eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.4هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
42 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
یک بغل شعر سرودم،  نَبرد از یادم از بخت بدم شعر و غزل دوست نداشت
╭❤️➤🦋 ╰┈➤‌༺‌﷽༺‌🦋 ╔═✾🦋🦋✾═╗ نبض عشق ‌‌ ‌‎‌‌‎‎‌‎‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌  ‌‌‎‎‎https://eitaa.com/nabzeshgh ‌‌ ‌‎‌‌‎‎‌‎‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ ‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌ ╚══•ೋ🍃 ══ ☂ » بفرست واسه دوستات ༻‌༻‌🦋༺༺
دوستت می‌دارم و بیهوده پنهان می‌کنم خلق می‌دانند و من انکار ایشان می‌کنم عشق بی‌هنگام من تا از گریبان سرکشید از غم رسوا شدن سر درگریبان می‌کنم دست عشقت بند زرین زد به پایم این زمان کاین سیه‌کاری به موی نقره افشان می‌کنم سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین زیر چتر نسترن آتش فروزان می‌کنم دیده بر هم می‌نهم تا بسته ماند سر عشق این حباب ساده را سرپوش طوفان می‌کنم
دیگر چه بلایی‌ست غم انگیزتر از این من، بار سفر بستم و یک شهر نفهمید...
چون دل ناقابل من نیست جای مادرم کاش جانم را می‌آوردم برای مادرم خاک پای او اگر باشم بهشتی می‌شوم چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم سال‌های‌سال عطر عشق را حس کرده‌ام در فضای خانه از بوی غذای مادرم در تمام زندگی هر آرزویی داشتم شد برآورده به لطف یک دعای مادرم جز دعای خیر در حق همه؛ الّا خودش جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم شک ندارم که هزاران‌بار کم می‌آورد کوه اگر در زندگی باشد به‌جای مادرم جیب‌های خالی بابای من پر می‌شود پیش مردم لابه‌لای حرف‌های مادرم تا ابد از دست او بوسه تقاضا می‌کنم پادشاه دَهر اگر باشم گدای مادرم
چروک پیرهن من اتو نمی خواهد کمی پیاده روی عطر و بو نمی خواهد نگو چرا و کجا و چگونه خواهم رفت نسیم در سفرش سمت و سو نمی خواهد برای بدرقه ام ظرف آب لازم نیست نماز بر جسد آخر وضو نمی خواهد منم کسی که پر از بغض بود و گریه نکرد چه باک؟ سوخته دل آبرو نمی خواهد چه مشکل است بجنگی مقابل دنیا سر کسی و ببینی که او نمی خواهد از این به بعد اگر بحث آرزو افتاد به من رسید به جایم بگو نمی خواهد
مثل رودم که به هر سنگ سری می کوبم شوق دریا شدنم هست اگر بگذارند
دلت گرفته... الهی که غم نداشته‌ باشی فدای چشمت اگر دوستم نداشته‌ باشی دم غروب مرا در خودت ببار که چیزی در آن هوای غریبانه کم نداشته باشی عجیب نیست... من آن‌قدر خُرد‌ و خسته‌ام از خود که حال و حوصله‌ام را تو هم نداشته باشی «دچار آبی دریای بیکرانم و تنها» اگر هوای مرا دم‌ به دم نداشته باشی به جرم کشتن این خنده‌ها در آینه... سخت‌است کسی به غیر خودت متهم نداشته باشی غمم تو هستی و شادم اگر به سر نمی‌آیی منم غم تو… الهی که غم نداشته باشی
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد تو نام مرا چه زود بردی از یاد من حبه ی قند کوچکی بودم که از دست تو در پیاله ی چای افتاد
اما تو بگو «دوستی» ما به چه قیمت؟ امروز به این قیمت، فردا به چه قیمت؟ ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ این حسرت دریاست تماشا به چه قیمت؟ یك عمر جدایی به هوای نفسی وصل گیرم كه جوان گشت زلیخا، به چه قیمت؟ از مضحكه ی دشمن تا سرزنش دوست تاوان تو را می‌دهم اما به چه قیمت؟ مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود دیدیم، ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟
کاش می شد خودم را در فال حافظ تو جای می دادم!
چه کسی خواسته تا کار به اینجا برسد عشق و دیوانگی ما به مدارا برسد قسمت دشمن انسان نشود روزی که "دوستت دارم" معشوق به "اما" برسد سد بر این رود کشیدند به دریا نرسیم قزل آلا که نمی خواست به دریا برسد !! "عشق آتش به همه عالم و آدم زد" و رفت غم کمین کرد که در روز مبادا برسد به خدا با  زدن حرف دل انصاف نبود تاج به یوسف و ماتم به زلیخا برسد بین جمعی که نشستند قضاوت بکنند کاش می شد که کمی هم به خدا جا برسد