eitaa logo
نشر ستاره ها
337 دنبال‌کننده
806 عکس
128 ویدیو
13 فایل
با این #ستاره_ها می‌توان راه را پیدا کرد. رهبر معظم انقلاب باشگاه مخاطبین انتشارات ستاره‌ها: @m_setareha ادمین: @seyedsajad35
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا شده باباتون به سر و صورتش بزنه و شما مجبور بشید دست و پاشو بگیرید تا آمپول بهش بزنید؟ یا تا الان شده باباتون روی مامانتون دست دراز کنه و شما ناخواسته رو دست باباتون دربیایید و بهش حمله کنید؟ یا براتون پیش اومده با باباتون اداره‌ای برید و نگهبانش گیر الکی بهتون بده و اعصاب باباتون خُرد بشه و نگهبان رو خُرد و خمیر کنه و بعد همه بریزند سر باباتون و دست‌بند به دستاش بزنند. بعد تو اونجا تو بی‌قرار کنی و به زمین و زمان قسم بخوری که دست خودش نیست. از همه بدتر تا حالا باباتون به دست و پاتون افتاده و ازتون معذرت‌خواهی کنه؟ پ ن: ١. متن بالا سیاه مشقی از فرزند جانباز اعصاب و روان هست. ٢: اگه برای ماها جدیده و باورنکردنی و مایه خنده‌ها و شوخی‌هامون شده؛ برای یک عده دیگه سندروم دست و پا و اعصاب و روان بی‌قرار، خاطره هست و جزئی از زندگیشون شده و چندین و چند ساله مایه نگرانی و پریشونی و درماندگیشون شده. ٣. نشرستاره‌ها در نشر و انتشار خاطرات این حاضر به هر نوع کمکی هست. کتابی با این موضوع اگه می‌شناسید معرفی کنید. کانال | @n_setareha
◾️انالله وانا الیه راجعون آب هرگز نمی‌میرد... سردار حاج میرزا محمد سلگی، جانباز سرافراز و فرمانده دلاور گردان ابوالفضل(ع)و رئیس ستاد لشکر انصارالحسین(ع)، به یاران شهیدش پیوست. جاودانه باد یاد و نام این فرمانده محبوب و دلاور. کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
هدایت شده از سنگر مسجد
🔺مساجد ما یعنی مساجدی که امروز خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی هستند و غالباً سی سال چهل سال عمر دارند، یک تاریخ شنیدنی و زیبایی دارند؛ غالباً این‌جور هستند. در این مساجد علمایی آمده‌اند، ائمّه‌ی جماعتی آمده‌اند، رفتارهایی داشته‌اند، برخوردهایی داشته‌اند، مؤمنینی در این‌جا آمده‌اند، جوان‌هایی در این‌جا تربیت شده‌اند، از اینجا بسیج هایی صورت گرفته، شهدایی [داده‌اند]، پیکرهای شهیدی به این مساجد برگشته‌اند؛ این‌ها تاریخ است، اینها سرگذشت‌های جذّاب یک مسجد است؛ این سرگذشت‌ها را باید حفظ کرد. هرکدام از این مساجد می‌تواند یک سرگذشت واقعیِ جذّابِ درس‌آموزی داشته باشد برای کسانی که امروز در مسجدند و کسانی که فردا به این مسجد خواهند آمد؛ این را در قالب‌های گوناگون -قالب کتاب، قالب مقالات مجلّه‌ای، قالب عکس، قالب کلیپ- می‌شود درآورد؛ این‌ها را می‌شود تبیین کرد. 💬 رهبر معظم انقلاب، بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران، ٣١ مرداد ١٣٩۵ کانال | @masjid_sangar
هدایت شده از سنگر مسجد
👌این ایام رو فرصتی مناسبی دونستیم تا پیشنهاد و ایده خوبِ حضرت آقا رو با شما به اشتراک بذاریم. ✍ امروز زمان مناسبیه تا گشت و گذار به تاریخ مسجدمون رو شروع کنیم و چیزهایی که یادمون رفته، تر و تازه بشه برامون. که در قالب‌های کتاب و مستند و... دربیاد به قول حضرت آقا هم برای امروزی‌ها درس آموزه هم برای زمانی که ماها دیگه نباشیم. 🔰درآینده چند تا کتاب و مستند خوب هم در این زمینه معرفی می‌کنیم. شاید الگوهای خوبی برامون باشن. ❓راستی این کار چه فایده‌های دیگه‌ای میتونه داشته باشه؟ کانال | @masjid_sangar
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 #با_اهدای_کتاب_تشکر_می_کنیم 👌 #پیشنهاد_دانلود 🔺نشرستاره‌ها تعدادی از کتاب‌های ستاره‌های مشهدی را همراه با نبات حضرتی به پرستاران و پزشکانی که قدم در جای پای ستاره‌ها گذاشته‌اند تقدیم کرد. برای تقدیر و تشکر از مدافعان سلامت با همرزمان و فرزندان همان ستاره‌ها پا به میدان گذاشتیم. کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📌مدافعان سلامت جای پای ستاره‌ها نشر ستاره‌ها تعدادی از کتاب‌های ستاره‌های مشهدی[١] را همراه با نبات حضرتی به پرستاران و پزشکانی که قدم در جای پای ستاره‌ها گذاشته‌اند تقدیم کرد. برای تقدیر و تشکر از مدافعان سلامت با همرزمان و فرزندان همان ستاره‌ها[٢] پا به میدان گذاشتیم. در ابتدا با هماهنگی خوب روابط عمومی بیمارستان با رئیس پرستاران بخش بیماران کرونایی گپی زدیم. ایشان از محبت‌های مردم بسیار تشکر کردند و از این‌که دیدگاه مردم نسبت به جامعه پزشکی و پرستاری تغییر کرده بسیار خوشحال بودند. در قبال خدماتی که انجام می‌دادند هیچ انتظاری نداشتند و با تواضع و فروتنی همه‌اش را وظیفه خود می‌دانستند. همچنين خاطر نشان کردند: «اوایل بیماری کرونا بود که به این بخش منتقل شدم. خیلی‌ها بهم می‌گفتند عجب آدم بدشانسی هستی. ولی به‌نظر خودم خیلی خدا من را دوست داشته که قسمتم کرده در اینجا خدمت کنم. اين‌جا خیلی چیزها در کنار همکارهایم یاد گرفتم و دیدگاه‌هایم نسبت به خیلی چیزها عوض شد.» سپس به سراغ همکاران ایشان در اتاق‌های فرماندهی که پشت صحنه مبارزه با کرونا حساب میشد رفتیم و هدایا را باعشق تقدیم کردیم. در نهایت فقط به چند نفرمان اجازه دادند به بخش بستری بیماران کرونایی برویم و از نزدیک به آن‌ها خداقوت بگوییم و تشکر کنیم. هنگام خداحافظی فرزند شهید بابارستمی از مدیر روابط عمومی بیمارستان خواستند رایزنی کنند تا بتوانند به صورت داوطلبانه بیایند و کارهای خدماتی انجام بدهند. ایشان پاسخ دادند: «شاید باورتون نشه ما این‌جا مشکل ازدیاد نیرو داریم. پرستارهای بخش‌های دیگه هم میان و شیفت‌های استراحتشون رو این‌جا خدمت می‌کنند. تا الان هم الحمدالله هیچ نیرویی نداشتیم که به علت ترس یا خستگی یا هرچیز دیگه‌ای خواسته باشه مرخصی بگیره یا استعفا بده.» ١. : پرستاری ٣۴ساله‌ی خانم زهرا رحیمی از همسر جانبازِ قطع نخاعی اش : گوشه‌ای از ٢٠سال از زندگی مادر ٨٠ساله شهیدی که پرستار فرزندش شد. مجموعه : خاطراتی از دانشجویان شهید دانشگاه علوم پزشکی ٢. حسن بابارستمی، مرتضی نظرنژاد فرزندانِ شهیدان بابارستمی و نظرنژاد (بابانظر) و حمید صدوقی (رزمنده دفاع مقدس و همرزم شهید کاوه و نویسنده کتاب حماسه کاوه) https://www.instagram.com/p/B-h7VnFJrYf/?igshid=52m8pkr3fkln کانال | @n_setareha
📌با فیلم پایتخت اشک می‌ریختم! بهبود: «نقی همسایه‌ها منو می‌بینند در میرن! فکر می‌کنند من مرضی مریضی چیزی دارم آقا! ...بچه منو بهروز ننه باباها تو مدرسه بهش گفتن با این صحبت نکنید حرف نزنید تماشاش هم نکنید این باباش مریضه به شما مریضی نده. به خدا خسته شدم نقی. نقی من مریضم؟» نقی: «نه. کی گفته تو مریضی؟» بهبود: «پس چرا اینا منو تو خیابون می‌بینند راهشون رو کج می‌کنند میرن از اون ور؟ کاش نقی میشد برگشت به ۵سال ١٠سال قبل. نقی من این زندگی رو نمیخوام نقی!» دیشب که سکانس بهبود که گوشه خانه کز کرده بود و با نقی درد و دل می‌کرد نگاه می‌کردم اشک می‌ریختم. نه برای بهبود و فهمیه و زندگیشون. نه! ذهن و فکرم رفت سمت کتاب بابارجب! کتابی که از اول تا آخرش پای خاطرات و درد و دل‌های خانم طوبی زرندی اشک ریختم و افسوس خوردم به حال خودمان! خانم طوبی زرندی هم مثل فهمیه از رفتار همسایه‌ها و بدتر از آن زخم زبان آن‌ها آزار میدید ولی شکایاتش را پیش کسی نبرد و عاشقانه تا آخر با همسرش(بابارجب) ماند و پرستاری‌اش را کرد. بابارجب هم مثل بهبود وقتی بعد از سال‌ها به خانه برگشت و تو کوچه و خیابان رفت خیلی‌ها ازش فرار کردند ولی بابارجب به مردم حق می‌داد و از مردم گله نمی‌کرد. حتی به خاطر مردم که او را نبینند ماه‌ها از خانه بیرون نمی‌آمد و گاها در خانه و اتاق خودش هم زندانی میشد. او بی‌صدا جبهه رفت ولی بی‌صورت برگشت و بی‌صداتر شد و ٢٩سال غریبانه زندگی کرد! دهه ۶٠ از دشمن تیر خورد و دهه‌های بعد از دوست و دشمن! چه دردهایی که تحمل کرد و دم نیاورد! از زخم تن تا زخم‌زبان! از درد بدن تا درد... بماند بقیه‌اش... هنوز خیلی مانده است ما این ستاره‌ها را بشناسیم و قدرشان را بدانیم... پ ن: ١. منتظر خبر انتشار کتاب به قلم از باشید. ٢. اگه دوست دارید بخش‌هایی از کتاب را بخوانید پست آخر صفحه اینستاگرام نشرستاره‌ها را بببنید. (لینک آن👇) https://www.instagram.com/p/B-keXOtpcVP/?igshid=11qdd8rnjhqba کانال | @n_setareha
تقدیر خدا بود که در خانه‌ی ارباب تو خُلقاً و خَلقاً بشوی احمد و حیدر 🌹میلاد حضرت علی اکبر و روز جوان مبارک باد کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
🔺با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... کسانی که در دوران دفاع مقدس سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت می‌کنند، منتظران حقیقی بودند. #امام_خامنه_ای 🌹ولادت حضرت بقیة الله(عج) مبارک باد کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
🔺حیف بود صیاد بمیرد! خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. #امام_خامنه_ای کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
♣️با تأسف درگذشت زنده یاد حاج علی اکبر بازدار پدر گرامی دوست و برادر عزیزمان محمود آقای بازدار را تسلیت عرض می‌کنیم. ان‌شاءالله خداوند به ایشان و خانواده‌ی محترمشان صبر و اجر عنایت فرماید. کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
📌 امشب کیف کردید! 💬حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدحسن رحیمیان، تولیت مسجد مقدس جمکران دیدار با خانواده‌های شهدا یک امر متمایز و فوق‌العاده‌ای برای ایشان[حضرت آقا] است. من یک نمونه‌ی آن را عرض بکنم. در سفر بجنورد (که در سال ۹۱ طی سفر به خراسان شمالی انجام شد) بعد از کار روزانه‌ی مستمر ایشان، شب همراه با آقا به منزل چند خانواده شهید رفتیم که تا آخر شب طول کشید. در راه بر‌گشت، همراه ایشان تا استانداری آمدیم و آقا می‌خواست به محل اقامتشان بروند و ما هم داشتیم از ایشان جدا می‌شدیم. لحظه‌ی آخر آقا با یک حالت خاصی فرمودند: «امشب کیف کردید!» یعنی معلوم بود که خودشان این‌قدر از دیدار این چند خانواده شهید کیف کرده بودند که موقع خداحافظی این جمله را که حاکی از اوج سرحالی و شوق و اشتیاق ایشان نسبت به این نوع جلسات بود به ما ابراز کردند. 🖼تصاویر: ١-٣: دیدار حضرت آقا با خانواده شهید مصطفی عارفی / نام کتاب: ۴: دیدار حضرت آقا با خانواده شهید حسین محرابی / نام کتاب: (به‌زودی) ۵-٧: دیدار حضرت آقا با خانواده شهید ابوالفضل رفیعی ‌/ نام کتاب: 🔻تصاویر را در اینستاگرام ببینید https://www.instagram.com/p/B-4_sBNJOD2/?igshid=1u9v7gm13eu1r کانال | @n_setareha