روضه شب هفتم محرم (حضرت علی اصغر علیه السلام)
مرحوم سید در لُحوف نقل کردن، فرمودند: وقتی امام حسین تنهاشد، دیدهمه رفتند،خودش عازم میدان شد، آمدمقابل لشکر، اول استنصارکرد "هل من ناصر ینصرنی؟! هل من ذابُ یذُبُ عن حرم رسول الله؟!
صدای گریه ازاهل حرم بلند شد، خودشو به حرم نزدیک کرد، اینجا رو بعض دیگه ای از ارباب مقاتل نقل کرده اند، بهشون فرمود: مگه نگفته بودم تا من زنده ام بلند گریه نکنید، دشمن منو شماتت می کنه .عرض کردند آقا وقتی صدای غربت شمابه گوش رسیده این طفل بی قرار شده ،دیگه آرام نمی گیرد، هرچه از این دامن به اون دامن از این آغوش به اون آغوش او را منتقل می کنیم قرار ندارد ،نوشته اند طفل رو به امام حسین داد بی بی زینب، فرمود آقا این طفل خیلی تشنه است مدتی آب نخورده بیقراره، میشه براش آب فراهم کنید؟ چه کند امام حسین، طفل رو آورد مقابل لشگر،مردم من باشما جنگ دارم این طفل با شما سرجنگ ندارد، مردم نمی بینید از تشنگی بی تاب شده؟*
ببینید ببینید گلم تاب ندارد
ببینید ببینیدگلم رنگ ندارد
اگرآمده میدان سرجنگ ندارد ...
گلم سرخ وسفید است
از او قطع امیدست
واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ...
جز این کودک معصوم دگر یار ندارم
جزاین هدیه کوچک به دادار ندارم
*فرمودند : إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ ! اما تَرَونَه کیف یَتَلَظّی عَطَشا؟! ...
نمی بینید چگونه در اثر تشنگی بی تاب شده؟! همین طوری که مشغول گفتگو بادشمن بود حرمله کارو یک سره کرد ... یابقیة الله !
"ذُبِحَ الطفل مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ..."
هی یه نگاه کرد، دید خون از گلوی علی می جوشد،دست وپا میزنه، هی یه لبخند ملیح رو لبش نشسته ،تیر سه شعبه راه نفس رو برعلی بسته... نمی دونم چقدر برا امام حسین این صحنه سخت بود؟ این لبخند بادل آرام امام حسین چه کرد؟ این تیر سه شعبه چه کردبادل امام حسین؟ منادی الهی ندا داد ازطرف حق ندا آمد:"صبراََ لک یاحسین..."
حسین جان آرام باش ... طفلت رو به ما واگذار کن ...
فرمود : "هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ الله"
آنچه این بلای عظیم رو بر من آسان میکنه خدایا همین است توشاهدی ...
دیدن عباشُ رو علی کشید ، سر و صورتشو با خون علی خضاب کرد ، خونها رو به آسمان پاشید ، عباشو رو علی ش کشید "یُقَدِّمُ رِجلَیه و یُوخِّرُ اُخری"
مسیرشو کج کرد ، پشت خیمه گاه بربدن علی ش نمازخواند، بدن رو دفن کرد ...*
دفن کردم عقب خیمه گهم
جسمت از خصم نهان اصغرمن
آه دشمن زکجا یافت تو را
که سرت زد به سنان اصغر من
*(من تو را به خاک سپرده بودم...)*
قبر تو سینۀ پر داغ من است
لالۀ سوخته جان اصغر من
@mzohor
⬛️◼️◾️▪️🖤▪️◾️◼️⬛️
#پیشنهـادخوانـدن
پدری خَم شده تا دردِ کمر را بِکِشَد
مادری مانده که تا نازِ پسر را بکشد
چشمِ او خورد به لبهای تَرک خورده و گفت:
کاش میشُد به لبش دیدهیتر را بکشد
بُردنِ این تَنِ بی وزن برایش سخت است
نیست عباس که این قُرصِ قمر را بِکِشَد؟
از دو سو تیر به بیرون زده باید چه کند
از کدامین طرف این تیرِ سه سر را بِکِشَد
خواست از سمتِ سهشعبه بکشد سر چرخید
بهتر این دید که او قسمتِ پَر را بِکِشَد
تیر از بچه که رَد شد جگرش تیر کشید
نَکُند با سرِ این تیر جگر را بِکِشَد
هرچه میخواست بیاید به حرم باز نشد
یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد
باید او قبر کَنَد خاک کُنَد شرح دهد
آه این سینه غَمِ چند نفر را بِکِشَد
زیرِ لب گفت: فقط آه رباب آه رباب
وای اگر پیشِ سنان بارِ سفر را بِکِشَد
حرمله گفت: پسر را زد و بابا را کُشت
باید او در کمرش کیسهی زَر را بِکِشَد
هم سبک هم که گران است سرش پس دعواست
قسمتِ کیست در این قائله سَر را بِکِشَد
کاش میشُد که نمیدید رُباب این دفعه
نیزهای رد شده از خاک پسر را بِکِشَد
#حسن_لطفی
@mzohor
🌹شهادت شش ماهه ابی عبدالله(ع)🌹
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست
من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را
گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
@mzohor
آیا از نعمت نماز تشکر می کنیم؟!
🌹 امام رضا (ع) می فرمایند🌹
حداقلِ تشکر بنده از خداوند برای توفیق خواندنِ نماز واجبش این است که در سجده بعد از نماز بگوید :
شُكْراً لِلَّه،ِ شُكْراً لِلَّه،ِ شُكْراً لِلَّهِ
از حضرت سؤال شد که معنای این گفته چیست؟ فرمود:
با این سجده میگوید این تشکر من است از خدا به جهت اینکه موفقم کرد تا به خدمتش برسم و نماز واجب را به جای آورم.
📚وسائل الشيعه، ج7، ص 6، ح1
@mzohor
🌹شهادت حضرت علی اکبر (ع)🌹
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت
مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی
لخته خونی که برون از گلویت آوردم
ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی
باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است
نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی
یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت
ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی
آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی
داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم
داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی
این همه نیزه میان بدنت گم شده است
با که گویم محنت را جگرم سوخت علی
از همان دور شنیدم رجزت را پسرم
این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی
نعرة حیدری و نالة یا زهرایت
می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی
نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم
چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی
گر نیایند جوانان حرم یاری من
که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی
@mzohor