فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاسی
⭕️ استوری بسیااار ویژژژژه
‼️ آقای رئیس جمهور ‼️
⚠️ نترس 😏
〽️ مرگ در حین انجام وظیفه توفیق میخواهد 😇....
👌🏻 پیشنهاد دانلود - از دستش ندین
#ڪپےباذڪرصلواتآزاد
@nabz_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سرداردلها
#زینبانه
#رهبرانه
#مخاطب_کربلا
✧ من،
❥ زینب حاج قاسم
✦ به شما میگویم...✌️🏻
👌🏻 پیشنهاد ویژه دانلود
#ڪپےباذڪرصلواتآزاد
@nabz_karbala
#سه_دقیقه_در_قیامت
#آزار_مؤمن
#قسمت_دهم
در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم. روزها و شبها با دوستانمان باهم بودیم. شبهای جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن، فعالیت نظامی و گشت و بازرسی و... داشتیم.🌺🌸🌺
ما هم بعضی اوقات دوستان خودمان را اذیت میکردیم! البته تاوان همه اذیتها را در آنجا دادم.😣😓😣
برخی شبهای جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم. یک شب زمستانی، برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کسی جرعت داره الان تا انتهای قبرستون بره؟
گفتم: این که کار مهمی نیست. من الان میروم. گفتند: باید یک لباس سفید هم بپوشی!😱😱😱
من سر تا پا سفید پوشیدم و حرکت کردم. خس خس صدای پای من روی برف، از دور هم شنیده میشد. من به سمت انتهای قبرستان رفتم. اواخر قبرستان که رسیدم، صوت قرآن شخصی را از دور شنیدم.🌷📖🌷
یک پیرمرد روحانی که از سادات بود، شبهای جمعه تا سحر، در انتهای قبرستان و در قبر خالی مشغول تهجد و قرائت قرآن میشد.🌹🎈🌹
فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار، با سید شوخی کنند.😤😤😤
میخواستم برگردم که با خود گفتم: اگر الآن برگردم، دوستانم فکر میکنند که ترسیدهام برای همین ادامهی راه را تا پایان قبرستان رفتم.😥😥😥
هرچه صدای پای من نزدیکتر میشد، صدای قرائت سید هم بلندتر میشد! از لحن او فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم. تا اینکه به بالای قبری رسیدم که او در آن مشغول عبادت بود.🌸🎀🌸
یکباره تا مرا دید، فریادی زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم.😱😱😱
پیرمرد سید، رد پای مرا داخل برف گرفت و به دنبال من آمد. وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود.😟😢😟
ابتدا کتمان کردم اما بعد، از او معذرتخواهی کردم. او با ناراحتی بیرون رفت. حالا چندین سال بعد از این ماجرا، در نامه عملم حکایت آن شب را دیدم.✨🍃✨
نمیدانید چه حالی بود، وقتی گناه یا اشتباهی در نامه عملم میدیدم، خصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم، از درون عذاب میکشیدم. گویی خودم به جای آن طرف اذیت میشدم.😭😭😭
از طرفی در این مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت، طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ میشد!
وقتی چنین اعمالی را مشاهده میکردم، به گونهای آتش را در نزدیکی خود میدیدم که چشمانم دیگر تحمل نداشت.😞😔😞
همان موقع دیدم که پیرمرد سید، که چند سال پیش مرحوم شده بود، از راه آمد و کنار جوان در پشت میز قرار گرفت.
سید به جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم. او مرا اذیت کرد. او مرا ترساند.
من هم گفتم: به خدا نمیدانستم که سید داخل قبر عبادت میکند. جوان رو به من گفت: اما وقتی که نردیک شدی فهمیدی که مشغول قرآن خواندن است. چرا همان موقع برنگشتی؟ دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.😰😭😰
خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال عبادت مرا برداشتند و در نامه عمل او قرار دادند تا او راضی شود. دو سال نمازی که بیشتر به جماعت بود را دادم به خاطر آزار و اذیت یک مؤمن😓😓😓
ادامه دارد...
#ڪپےباذڪرصلواتآزاد
@nabz_karbala
10_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
12.75M
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_دهم
شرح وبررسی کتاب سه دقیقه در قیامت
توسط استاد امینی خواه
#ڪپےباذڪرصلواتآزاد
@nabz_karbala
عشق بی تکراری -محمد حسین پویانفر.mp3
7.91M
♦️سوگنامه ے عزیزم حسین
🎶عشق بـے تکرارے
⏯ #استودیویے
🎤 محمدحسین_پویانفر
#شب_یلدا
#پیشنهاد_کانال🌹
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
@nabz_karbala
1067703_Hamid Alimi.mp3
9.51M
#مداحی
تا حرف تو میشه بارونی چشام😭
من راضیم اگه حتی دیر به دیر بیام😔💔
💠با صدای #حمید_علیمی
#پیشنهاد_کانال
#ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🌹@nabz_karbala🌹
4_5987999105790510535.mp3
3.55M
قرار هرشبـمون♥️🦋
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂