🏴 إنا لله و إنا إلیه راجعون
⚫ باخبر شدیم دکتر محمدحسین فرجنژاد، عضو هیئتمدیرهٔ انجمن مطالعات فضای مجازی حوزهٔ علمیه قم و از اساتید سواد رسانه و جریانشناسی سینما و فعال عرصهٔ صهیونیسمپژوهی به همراه همسر و سه فرزندش، بر اثر سانحهٔ رانندگی به رحمت خدا رفتند. درگذشت این طلبهٔ جهادی را به امام زمان (عج) و رهبر معظم انقلاب و خانوادهٔ مرحومین تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای این درگذشتگان رحمت و خانوادهٔ محترمشان صبر و اجر خواستاریم.
*آمریکا و اسرائیل در اردن چه میکنند؛ عقب نشینی یا سناریوی جدید خاورمیانه؟*
‼️ اردن هاشمی این روزها به تیتر یک اخبار منطقه تبدیل شده است. به اخبار ذیل ملاحظه فرمایید:
🚩پادشاه اردن به عنوان اولین رهبر خاورمیانه به آمریکا سفر و با بایدن دیدار کرد.
🚩عبدالله دوم در سفر به آمریکا با جمعی از فرماندهان نظامی آمریکا از جمله ریچارد کلارک، فرمانده نیروهای عملیات ویژه آمریکا و کنت مکنزی، فرمانده سنتکام دیدار کرد.
🚩آمریکا یک بسته کمک ۶۰۰ میلیون دلاری به اردن که این روزها اقتصاد آن وارد بحران شده تصویب کرد.
🚩 نفتالی بنت (نخست وزیر اسرائیل) در سفری محرمانه به امان پایتخت اردن با عبدالله دوم دیدار کرد.
🚩یائیر لاپید وزیر خارجه اسرائیل با ایمن صفدی وزیرخارجه اردن در امان دیدار کرد.
🚩 آمریکا با تعطیلی ۴ پایگاه بزرگ خود در قطر، آنها را به اردن منتقل کرد.
🚩همه این اخبار ظرف دوهفته اخیر رخ داده و به نظر میرسد همه این تحولات نشان از نقشه جدید آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه با محوریت اردن دارد. همچنین اندیشکده های صهیونیستی و تحلیلگران اسرائیلی این روزها موج ایران هراسی جدیدی به راه انداختهاند که اردن حال نزدیک شدن به ایران است. اما با این تحولات اخیر میتوان حدس زد که داستان چیز دیگری است
☢ آمریکا بطور ناگهانی و بدون اعلان قبلی اقدام به خارج کردن ۴ پایگاه شامل ۲۷ انبار بزرگ تسلیحات و تجهیزات خود از قطر به اردن کرد. تحلیلگران امنیتی معتقدند آمریکا به منظور خارج کردن پایگاه های خود از تیررس موشکهای ایران، در حال جابجایی آنهاست تا بتواند با ایران بهتر مقابله کند اما تحرکات اخیر ارتش آمریکا در منطقه، مانند خروج از افغانستان، خارج کردن ۸ سامانه ضدموشکی از کویت، عربستان و عراق، مؤید یک سناریوی جدید برای خاورمیانه است. سناریویی که برای عراق، سوریه و در نهایت ایران طراحی شده است.
☑️آمریکا از سال ۲۰۱۷ درحال توسعه پایگاه هوایی "موفق السلطی" در شرق اردن و در نزدیکی مرز عراق و سوریه است و بیش از دوسوم بودجه نیروی هوایی آمریکا در سال ۲۰۱۷، خرج توسعه این پایگاه شده تا ضعفهای این پایگاه برای عملیات هوایی ارتش این کشور رفع گردد. این پایگاه در تر.ور سردار شهید ما نیز نقش داشته است. نیروهای آمریکایی همچنین در حال احداث یک پایگاه دیگر در همین منطقه اما در خاک عراق و در استان الانبار هستند.*
☑️ آمریکا یک پایگاه دیگر در منطقه التنف سوریه که در همین مثلث قرار دارد تاسیس کرده است.
حقایقی درباره مذاکرات وین وسخنان روحانی
۳۰ تیر ۱۴۰۰
۱- سخنان رییس جمهور و مقام های دولت درباره علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای فتح باب مهمی است و باید از آن بابت ایجاد فرصت سخن گفتن درباره موضوعی که تریبون آن تا امروز یک طرفه دست دوستان جو بایدن در ایران بوده، استقبال کرد. حقیقت بسیار متفاوت از روایت روحانی است.
۲- البته هدف پاسخ به روحانی نیست. جای تعجب است اگر او هنوز درنیافته باشد به عنوان یکی از نامحبوب ترین سیاستمداران همه ادوار تاریخ ایران، میان مردم، گوشی برای شنیدن حرف هایش وجود ندارد و ملت به خوبی می فهمند دنبال بهانه ای برای توجیه فاجعه ای است که آفریده، نه بیان حقیقت.
۳-ایده قانون مجلس زمانی شکل گرفت که پس از شهادت سردار سلیمانی، ضربات پی در پی اطلاعاتی و خرابکارانه به ایران وارد شده و تقریبا همه بی پاسخ مانده بود. همه می فهمدیدند که توازن به هم خورده و بازدارندگی امنیتی در حال از دست رفتن است. شهادت شهید فخری زاده حجت را تمام کرد.
۴- این یک حقیقت بسیار مهم است که روحانی در هیچ مقطعی اعتقاد نداشت که به هیچ کدام از این حملات باید پاسخ داده شود. استدلال اصلی او و تیمش این بود که این حملات دام هایی برای کشاندن ایران به ‘جنگ’ است. در واقع، می گفتند از ترس مرگ باید خودکشی کرد!
۵-قانون مجلس متقابلا بر این ایده راهبردی مبتنی بود که خطر جنگ، یک توهم است، هیچ ضربه ای نباید بی جواب بماند، مذاکره تولید اهرم فشار نیاز دارد و مذاکره با دست خالی، این بار به همان ‘تقریبا هیچ’ قبلی هم نخواهد رسید.
۶- مجلس البته یک جانبه اقدام نکرد. رایزنی ها و مباحثات بسیار مفصلی در عالی ترین سطوح انجام شد و نهایتا شورای عالی امنیت ملی در مصوبه شماره ۷۳۳ که روحانی خود آن را ابلاغ کرده، به مجلس مجوز اقدام داد. بعدها دبیرخانه شورا وجود این هماهنگی را صراحتا تایید کرد.
۷- دولت البته به شدت می ترسید. اگر روحانی صادق است من پیشنهاد می کنم اجازه انتشار متن مباحثات آن جلسه ای از هیئت دولت را بدهد که در آن وزیر وی به صراحت هشدار داده بود اگر غنی سازی ۲۰ درصد آغاز شود، امریکا به ایران اولتیماتوم می دهد و سپس حمله خواهد کرد!
۸- با روی کار آمدن دولت بایدن، دولت مذاکراتی بسیار با عجله و هماهنگ نشده را آغاز کرد. از همان آغاز هیچ کس مخالف توافق نبود. اختلاف میان دو گروه بود که یکی به دنبال توافق به هر قیمت، با علم به نداشتن انتفاع اقتصادی و گروه دیگر در پی توافق با تضمین انتفاع اقتصادی بود.
۹- مذاکرات وین بد آغاز شد و بسیار بدتر پیش رفت. هدف این مذاکرات از همان آغاز چیزی غیر از تضمین نفع اقتصادی برای کشور بود. روحانی اگر به دنبال مقصر می گردد بهتر است به یاد بیاورد در حالی که تیمش در وین در حال مذاکره بود او در تهران خبر از اتمام مذاکرات می داد یا در حالی که تیمش عقیده داشت لغو تحریم ها کافی نیست، او می گفت ۷۰ درصد تحریم ها برداشته شده! اینگونه بود که او اساسا تیم خود را در وین بی اعتبار کرد و امکان چانه زنی را از آنها گرفت.
۱۰- خطای دیگر این بود که تیم ایرانی در وین به دلیل فشار سنگین روحانی هدف خود را بازگشت به برجام ۲۰۱۵ بدون تضمین نفع اقتصادی قرار داد. روحانی هرگز اجازه نداد در وین در این باره چانه بزنند که ایران خواهان عادی شدن فروش نفت و روابط بانکی است و تاکید کنند قول و کاغذ امریکا برای آن ارزشی ندارد.
۱۱- علاوه بر این، قانون مجلس ابزار چانه زنی بسیار نیرومندی ساخت که با هزینه تقریبا صفر، برای تیم ایرانی دست برتر مذاکراتی ایجاد کرد. نه تنها برخلاف پیش بینی آقایان به ایران حمله نشد، بلکه امریکا و کشورهای اروپایی از صدور یک قطعنامه در شورای حکام هم عاجز ماندند. ضمن اینکه این قانون نیاز امریکا به توافق را به شدت تقویت کرد.
۱۲- اگر روحانی صادق است پیشنهاد می کنم اجازه انتشار متن مذاکرات پس از آغاز غنی سازی ۶۰ درصد و یا متن جلسه معاونین وزرای ۱+۴ را بدهد تا همگان ببینند که تیم ایرانی که در رسانه به مجلس بد و بیراه می گفت، درون مذاکرات هیچ دارایی جز قانون مجلس نداشت.
۱۳- طرف غربی پس از دیدن جدیت ایران در اجرای قانون رفتار مذاکراتی خود را تغییر داد و آشکارا نشانه هایی ظاهر شد که غرب از بیم پیشرفت های بزرگ تر در برنامه هسته ای و با علم به ناتوانی خود از پاسخ، فقط درصدد متوقف کردن گام های بعدی قانون در ایران است. روحانی اما قدر این فرصت را ندانست.
۱۴-در حالی که بایدن به شدت نیازمند بازگشت به ۱+۵ بود -وهست- و اجرای قانون هم نشان داد دست آن به شدت خالی است، بهترین زمان بود که برجام از وضعیت تقریبا هیچ خارج شده و امتیازهای اقتصادی واقعی از امریکا گرفته شود. مردم ایران باید بدانند حسن روحانی این فرصت تاریخی را بر باد داد.
۱۵- پالس های پی در پی ضعف و نیاز، که روحانی با هدف توافق قبل از انتخابات علنا به غربی ها می داد درکنار رفتار تیم مذاک
ره کننده اش که عملا درون مذاکرات توافق را راهبرد، و پیشرفت هسته ای را تاکتیک نشان می دادند، امریکا را به این طمع انداخت که بدون برداشتن واقعی تحریم ها، توافق شدنی است!
۱۶- روحانی در وین، مرحله به مرحله کوتاه آمد و از حداقل های یک توافق خوب فاصله گرفت. محاسبه امریکا این بود که وقتی رییس جمهور ایران به ‘هیچ’ راضی است، چرا باید امتیاز واقعی و موثر به آن بدهد؟
۱۷- جالب است که روحانی فراموش کرده پس از خرابکاری در نطنز خود او دستور غنی سازی ۶۰درصد را صادر کرد گرچه وضعیت دیگر به گونه ای نبود که امریکا به تیم او امتیاز راهبردی بدهد. آنها با کوتاه آمدن های پی در پی و اعلام علنی بی اعتقادی به پیشرفتهای فنی، پیشاپیش خودرا بی اعتبار کرده بودند.
۱۸- این را هم بگویم که در اسفند ۹۹ روحانی و تیمش ناگهان به سخنگویان امریکا در داخل تبدیل شدند. پشت سر هم طرح هایی از جانب وزیر خارجه ارائه می شد که هیچ تفاوتی با آنچه امریکا می خواست نداشت. سوال این بود که چرا وزیر خارجه دائما طرح هایی می دهد که هیچ نسبتی با سیاست های نظام ندارد؟
۱۹-حدود یک ماه قبل روحانی اعلام کرد مذاکرات به مرحله جمع بندی و تصمیم رسیده. اما در واقع نه مذاکرات جمع بندی شده بود و نه چیزی برای تصمیم وجود داشت. او می خواست یک مذاکرات نیمه کاره را تبدیل به توافق کند و این یعنی در همه مسائل باقی مانده ایران باید حرف امریکا را دربست می پذیرفت.
۲۰- هنوز در مذاکرات؟ بسیاری مسائل باقی مانده و لذا حرف از اتمام مذاکرات بی معناست. در موضوع تحریم ها، نه تنها امریکا تضمینی برای حداقل انتفاع اقتصادی ایران نداده بلکه حتی زیر بار لغو همه تحریم های دوره ترامپ از جمله کاتسا که مادر تحریم هاست هم نرفته است.
۲۱- درباره تضمین عدم خروج مجدد، امریکا حاضر به واگذاری هیچ تضمین معتبر یا حتی نوشتن یک جمله با ارزش در متن توافق نیست.
۲۲- درباره تحریم های تسلیحاتی که مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ اکنون لغو شده، امریکا اصرار دارد آن را ادامه خواهد داد و این یعنی از سال هشتم برجام به بعد هم قصد ندارد زیر بار بقیه تعهدات خود برود.
۲۳- درباره تبدیل ارزهای غیردلاری ایران به یورو، امریکا زیر بار هیچ فرمولی نرفته و این یعنی توافق احیا می شود بی آنکه ایران به هیچ یک از دارایی های خود -حاصل از فروش نفت یا غیر آن- دسترسی داشته باشد.
۲۴- امریکا هیچ فرمول واقعی برای راستی آزمایی اجرای تعهداتش را هم نپذیرفته و روی یک زمان بندی مضحک اصرار دارد که در نتیجه آن ایران کل برنامه هسته ای خود را تعطیل می کند بی آنکه کمترین تضمینی در اختیار داشته باشد که امریکا واقعا و عملا تحریم ها را برخواهد داشت.
۲۵- همه اینها و بسیاری مطالب دیگر را که اینجا مجال بحث از آنها نیست هیئتی متشکل از نمایندگان مجلس، دولت و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بررسی و جمع بندی کرده است. روحانی اگر با مردم صادق است کافیست اجازه انتشار جمع بندی ‘هیئت تطبیق’ را که با حضور نمایندگان دولت او انجام شده بدهد.
۲۶-به جز راستی آزمایی، هیچ یک موضوعات باقی مانده در مذاکرات ربطی به قانون مجلس ندارد. جالب است که امریکا هیچ تضمینی هم نداده که تحریم هایی را که ظاهرا روی کاغذ تعلیق شده اند به سرعت به بهانه های دیگر وضع نکند یا با بهانه هایی مانند FATF جلوی انتفاع واقعی اقتصادی ایران را نگیرد.
۲۷- و جالب تر است که همه اینها در حالی است که امریکا راهبرد خود را شفاف کرده و بدون تعهد ایران به مذاکرات هسته ای، موشکی و منطقه ای فراتر از برجام حاضر نیست مذاکرات را نهایی کند. در واقع امریکا شفاف کرده که تحریم ها را برای وادار کردن ایران به مذاکرات بیشتر، گروگان خواهد گرفت.
۲۸- من نمی دانم وقتی روحانی از برداشتن تحریم سخن می گوید مقصودش واقعا چیست. دروغ ارزان شده است. او در پی توافقی بود که تحریم ها نگه می داشت، به تحریم های آینده مشروعیت می داد و برنامه هسته ای را در ازای هیچ نابود می کرد. تازه همین را هم امریکایی ها با او جمع بندی نکردند.
۲۹-علت ناتمام ماندن مذاکرات نه روی کار آمدن دولت جدید است و نه قانون مجلس. علت این است که امریکا از دادن حداقل امتیازهایی که حداقل انتفاع را برای ایران تضمین کند خودداری کرد. علت این رفتار امریکا هم طمعی بود که به ‘توافق آسان’ با روحانی داشت.
۳۰- نه مجلس و نه تا جایی که من می دانم هیچ مقام دیگری مخالف یک توافق خوب نیست و توافق خوب در دسترس است. روحانی می خواست مشکل امریکا برای بازگشت به ۱+۵ را حل کند بی آنکه چیزی گیر ایران بیاید. امریکا باید بداند روحانی دیگر واقعا رفته است.
*🛑 آخرین وضعیت خوزستان*
🔹 خوزستان سیراب شد؛ هیچ نقطهای اکنون بدون آب نیست. با افزایش خروجی سد کرخه، آب به رودخانهها و مزارع و شالیزارهای پاییندست در استان خوزستان رسیده است.
🔹 با پیگیریهای سپاه و بسیج، علاوه بر افزایش خروجی سد کرخه، لولهگذاری خط انتقال آب در دو مسیر و گسیل لشکر تانکرهای آبرسان به ۲۰ درصد مساحت خوزستان که دچار تنش آبی بود، اکنون هیچ نقطهای از استان خوزستان بدون آب نیست.
🔹 در ادامه تلاشها برای حل مشکل بیآبی در خوزستان، ویدئوهای منتشرشده از تالاب هورالعظیم در این استان نشان میدهد آب به بخشهای خشکشده این تالاب نیز رسیدهاست.
🔹 نشست مسئولان استان خوزستان با شیوخ و بزرگان عشایر و طوایف خوزستان بعد از فروکش مسئله آب و برای تدبیر پایدار برگزار شد.
🔹 با رسیدن آب به روستاها و مناطق محروم، از اعتراضات به بیآبی کاسته شده و جو عمومی خوزستان آرام است. همزمان تانکرهای آبفای سپاه در حال اعزام به روستاهای دشتآزادگان هستند.
🔹 گفتنی است چند نفر از کسانی که ضدانقلاب مدعی کشتهشدن آنها در اعتراضات اخیر خوزستان بودند، با انتشار ویدئوهایی ادعاهای ضدانقلاب را تکذیب کردند.
🔹 با جاری شدن آب در مناطق مختلف خوزستان، تصاویر هوایی و ویدئوهای متعدد از روستاها، شالیزارها، گتوند و مناطقی چون هور شادگان و همچنین بخشهایی از شهرستانهای ایذه، سوسنگرد و شوش، موید تسکین کمآبی و خوشحالی مردم، کشاورزان و دامداران است.
🔹 این در حالی است که علیرغم فضاسازیهای ضدانقلاب در فضای مجازی پیرامون خوزستان، گزارشها از پایان اعتراضات در شهرهای مختلف این استان و شکست پروژه دشمنان حکایت میکند.
✳️ اخبار و تصاویر منتشرشده، حاکی از بارش شدید باران در شهرستان پلدختر، حوزه آبریز سد کرخه دارد.
انشای پرغلط(یادداشت روز)
مرغ وزارت خارجه در دولت تدبیر و امید همچنان یک پا دارد. این را آخرین گزارش برجامی آقای ظریف به مجلس شورای اسلامی میگوید. با وجود تذکر رهبر انقلاب مبنی بر ادعاهای خلاف واقع رفع سایه جنگ با مذاکره و برجام و علیرغم تحلیلهای مستند کارشناسان داخلی و خارجی و حتی نقل قولهای صریح دولتمردان آمریکایی درباره بیاعتبار بودن گزینه نظامی در مقابل ایران؛ آقای ظریف در بیستودومین گزارش برجامی خود همچنان بر این ادعای بیاساس پافشاری کرده و رفع تهدید جنگ را به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای برجام به شمار آورده است. وزارت خارجه همچنان با تفسیر به رأی قواعد بینالمللی مدعی فصل هفتمی بودن قطعنامههای گذشته و خارج شدن از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد در قطعنامه 2231 شده و ادعای واهی لغو قطعنامههای پیشین شورای امنیت را نیز تکرار کرده است. در حالی که برای اجرای قطعنامه 2231 دستکم 11 بار به بند 41 فصل هفتم منشور ملل متحد ارجاع داده شده است و قطعنامههای پیشین شورای امنیت نیز هرگز با قطعنامه 2231 «لغو» نشد. به این جملات آقای رئیسجمهور در تاریخ 22 مهر 1397 نگاه کنید: «[اگر از برجام خارج میشدیم] همه قطعنامهها علیه ایران سر جای اول خودش برمیگشت.» جمله صریح آقای روحانی نشان میدهد که قطعنامههای گذشته نه «لغو» که تنها برای مدتی متوقف شد.(آن هم روی کاغذ و نه به شکل عملیاتی) در واقع قطعنامههای قبلی با قطعنامه 2231 تغییر کارکرد دادند و در نقش جدید خود تبدیل به اهرم فشاری علیه ایران برای عدم خروج از برجام شدند.
آخرین گزارش برجامی وزارت خارجه دولت تدبیر اما از منظر میزان تناقضات موجود در یک سند رسمی منتشر شده میتواند یک شاهکار تاریخی به حساب آید. گزارشی که صدر و ذیلش در تضاد با یکدیگر قرار دارد و همین متن متناقض، آینه تمامنمایی از سردرگمی سیاست خارجی در دولت تدبیر و امید به عنوان پرادعاترین دولت تاریخ انقلاب است. بگذارید کمی به متن این گزارش نگاه کنیم. وزیر خارجه در 45 صفحه ابتدایی تقریبا تمامی وعدههای نسیه طرفهای غربی را به عنوان آثار و نتایج برجام فهرست کرده است. برای مثال در صفحه هفتم میگوید: «در حوزه مالی و بیمه کلیۀ اموال و وجوه متعلق به دولت ایران، بانک مرکزی و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی، که نزد مؤسسات مالی خارجی مسدود شده بود بدون هیچ قید و شرطی به صاحبان اموال و وجوه بازگشت.» اما برای رد این ادعا فقط کافی است
93 صفحه جلوتر رویم تا به نامه وزیر خارجه مورخ 12 شهریور 1395 خطاب به فدریکا موگرینی نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی در پیوست پنجم گزارش برسیم. 7 ماه پس از اجرای برجام و در حالی که همچنان اوبامای مؤدب و باهوش(تعبیر آقای روحانی از رئیسجمهور آمریکا) ریاست دولت آمریکا را برعهده داشت و خبری از ترامپ نبود. آقای ظریف مینویسد: «بانک مرکزی ایران به دلیل عدم همکاری آمریکا در تبدیل داراییهایش به ارزهایی غیر از دلار و نیز انتقال آنها، کماکان قادر به «دسترسی آزاد» به منابع مالی خود در خارج از کشور نیست... علاوه براین بانکهای غیرآمریکایی عمدتا به دلیل پیامها و اقدامات بازدارنده اوفک(دفتر کنترل داراییهای خارجی آمریکا) که مقررات رفع تحریمها را به شدت مشروط و پیچیده جلوه میدهد و همزمان تحریمهای باقیمانده را برجسته و تهدیدآمیز معرفی مینماید، از ایجاد یا احیای روابط تجاری و اقتصادی با ایران اکراه دارند.» آقای ظریف در ادامه تأیید میکند که: «بانکها[ی خارجی] در عمل اعتصاب کرده و از تعامل مجدد با ایران خودداری میکنند.»
در قسمت دیگری از گزارش برجامی وزارت خارجه ادعا شده است: «تمامی تحریمهای اقتصادی- مالی و بخشهای بانکی، مالی، نفتی، گازی، پتروشیمی، تجارتی، بیمه و حملونقل که به بهانۀ برنامۀ هستهای وضع شده بودند، در ابتدای اجرای برجام لغو شد.» برای رد این ادعا نیز لازم نیست به شواهد خارج از این متن مراجعه کنیم. فقط کافی است صفحه 49 پیوست گزارش را مطالعه کنیم که به قلم آقای ظریف نگارش شده و مینویسد: «قریب هشت ماه بعد از روز اجرا، مهمترین تعهدات ایالات متحده و برخی از طرفهای اروپایی در رابطه با رفع تحریمها هنوز ایفا نگردیده است. همچنین اقداماتی مغایر با برخی دیگر از تعهدات مشخص آنها و نیز موارد متعددی از طفره رفتن از اجرای تعهدات وجود داشته است.» در این تاریخ نیز همچنان باراک اوباما ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت. آقای ظریف در ادامه تصدیق میکند که اوضاع حتی بدتر از روزهای قبل برجام شده: «اتحادیه اروپایی محدودیتهای تبعیضآمیزی برای فروش اقلام با کاربری دو گانه به ایران از طریق اضافه کردن اقلام دیگری به فهرست ضمیمه 2 مقرره 1861 اتحادیه اروپایی وضع کرده و شرط فروش این اقلام به خریداران ایرانی را ارائه یک گواهی بهرهبردار نهایی که به امضاء یک مقام صلاحیتدار ایرانی رسیده باشد، قرار داده است. چنی
ن شرطی هرگز حتی قبل از برجام وجود نداشته است.» این وضعیت در جریان اصلاح قانون ویزا که توسط اوباما اجرا شد نیز رخ داد. در حالی که تا پیش از برجام مسافران و گردشگران بدون نگرانی از محدودیتهای ویزای آمریکا به ایران سفر میکردند؛ دولت اوباما پس از برجام محدودیتهای جدیدی در این زمینه اعمال کرد. اگرچه وزیر خارجه آمریکا طی نامهای برای همتای ایرانیاش تعهد کرد به منظور حفظ برجام در چارچوب اختیارات دولت آمریکا ایران را از شمول این قانون استثنا کند(Waive) اما برخلاف «امضای کری» که از جانب مسئولان دولتی «تضمین» تلقی شد؛ آقای ظریف 7 ماه پس از اجرای برجام مینویسد: «تاکنون هیچ اسقاطی(Waive) برای سفرهای گردشگری به ایران یا برای مبادلات دانشگاهی و علمی که همواره بدون محدودیت انجام میشده و حتی پیش از برجام نیز مشمول مجازات نمیشد، پیشبینی نشده است.»
قطعنامه 2231 و تغییر فضای جهانی به خصوص در سازمان ملل از دیگر نتایجی است که در گزارش 45 صفحهای وزارت خارجه برای برجام منظور شده است. آقای ظریف مینویسد؛ «در این قطعنامه[2231] شورای امنیت به صراحت اعلام داشت که رویکرد خود را نسبت به موضوع هستهای ایران به صورت اساسی تغییر داده و برداشت گذشته از این برنامه به عنوان «تهدید علیه صلح و امنیت بینالملل» را کنار گذاشته است.» برای رد این ادعا نیز میتوانیم به سند اول پیوست پنجم همین گزارش مراجعه کنیم. آنجا که آقای ظریف در توصیف رویکرد منفی شورای امنیت سازمان ملل خطاب به نماینده اتحادیه اروپا در امور سیاسی مینویسد: «اولین گزارش دبیرخانه در مورد اجرای قطعنامۀ 2231 به نحو بسیار روشنی منعکس کننده ذهنیت تقابلی و جانبدارانه و یادآور بدترین روزهای دوره تقابلی شورای امنیت با ایران قبل از شروع فرآیند منتهی به توافق «ژنو» و «برجام» بود... متعاقبا مباحثی که به مناسبت بررسی گزارش در شورای امنیت در گرفت و طی آن آمریکا و سه کشور اروپایی عضو شورا تصمیم به احیای فضای منفی ماقبل برجام در شورای امنیت علیه ایران گرفتند، به نحو آزاردهندهای در تعارض با تعهد جمعی 1+5 برای تحقق «تغییر بنیادین» شورا نسبت به ایران بود.»
ادعای جالب خرید هواپیما با برجام، یکی دیگر از مواردی است که در گزارش وزارت خارجه به عنوان آثار و نتایج برجام ذکر شده است: «برای نخستینبار پس از سه دهه ممنوعیت خرید هواپیماهای مسافربری مرتفع و امکان بازسازی ناوگانهای کشور و ارتقای امنیت پرواز فراهم گشت.» برای راستیآزمایی این ادعا نیز رجوع به صفحه 50 پیوست گزارش کافی است. باز هم این آقای ظریف است که به عنوان وزیر خارجه ایران ادعای صدر گزارش را تکذیب کرده و مینویسد: «دولت آمریکا طی 7 ماه گذشته [از اجرای برجام] دستکم در چهار مورد مشخص با طفره رفتن آشکار از صدور مجوزهای لازم برای فروش یا اجاره هواپیماهای مسافربری به ایران، از انجام تکلیف خود قصور کرده است.» در این مورد نیز اوضاع نه تنها بهتر نشد بلکه از روزهای قبل برجام هم بدتر شد. آقای ظریف توضیح میدهد که چگونه دفتر کنترل داراییهای خارجی آمریکا(OFAC) در دولت اوباما محدودیتهای جدیدی برای خطوط هوایی ایران ایجاد کرده است: «[اوفک] محدودیت جدیدی را از طریق منع شرکتهای هواپیمایی خارجی از به اشتراکگذاری کدهای پروازی با شرکتهای هواپیمایی غیر تحریمی ایرانی ایجاد کرده است... این مقرره از اجرای رویه بسیار رایج به اشتراکگذاری کدهای پروازی که دههها، حتی در زمان اوج تحریمها نیز انجام میشد، جلوگیری میکند.»
به این ترتیب آقای محمدجواد ظریف در پیوست بیست و دومین گزارش وزارت خارجه از برجام پاسخهای مستندی به ادعاهای بیاساس خود از نتایج برجام در متن اصلی گزارش داده است! گویی حتی یک نفر در وزارت خارجه گزارش 45 صفحهای آقای ظریف و پیوست 259 صفحهای آن را کاملا نخوانده تا به وزیر خارجه تذکر دهد رؤیاهایی که در 45 صفحه نخست به نگارش درآورده؛ در مستندات پیوست شده تکذیب کرده و زیر سؤال برده است.
آخرین گزارش برجامی وزارت خارجه ملاحظات دیگری نیز دارد که در این یادداشت نمیگنجد و دقت نظر دستگاههای نظارتی را میطلبد. شواهدی که یک بار دیگر نشان میدهد گروه بینالمللی بحران به عنوان عقل منفصل وزارت خارجه در دولت تدبیر و امید نقش مؤثری در راهبری سیاستهای این وزارتخانه داشته است. همچنین ادعاهای خلاف واقعی مانند «توسعه برنامه موشکی ایران پس از برجام» یا «گسترش فعالیتهای نظامی منطقهای ایران پس از برجام» که پیشتر از زبان تندروهای آمریکایی و اسرائیلی مطرح و اکنون در گزارش وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به عنوان سندی رسمی درج شده است به منزله بمبگذاری در اتاق مذاکرات دولت بعدی برای رفع تحریمها است. وزارت خارجه دولت تدبیر در آخرین روزهای کاریاش با این گزارش مخدوش حتی اصول اولیه صیانت از منافع ملی را هم رعایت نکرده است.