊️✬❊••┈┈
توسل
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود. محمود کاوه را بردم همـان جا، گفتــم: «دیشب تیـربارچی دشـمن مسلسـلش را روی همین نقطه قفل کرده بود، هیچ کس نتونست از اینجا رد بشه». گفت: «بریم جلـوتر ببینیم چه کاری میتونیم انجام بدیم». رفتـیم تا نزدیک
سنگر تیربارچی. محمود دور و بر سنگر را خـوب نگاه کرد. آهسته گفتم: «اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط». جور خاصی پرسید: «دیگه چه کاری باید بکنیم!؟» گفتم: «چیز دیگهای به ذهنم نمیرسه». گفت: «یک کار دیگه هم باید انجام داد». گفتم: «چه کاری؟» با حال عجیبی جواب داد: «توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمیرسیم».
سـاکنـان ملــک اعــــظم، ص 88
#شهید_محمود_کاوه
#نشان_افتخار
💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز
@myshohada