🔹 مفهوم صهیونیسم
#صهیون، نام کوهی در بیتالمقدس است که جایگاه هیکل سلیمان نبی بوده است. گاه، این واژه نزد یهودیان به معنای شهر قدس، شهر برگزیده خداوند و شهر مقدس آسمانی به کار میرود و به طور اعم، بر سرزمین مقدس نیز اطلاق میشود؛ ولی در متون دینی یهود، صهیون اشاره به آرمان و آرزوی یهود برای بازگشت به سرزمین داوود و سلیمان و تجدید دولت یهود دارد؛ به عبارت دیگر، صهیون برای یهود، سمبل رهایی از ظلم، تشکیل حکومتی مستقل و حکمرانی بر جهان است و از این رو، یهودیان خود را فرزندان صهیون میدانند.
صهیونیست، به کسی اطلاق میشد که به دلیل دلبستگی به کوه صهیون و سرزمین بیتالمقدس، زندگی رهبانی را برگزیده، تارک دنیا شده و با سکنا گزیدن در کوه صهیون و ترک زندگی مادی، به عبادت در آن دیار مشغول میشد؛ اما با ظهور و تولد آن در قرون هفدهم و هجدهم، به مرور به اشاعه و ترویج نگرشهای نژادپرستانه مبتنی بر برتری و رجحان قوم یهود بر سایر اقوام مبادرت کرد. این تبلیغات، سبب شد که در اواخر قرن نوزدهم، واژه «صهیونیست» به کسانی اطلاق شود که یهودیان را نژاد اصیل وقوم برتر میدانستند و معتقد بودند که خداوند بنیاسراییل را بر سایر اقوام برتری داده و حاکمیت بر کره زمین را به آنان واگذار نموده است.
در برخی از متون، تعریف اصطلاح صهیونیسم اینگونه ذکر شده است:
«صهیونیسم، مرام و مسلک حزب بینالمللی یهود، و مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند؛ نهضتی که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد میهن یهودی در فلسطین پدید آمد؛ نهضتی مایهگرفته از آرمان مسیحایی طایفه بنیاسراییل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل ملت و دولتی واحد.»
صهیونیسم، دارای ابعاد مختلف است، از آن جمله: صهیونیسم سیاسی، دینی، کارگری، دموکراتیک، رادیکال، و توسعهطلب. معروفترین تقسیم صهیونیسم، طبقهبندی آن به دو بخش #سیاسی و #دینی است.
صهیونیسم دینی، با مهاجرت یهودیان در قرن 14شمسی (قرن 20 میلادی) به فلسطین مخالف است؛ بلکه در انتظار انسانی رهاییبخش در آخرالزمان نشسته است که یهودیان و تمام آدمیان را به سرزمین ابراهیم و موسی یا سرزمین نجات بازگرداند.
🔹 رابطه یهود و صهیونیسم
یهودی، کسی است که به پیامبری حضرت موسی و کتاب تورات اعتقاد دارد. این چنین شخصی، از نظر اسلام در شمار «اهل کتاب» است.
اما صهیونیست، یهودی است که متعصبانه معتقد به برتری قوم یهود است و بازگشت به ارض موعود اورشلیم را حق و وظیفه خود میداند و در آرزوی حکومت جهانی یهود به سر میبرد و در این راه، از هیچ کاری دریغ ندارد.
صهیونیست، شامل یهودیان نژادپرست است که بر اساس آموزههای تَلمود و انحرافات تورات عمل میکنند.
ویژگی این یهودی که به دنبال بازگشت به ارض موعود فلسطین و حاکمیت بر جهان و به خدمت خود درآوردن تمام اقوام و ملل دیگر است، همان صفاتی است که قرآن بیان میکند؛ چه آن یهودی که در زمان کنونی زندگی کند و چه آنکه در قرنهای گذشته زندگی میکرده است.
منظور ما از قوم یهود و یهودی که در این نوشتار دارای صفات منفی است، شامل یهودیانی است که در جهت منافع صهیونیسم و در مقابله با مسلمانان گام بر میدارند.
پس باید اذعان داشت که در جهان کنونی، یهودیانی وجود دارند که نه تنها مخاطب صفات منفی مورد نظر ما نیستند، بلکه خود در حال مبارزه با صهیونیسم هستند.
نتیجه سخن اینکه نگاه ما به مقوله قوم یهود، نژادی و قومیتی نیست.
البته باید به این مسأله نیز اذعان داشت که صهیونیستهایی هم وجود داشته و دارند که یهودی نیستند؛ به عنوان مثال، «صهیونیستهای مسیحی» در آمریکا که هم اکنون زمام امور سیاسی را در دست دارند، از زمره یهودیان صهیونیست نیستند؛ اما به هر حال، مسلم است که بیشتر صهیونیستها یهودی هستند و وجود اندکی از مسیحیان صهیونیست و یهودیان ضد صهیونیست، خللی به بحث ما وارد نمیکند.
البته این صهیونیستهای مسیحی، آرمانهای توراتی ندارند و نژاد یهود را برتر نمیدانند؛ بلکه صرفاً به دلیل آنکه موافق، حامی و به دنبال تشکیل حکومت یهودیان و بازگشت یهود به فلسطین هستند، آنها را صهیونیست مینامیم.
آنها با کمک به صهیونیستها میخواهند زمینه ظهور حضرت عیسی فراهم شود و مسیحیت را بر جهان حاکم کنند.
طبیعی است که این صهیونیسمها تحت شمول صفات یهود در قرآن نمیشوند.
در واقع، آن یهودی که در قرآن مثالش آورده شده، نمونه کاملش همین صهیونیستهای یهودی هستند.
از نظر تبارشناسی نیز، صهیونیسم در ماهیت امر، حرکتی در سراسر تاریخ یهود است؛ زیرا یهودیانی که دارای ویژگیهای صهیونیسم بودهاند، از ابتدای تاریخ یهود تا کنون وجود داشتهاند. اما صهیونیسم مصطلح امروزی، از قرن ۱۸ و ۱۹ به وجود آمده است.
🔹 انطباق صفات منفی یهود در قرآن با صهیونیسم
انطباق صفات و ویژگیهای منفی یهود در قرآن کریم، با ویژگیهای صهیونیسم امکانپذیر است. در ذیل به برخی از دلایل این انطباق، اشاره میکنیم:
صهیونیستها، در محتوای سمبل دینی خود، «کوه صهیون» و بازگشت به ارض موعود را قرار دادند. این سمبل، پایه اصلی فرهنگ و گروه یهودی را تشکیل میدهد.
صهیونیسم، مبانی فکری نژادپرستانه خود را از کتابهای تحریف شده یهود گرفته است؛ به عنوان مثال، خانم «گلد مایر» و «بگین» به این نکته اشاره میکنند که:
«این زمین، به ما وعده داده شده بود و ما بر آن حق داریم.»
«موشه دایان» نیز میگوید:
«اگر بر تورات مسلطیم، اگر خود را قوم تورات میدانیم، باید بر سرزمینهای توراتی نیز مسلط شویم؛ سرزمینهای قضات و ریشسفیدان، بیت المقدس، حبرون، اریحا، و باز هم جاهای دیگر.»
از سخن «موشه دایان» در خصوص تسلط بر تورات و سرزمینهای توراتی، اینگونه بر میآید که:
«به طور کلی، جغرافیایی که سران کشور اسراییل برای این کشور مد نظر دارند و آن را مبنای جنگ افروزیها و توسعهطلبیهای سرزمینی خود قرار دادهاند، جغرافیای توراتی است.» در آنجا که آمده است:
«این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم، یعنی فرات، به نسل تو بخشیدهام.»
مهاجرت، ریشه در سنت دینی یهودیان دارد و معتقد به رجعت یهودیان به ارض موعود هستند.
مهاجرت، به عنوان یک #سیاست_عملی ، دارای ریشه عقیدتی در جامعه یهودی میباشد و صهیونیسم از این بستر مناسب برای تحقق آرمانهای سیاسی خود بهره جست.
🔹 ویژگیهای صهیونیسم
صهیونیسم، دارای صفات و ویژگیهای ناپسند و منفی است که از گذشته در میان قوم یهود نیز وجود داشته است و قرآن کریم نیز به بسیاری از آنها در آیات مختلف اشاره نموده است؛ از جمله:👇
1⃣ بیایمانی
قرآن کریم میفرماید:
«فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ؛
پس واى به حال كسانى كه كتاب را با دست خود مىنويسند و آنگاه مىگويند اين كتاب از ناحيه خداست، تا به اين وسيله، بهايى اندك به دست آورند. پس واى بر ايشان از آنچه دستهاشان نوشت و واى بر آنان از آنچه به دست آوردند.»
در کتابهای دینی یهود، مطالب بسیاری خلاف شرع یهود دیده میشود؛ به عنوان مثال، در باب يازدهم کتاب دوم سموئيل بهوضوح به داوود پیامبر زنای محصنه (زنای با زن شوهردار) نسبت داده شده و کودک زادهشده در نتیجه این عمل ـ نعوذ بالله ـ حضرت سلیمان نبی، معرفی میگردد.
«موریس کونوپنیکی» صهیونیست میگوید:
«امروز، هنوز بخش اعظم ملت اسراییل از مذهب دوری میجویند.»
و نیز «ایزمن» از رهبران صهیونیسم در نامهای به رهبران صهیونیست اروپایی غربی انتقادی میکند که سه برداشت از آن استفاده میشود:
الف. صهیونیسم صرفاً نگاه ابزاری به مذهب دارد
ب. سران این جریان، از گسترش عقاید مذهبی میان یهودیان هراسانند
ج. بیشتر یهودیان نسبت به دین، مبدأ و معاد بیاعتقاد هستند.
2⃣ تحریفگری
📚 قرآن کریم در این باره میفرماید:
«مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا يحَرِّفُونَ الْكلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سمِعْنَا وَ عَصيْنَا وَ اسمَعْ غَيرَ مُسمَعٍ وَ رَعِنَا لَيَّا بِأَلْسِنَتهِمْ وَ طعْناً في الدِّينِ وَ لَوْ أَنهُمْ قَالُوا سمِعْنَا وَ أَطعْنَا وَ اسمَعْ وَ انظرْنَا لَكانَ خَيراً لهَُّمْ وَ أَقْوَمَ وَ لَكِن لَّعَنهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلا قَلِيلاً؛
بعضي از گروندگان به كيش يهوديت كلمات را ـ در سخنان خود ـ با جابهجا كردن، تحريف ميكنند و اگر ميگفتند شنيديم و اطاعت كرديم، تو نيز به سخن ما گوش بده، و مهلت بده تا سخن خود بگوييم، برايشان بهتر و استوارتر بود؛، ولي خدا به جهت كفرشان لعنتشان كرده بود. ديگر ايمان نميآورند، مگر اندكي.»
این ویژگی در عصر حاضر، دارای مصادیق فراوانی است که از آن جمله، تلاش صهیونیسم برای تحریف قرآن کریم است.
مورد دیگر، تحریف تورات است، مانند: ادعای تاریخی که یهودیان از نژاد خالص و واحدی هستند و نیز اولین ساکنان فلسطین که حق حاکمیت بر آن را دارند، یهودیان هستند و ادعای اینکه سرزمینهای نیل تا فرات از سوی خداوند به بنیاسراییل وعده داده شده؛ در حالی که این سرزمینها در تورات به حضرت ابراهیم وعده داده شد.
3⃣ تهمت به خدا و پیامبران
عقاید صهیونیسم وقتی برگرفته از تورات باشد، طبیعی است که افتراهایی که در تورات به خدا و پیامبران بنیاسراییل بسته شده، در عقاید صهیونیستها نیز استمرار مییابد.
مسائلی مانند اسطوره «پاکسازی قومی» که #قساوت_قلب و دستور قتل عام را به حضرت یوشع و حضرت موسی نسبت میدهند، از جمله افتراهایی است که به پیامبران بنیاسراییل نسبت داده شده است.
«ابا ابان» صهیونیست، در کتاب «قوم من» به حضرت سلیمان تهمت #مستبد_بودن زده و حکومت وی را یک حکومت استبدادی و دیکتاتوری معرفی میکند
4⃣ تکذیب پیامبران
📚 در قرآن کریم اینگونه آمده است:
«وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ؛
ما به موسي كتاب داديم و در پي او پيامبراني فرستاديم و به عيسي بن مريم معجزاتي داديم و او را با روح القدس تأييد كرديم. آيا اين درست است كه هر وقت رسولي به سوي شما آمد و كتابي آورد كه باب ميل شما نبود، استكبار بورزيد، طایفهاي از فرستادگان را تكذيب نموده و طایفهاي را به قتل برسانيد.»
رویه صهیونیستها مبنی بر توجه به آیاتی از تورات که به سود ایشان است و عدم اعتنا به آیات دیگر که این قوم را از کردار زشت نهی کرده و سرزنش میکنند، موجب شده تا برخی از پیامبران بنیاسراییل را تکذیب کنند و حتی آنها را ضدّ یهود بخوانند و از کاهنانی که برخی از این پیامبران را اسیر یا به قتل رساندند، با تعبیر «مجتهدان پیامبرکش» تعریف و تمجید نمایند؛
به عنوان مثال، حضرت «ارمیا»، «اشعیاء»، «هوشع»، «عاموس» و «میکاه» در زمره این پیامبران هستند.
5⃣ ادعای تقرب به خدا
اسطورهسازی صهیونیسم در اسطورههای «قوم برگزیده» و «وعده»، نشانگر اعتقاد و رویه صهیونیسم در معرفی قوم یهود به عنوان نزدیکان و مقربان خداوند است؛ به صورتی که حتی خدا را نیز فقط خدای یهود میدانند و نه خدای سایر ملل؛ به عنوان مثال، در تلمود آمده و صهیونیستها به آن معتقدند:
«روح یهودیها، از روح دیگران افضل است؛ زیرا ارواح یهود، جزء خداوند است؛ همانگونه که فرزند، جزء پدر میباشد. روحهای یهود، نزد خداوند عزیزتر است؛ زیرا ارواح دیگران، شیطانی و مانند ارواح حیوانات است» و «بهشت، مخصوص یهود است و جهنم، جایگاه مسلمانان و مسیحیان است.»
6⃣ گرایش به سحر و جادو
«ویل دورانت» درباره استمرار این تمایل میگوید:
«معتقدات سحری که در آداب پرستش قدیم وجود داشت، با وجود جلوگیری انبیا تا زمان متأخر در میان یهود برقرار ماند.»
این صفت، به طور مشخص در دوران قرون وسطی در اروپا متعلق به یهودیان بود؛ به طوری که بسیاری از یهودیان را به دلیل همین جرم، از سوی کلیسا به آتش کشیدند و جادوگری به دلیل آنکه حرفه یهودیان محسوب میشد و دشمنی یهود و مسیحیت در این دوران در اوج خود بود، یک جرم اجتماعی با مجازات اعدام به شمار میآمد.
از سوی دیگر، تسلط یهود بر صنف سینما، بهویژه سینما هالیوود، و ساختن فیلمهای تخیلی، جادوگری و استفاده از جلوههای ویژه، باعث ترویج این گرایش یهود در عرصه سینما شده است؛ بدین معنا که حرفه جادوگری و یا تمایل خود به این حرفه را با ساختن جلوههای ویژه سینمایی و فیلمهایی با مضامین سحر و جادو، استمرار بخشیدهاند
7⃣ مکر
یکی از ابزارهای رسیدن به اهدافی که در پروتکلهای صهیون بهوضوح بیان شده، استفاده از مکر و حیله است.
حتی خود یهودیانی، مانند: اسراییل شاهاک و گروه خاخامهای ضد صهیونیست، مانند دکتر برگر، معتقدند که سران صهیونیسم با مکر و حیله، یهودیان عوام را فریب داده و به سوی فلسطین کشاندهاند و وعدههای تو خالی دادهاند؛ به عنوان مثال، دیوید بن گوریون از رهبران صهیونیسم، در سال 1915م در یک سخنرانی میگوید:
ما هرگز در نظر نداریم که اعراب را کنار بزنیم، زمینهایشان را بگیریم و یا از مالکیت محروم کنیم.
این در حالی بود که از ۴۷۵ دهکده فلسطینی در سال 1949م، ۳۸۵ دهکده به کلی ویران شد و مردم آن آواره شدند.
در پروتکل اول دانشوران صهیون آمده است: ما برای حکومت و اداره جهان، از مکر و فریب استفاده میکنیم.
8⃣ نژادپرستی
از آنجا که یهود، بیشترین نعمت و معجزه را از سوی خداوند دریافت کرد و همواره از لطف و احسان الهی بهرهمند شد، تصور کرد که قومی برگزیده است و از سایر اقوام جدا و حتی برتر و بالاتر است.
قرآن کریم بیان میکند که:
یهود همواره خویشتن را قومی برتر دانسته،
خود را فرزندان و دوستان خدا مینامیدند.
بهشت را از آن خود دانسته
و یهود را از آتش جهنم مصون
و آن را تنها قوم هدایتشده الهی میدانستند.
نژادپرستی، از مهمترین آموزههای یهود محسوب میشود؛ به گونهای که یهود و نژادپرستی در طول تاریخ هیچ گاه از یکدیگر جدا نبوده است؛ بلکه پیوند عمیقی با یکدیگر داشتهاند.
اسراییل شاهاک، از جمله یهودیان منتقد نسبت به صهیونیسم، در کتاب «نژادپرستی دولت اسراییل» در خصوص نژادپرستی صهیونیسم اینگونه بیان میکند:
«دولت اسراییل به تمام معنا نژادپرست است؛ زیرا در آنجا تبعیض نژادی در همه زوایای زندگی و میان همه افراد ملت به چشم میخورد. این تبعیض، در مورد هر فرد غیر یهودی به صرف اینکه یهودی نیست، اعمال میشود.»
در پروتکل دوم دانشوران صهیون چنین آمده است:
«هر قربانی ما در برابر خداوند، با هزار قربانی غیر یهودی برابری میکند.» یعنی هر یهودی، ارزشی معادل هزار غیر یهودی دارد.
در تلمود نیز آمده است:
«همان گونه که انسان بر حیوانات فضیلت دارد، یهود نیز بر ملتهای دیگر فضیلت دارد.»